خانه بلاگ
بیشتر
زندگی کردن توی این دورهی زمانی و مکانی مثل رانندگی بدون فرمونه. من فقط میتونم گاز و ترمز رو کنترل کنم، فرمون اصلا وجود نداره. خود ماشین داره به هر جهتی که بخواد من رو هل میده. خیلی جاها از ترس میکوبم روی ترمز؛ اما در نهایت به این میرسم که باید ادامه بدم. به جهنم که چندسال دور خودم چرخیدم. چیکار کنم؟ چارهای جز گاز دادن ندارم. باید ادامه بدم. نه شرایط سیاسی مملکت تحت کنترل منه، نه شرایط مالی و نه حتی جایی که دارم توش زندگی میکنم. —ایلکای