دو روز پیش نوشته ای در این سایت گذاشتم که در مورد انتخابات بحث کنیم، بخصوص پیرامون این سوال که آیا روش رای دادن در انتخابات در مقایسه با تحریم انتخابات کار را برای رژیم مشکل تر نکرده است؟ اتفاقا blog شلوغ شد و عده بسیاری مخالفت کرند. تعداد like ها از شماره انگشتان victory sign بیشتر نشد ولی تا دلت خواست disllike گرفتیم. در این میان مقاله flag شد و به کلی delete یافت.
طی مشاورت با سر دبیر سایت دریافتم که مقاله اشتباهی رد صلاحیت شده و قصد آن بود که flag را حذف کند. دعوت شدم که مقاله را دوباره کاندید کنم ولی copy آنرا نداشتم و در ضمن چاشنی blog در comment های توده مخالفین و counter-comment های تک نفره از طرف بنده بود, وگرنه خود مقاله بیشتر در مورد این بود که مثلا اگر در یونان رای ندهی گرفتن تصدیق رانندگی مشکل می شود.
چون عده ای لطف کردند و وقت گذاشتند که comment بنویسند، رد صلاحیت شدن این blog محبوب را به شرکت کنندگان تسلیت گفته و اگر حوصله ندارید دوباره comment بگذارید اقلا dislikeخود را می توانید سر جاش نهید. ولی تو را به خدا flag نکنید زیرا که اگر این نوشته هم رد صلاحیت شود قسمت سانسور نشده عکس بالا را منتشر نمی کنم و آنوقت همگی بازنده می شویم. بی شوخی!
آری عزیز، متاسفم.
منو بگو که تمام روز داشتم با بلاگ تو به دوستام توی سایت های دیگه پز میدادم. وقتی خواستم آدرس بدم که بلاگت رو بخونن دیدیم جا تره و بچه نیست. یه سه ساعتی تو کوچهء جهانشاه اینا دنبالش گشتم تا بالاخره چند دقیقه پیش توضیحاتت رو دیدم. دمت گرم. خیلی لوتی گری کردی و از سردرگمی نجاتمون دادی. من کپی کامنت های خودم را دارم ولی فکر میکنم بدون کامنتهای بقیهء هم بلاگی ها توالی نداره.
LOL! Ari, you are bluffing! Besides, there are millions of attractive nude bodies on the Internet . x
Also, not having read your previous blog, I came here because of the title, thinking that in connection with the Iranian elections, probably you too have been disqualified by Khamenei :-). x
جناب آری، حالا بگم؟...بگم!؟ به قول آن مثل ایرانی: ای تلد یو سؤ. :)
Comment:
در کشوری که ولایت فقیه همه کاره و ارباب است، و رعیت مردم حتا حق انتخاب لباس خود، مذهب خود، نوشابه خود و........ را هم ندارند انتخاب ریاست جمهوری بی معنا و مضحک است. _خر
اینجا چه خبره ؟ سَر ظهری چیه این همه داد و بیداد میکنید؟ چرا رعایتِ اَموالِ مردم را نکرده و پرچم به تَعّلقاتِ ایشان میزنید ؟ پناه بر خدا ! آن خانمِ لخت اینجا چه میکند ؟ آخر چقدر نا مسلمانی و بی ناموسی ؟!
آهای اختر ! بیا یُخده آب بیریز سر و کَلَّم ... باز حرومی نگاه کرده و نجس شدم !
***
با سپاس از جنابِ آری خان.
پس معلوم شد که blog شما هم همون سرنوشت رفسنجانی و مشایی رو گرفت و حذف صلاحیت شد؟ نمیدونستم که اینجا هم یه ولایت فقیه هست که blog ملت رو flag کنه جالبه!!!!
ولی خوب آری جان خودمونیم، این خانم هم همچین مالی نیست که تهدیدت بخواد اثر زیادی داشته باشه.
مهراد
دوستان محترم، سپاسگذار از visit شما. دکمه flag را باید طوری کرد که اول باید یک مسئله فکری درست جواب بدی تا پذیرفته شود. به این طریق فقط مواقعی انجام می شود که flag کننده واقعا مورد اهانت قرار گرفته و حاضر است برای ابراز بر آشفتگی خویش هزینهِ وقت بپردازد.
جناب خر، حالا حرفی پیش می آورم که شاید دوباره مقاله را در flag دونی بیندازد. مقام ریاست جمهور و مقام ولایت فقیه اصولا در تضاد هستند و همیشه در کشمکش خواهند بود. فرقی نمی کند آزادی تا چه حد باشد ، چه کسی ولی فقیه باشد و رییس جمهور کدام. به این دلیل است که مقام ریاست جمهور بر فرض مشروعیت رای مردم بنا شده و ولایت فقیه مشروعیتش از پذیرش تعدادی از مراجع تقلید دینی سر چشمه می گیرد. خمینی استثنایی بود زیرا که هم رای گرفت و هم تایید مراجع را داشت ، اما هر ولی فقیه دیگر پس از او با رییس جمهور بر سر قدرت ستیز خواهد داشت. اگر ملت حوصله خیزش ندارد، استفاده سیاسی از این شکاف در قانون اساسی جمهوری اسلامی موثر ترین حربه بر علیه رژیم خواهد بود. که درپیشبرد این روش مدیون آقای احمدی نژاد هستیم که تصادفاً بیشتر از هر رییس جمهور دیگر (حتی خاتمی و رفسنجانی که محبوبیت بیشتری داشتند) شکاف زخم را پهن تر کرد.
جناب مهرداد، از خط آخر comment شما پیداست که خانم منزل تشریف دارند. خلوت شد دوباره در مورد تصویر بالا صحبت می کنیم.
آری جان عکس قحطی بود؟ دوستان راست میگن، طرف چندان مالی نیست.
درعوض این تمثال خانم "کیت آپتون" تقدیم به شما و دوستان گرامی: از اصلاح طلب و فراموشکار، تا برانداز و غیره...
http://media.photobucket.com/user/Poppajo8/media/Kate%20Upton/7a60194f.png.html?filters[term]=kate%20upton&filters[primary]=images&filters[secondary]=videos&sort=1&o=25
جناب مش قاسم، به به عجب عکسی هدیه کردید! در پی عکس نیم لختی خانم ایرانی بودم که، بله، متاسفانه مرغوبش کمیاب است. پس از رد صلاحیت چند عکس (including گلشیفته) دیدیم عکس خانم بالا کمی به ایرانی می زند و ایشان پس از نامزدی انتخاب شدند. چندی عیب در ایشان اشکالی ندارد،حوصله کنیم کم کم خودش را اصلاح می کند.
ارسطو خان، شما و ما به این ماهرو نگاه میکنیم و میگیم: "آب حیات است پدر سوخته، حب نبات است پدر سوخته".
فرمانفرمایان عمامه به سر روی این خیمه شب بازی "انتخابات" حساب میکنن و میگن: "آب حیات است پدر سوخته، حب نبات است پدر سوخته"!
آری، حرف اول رو خودت زدی. تکمهء فلاگ را باید طوری کرد که اول باید [به]یک مسئله فکری درست جواب بدی تا پذیرفته شود. در ثانی این تکمه ها هم خیلی توهَم توهَم هستن. بلاگیون ِ عجول در یک طرفة العین میشن فلاگیون. اگه جهانشاه این تکمه ها روازهم دور کنه بیخودی این بلاگهای نازنین قربانی ِ بمب اتم نمیشن. همین لایک و دیس-لایک هم نیاز به اوولوسیون داره.
Valid points trawetsdor. The silent citizen is Democracy's worst enemy.
Completely off topic, if you were to recommend one Rod Stewart song, what would it be?
Hi Ari jan. Just a note to those who give opinion about something they don't know. No, not you.
Flag is not automatic. That is, if a user flags a post, it doesn't automatically get deleted by the system. This is just what is called: a flag.
When a flag is recorded/reported by one or more than one user, the following sequence of events occurs:
(a) Site Admin (that is, JJ) gets a notification.
(b) Site Admin REVIEWS the post and determines if the flag category reported by user(s) corresponds to the content of the post.
(c) Site Admin decides whether
- to keep the post as is.
- to put it in quarantine and communicate with post creator to persudae him/her to modify whatever the Site Admin determines must be changed.
- to simply delete it.
As you see there already exists a reasonable degree of intervention by Site Admin. What happened was that your blog was accidentally deleted. JJ (he is the Site Admin) said "ghalat kardam." ghalat in this case means he made a mistake.
Anyway, a flag functionality on any self-publishing site is an extremely important tool to alert the Site Admin to examine the flagged content. Users are flagging. In general, they mean well, when they flag a post.
Bottom line:
بحرالعلوم های رزیدنت در این سایت که علم لدنی در مورد همه چیز دارید، بالا غیرتاٌ دست از سر کچل این فلاگ بردارید. لوووووول.
AriSiletz,,
RS hasn't released it yet but the title is "Gotcha".
انقلاب ١٣٥٧ در ایران مانند تمامی انقلابهای کلاسیک ماقبل خویش (انقلابات: آمریکا، فرانسه، مکزیک، روسیه، چین) ترکیبی از تظاهرات توده ای میلیونی کشوری، و اقدامات و عملیات کارگری در مراحل تولید و توزیع صنعتی بود.
اتفاقا انقلاب ما در ایران از هر لحاظ ، هم از تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات خیابانی و هم مقدار اقدامات صنعتی کارگری، اعتصاب و غیره، نسبت به انقلابات گذشته و ماقبل خود در صد بالاتری از کشور را در بر میگیرفت.
جناب مش قاسم، نقطه ضعف جنبش سبز (و بسیاری دیگر از مخالفین سازماه یافتهِ وضع موجود) را در کم توجهی به نیروی سیاسی دسته کارگر می بینم. از مْد افتادن گفتگو در این مورد حقیقت را عوض نمیکند و خواهی نخواهی دنیا روزی دوباره با این نیرو روبرو می شود.
مطمئن نیستم منظورتان از "دسته کارگر" دقیقا چیست؟ ولی حدس میزنم قصد شما طبقه ی کارگر در ایران باشد، که تقریبا چیزی است (بنا بر روش شناسی های متفاوت ) معادل نصف، تا یک سوم، تا حداقل یک چهارم جمعیت کشور.
هر چند پرداختن به طبقه ی کارگر در ایران به مثابه یک سوژه ی سیاسی حیاتی و کلیدی است، با اینحال طبقه ی کارگر ایران، بدون وجود متحدین خود، (اقشار فقیر تر از خود، و همچنین اقشار طبقات متوسط و حرفه ای) قادر به رهایی نخواهد بود.
مشکلات درونی طبقه که خود مقوله و مبحثی گسترده و دیگر است.
شایان توجه است که حتا "جنبش سبز" نیز با همه کودنی اش در چهار سال پیش، تا وقتی که به تظاهرات روز عاشورا رسید، به یک حمایت نسبت آبرومندانه کارگری رسیده بود. شرکت گسترده ی ساکنین محلات جنوبی شهر (خانی آباد، راه آهن، نازی اباد،...) در آن تظاهرات و ...
در طی چند ماه گذشته نیز "جنبش سبز" باز به یاد طبقه ی کارگر افتاده، با بینشی ابزار گرایانه و کماکان کودن.
محمد مالجو در این مورد مقاله ی جالبی دارد.
نیاموختید هنوز : محمد مالجو
http://rahekargar.wordpress.com/2013/04/24/mary-10255/
جناب مش قاسم، "طبقه کارگر" برای بنده مشکل به زبان می آید. نظرم را در مورد اهمیت سیاسی کارگران عوض نکردم، ولی طبقه و یا قشر به گوشم politically incorrect می آید. به جز مزد پایین تر سطح متفاوتی نمی بینم. طبقه ترجمه خوبی برای class نیست.
در دنبالهء حرف آری: عدم تمییز "سطح زندگی" و "فاصله طبقاتی" یکی از پازل هایی است که ما به خصوص در دور ه پهلوی دوم در آن سردرگرم شدیم. هم اکنون هم طبقه متوسط ایران علیرغم برتری اقتصادی نسبت به اقشار پایین دست حتی از نظر اقتصادی احساس رضایت نمیکند.
ارسطو ی گرامی، زبان ما گاهی قاصر است، اما چنین محدودیتی قرار نیست حیاتی جاودانه داشته باشد.
در جمهوری سرمایه داری اسلامی، پیش از چهل درصد از جامعه که در معرض خط فقر مطلق یا نسبی قرار دارند، دقیقا با مفاهیم علوم اجتماعی مدرن در مورد طبقه ی کارگر مطابقت دارند. علاوه بر آنان انبوه کارگران صنعتی (ماشین سازی، صنعت نفت،...) چندین و چند نسل است که در ایران قدمت دارند. سوای این دو بخش سنتی طبقه، در اوایل قرن بیست ویکم در بازار کار سرمایه داری در ایران ما از وجود "کارگران فکری" نیز برخوردار میباشیم، و این ترکیبی است چند جانبه و مقداری پیچیده.
میرزا جان، مفهوم "موقعیت متضاد طبقاتی" ( contradictory class position) شاید مقداری در شناسایی این پازل کمک کند، شاید هم نه! این مفهوم در نبشتارهای جامعه شناس آمریکایی "اریک اولین رایت"، تشریح شده است. اما در مورد مشخص ایران و ج.ا.، آیا نارضایتی طبقات متوسط از یک اقتصاد تورم زای، منقبض، عمدتا دولتی واقعا شگفت آور است؟
این مقاله از آقای محمد قائد نیز جالب است:
پرولتاریا گوشی دستش می آید: دربارهٔ موقعیت کارگران صنایع ایران در سال57
http://www.mghaed.com/ay/Ayandegan.list.htm
جناب مش قاسم، رفتم مقاله ای که در comment آخر به آن اشاره کردید بخوانم ولی error 44 داد که just registered . اگر link دیگری موجود هست و راهنمایی کنید سپاسگذار خواهم شد.
جناب ارسطو، مثل اینکه (به قول سوسن) "نمیشه، نمیشه، چه کنم این ..." کامنتدانی همه ی این پیوندها را به "اشتباه ٤٠٤" میرسونه. بی زحمت پیوند ذیل را کپی کنید.
صفحه اول سایت محمد قائد
http://www.mghaed.com/
"خواندن نوشته های محمد قائد برای من به راستی لذت بخش است. او یک روزنامه نگار و جستار نویس (essayist) بسیار برجسته است که چندین مجله را نیز در این دوران سردبیری کرده است. نگاه تیز او با قلم چالاک وبی باک و طنز و تسخر هنرمندانه و ظریف، در آمیخته با دانشوری او در روانشناسی و جامعه شناسی و ادبیات، نوشته هایی روشنگرانه پدید می آورد که زبان فارسی میتواند به آنها بنازد." داریوش آشوری، سایت کتابچه
"مقاله ها را کمتر با ذکر تاریخچهء موضوعی که می خواهد در باره اش بنویسد یا مقدماتی که معمول مقاله هاست آغاز می کند. نثر او دقیق است کلی گویی نمی کند. نوشته هایش از طنزی ظریف که مهر او را بر خود دارند خالی نیست. "گفتن به در تا دیوار بشنود" و به نعل و به میخ زدن در کشور ما سنت غالب در نوشته های انتقادی است. در مقاله های قائد همه چیز به صراحت گفته میشود." فرخ امیر فریار، جهان کتاب
از پشت جلد کتاب "دفترچهء خاطرات و فراموشی" ١٣٨٠
"مقاله ها را کمتر با ذکر تاریخچهء موضوعی که می خواهد در باره اش بنویسد یا مقدماتی که معمول مقاله هاست آغاز می کند. نثر او دقیق است کلی گویی نمی کند." دست رو دلم گذاشتی، جناب مش قاسم. حتما به این نوشته ها سر خواهم زد.
AriSiletz ،
اگه این یکی رو امتحان کنی به مقالهء پیشنهادی مش قاسم میرسی. ممکنه لازم بشه یه کم اسکرول کنی تا به تیتر مورد نظر برسی.
Works!
ارسطو خان با درود.
این نیز تقدیم به روحیه ی کنجکاو و جویای شما و میرزای عزیز. این ویدئو صحبتی است نیم ساعته در باره ی "زبان محمد قائد" که توسط آقای فرخفال ارائه میشود.
https://www.youtube.com/watch?v=QBThQ4nPN8A