عمومی
دنبال کن
عضو از ۱۵ مهر ۱۳۹۱
پذیرایی از نمایندگان مجلس شورای ملی در سال۱۳۵۰
فهرست و قیمت اجناس خریداری شده برای پذیرایی از نمایندگان مجلس شورای ملی توسط آستان مقدس، ۱۵خرداد۱۳۵۰ خورشیدی.
دسته: تاریخ
فرهنگ لغت معتمد الدوله
فرهنگ لغت فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی. اثر فرهاد میرزا معتمد الدوله، ۱۲۳۲ خورشیدی.
فرهادمیرزا معتمدالدوله ـــ از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود. اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. فرهاد میرزا دستی بر قلم داشت و شعر نیز میگفت. از او کتابهای مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است. او همچنین کتابی به نام نصاب یا روش ساده یادگیری انگلیسی نوشته است.
فرهادمیرزا معتمدالدوله ـــ از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود. اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. فرهاد میرزا دستی بر قلم داشت و شعر نیز میگفت. از او کتابهای مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است. او همچنین کتابی به نام نصاب یا روش ساده یادگیری انگلیسی نوشته است.
دسته: ادبیات
حسامالسلطنه در مراسم ملکه ویکتوریا
سمت راست تصویر؛ ابونصرمیرزا حسامالسلطنه نماینده ایران در مراسم پنجاهمین سالگرد سلطنت ملکه ویکتوریا؛ در کلیسای وست مینستر دیده می شود.
ایشان در این باب ـــ در یادداشتهای روزانه خطی خود چنین می نویسد: «شنبه ۲ جمادی الثانیه ۱۳۰۴ قمری (۱۲۶۶ خورشیدی، ۱۸۸۷ میلادی): و صبح بدیدن مشیرالدوله رفتم، یعنی مرا خواسته بود مشاوره کند که کی را بفرستد لندن بجهت تبریک سال پنجاهم سلطنت ملکه انگلیس و مقصود شاه این بود می خواهند شاهزادهای بفرستند که از کیسه خود خرج کند و تعارفی هم بمشیرالدوله بدهند. قرعه این کار باسم حسامالسلطنه زده بودند که جوان است و جویای نام آمده، من رفتم خانه حسامالسلطنه او را از اندرون بیرون خواستم تفصیل را گفتم فیالفور قبول کرد، بمشیرالدوله نوشتم».
اثر از ویلیام اِوارت لاکهارت ـــ نقاش اسکاتلندی است.
ایشان در این باب ـــ در یادداشتهای روزانه خطی خود چنین می نویسد: «شنبه ۲ جمادی الثانیه ۱۳۰۴ قمری (۱۲۶۶ خورشیدی، ۱۸۸۷ میلادی): و صبح بدیدن مشیرالدوله رفتم، یعنی مرا خواسته بود مشاوره کند که کی را بفرستد لندن بجهت تبریک سال پنجاهم سلطنت ملکه انگلیس و مقصود شاه این بود می خواهند شاهزادهای بفرستند که از کیسه خود خرج کند و تعارفی هم بمشیرالدوله بدهند. قرعه این کار باسم حسامالسلطنه زده بودند که جوان است و جویای نام آمده، من رفتم خانه حسامالسلطنه او را از اندرون بیرون خواستم تفصیل را گفتم فیالفور قبول کرد، بمشیرالدوله نوشتم».
اثر از ویلیام اِوارت لاکهارت ـــ نقاش اسکاتلندی است.
دسته: تاریخ
خـَرکاری، از نوع غیرت پرستی اسلامی
در یکی از تارنماهای ایرانی؛ این خبر را دادند که اسلامیونِ چپ زده ـــ تصویرِ شادروان فروغ فرخزاد را فتوشاپ کردند.
مُرده شور خودتان غیرتِ کثیفتان و ناموس پرستی تان را ببرد.
مُرده شور خودتان غیرتِ کثیفتان و ناموس پرستی تان را ببرد.
دسته: اجتماعی
یک تومان برابر با ۲ دلار و ۵۰ سنت
حدود ۱۷۰ سال پیش، زمان سلطان محمد شاه قاجار یک تومان برابر با ۲ دلار و ۵۰ سنت بود.
سفرنامه جاستین پرکینز آمریکایی، چاپ ۱۸۴۳ میلادی.
سفرنامه جاستین پرکینز آمریکایی، چاپ ۱۸۴۳ میلادی.
دسته: تاریخ
به یاد استیگ ویکاندر، مورخ ادیان و ایرانشناس
اسکار استیگ ویکاندر ۱۲۸۷ ــ ۲۹ آذر ۱۳۶۲ خورشیدی؛ هندشناس، ایرانشناس و دینپژوه سوئدی بود.
از او کتابها و پژوهشهای بسیار ارزشمندی همچون «Feuerpriester in Kleinasien und Iran 1946» و «Vayu 1941» به یادگار مانده است.
از او کتابها و پژوهشهای بسیار ارزشمندی همچون «Feuerpriester in Kleinasien und Iran 1946» و «Vayu 1941» به یادگار مانده است.
روانش شاد باد.
دسته: تاریخ
شعر فرخی یزدی برای انقلاب اکتبر شوروی
پاییز سال ۱۳۰۶ خورشیدی تعدادی از روزنامهنگاران ایرانی، برای شرکت در بزرگداشت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اکتبر شوروی، راهی مسکو شدند. فرخی یزدی (شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان) که یکی از اعضای این هیئت بود، به افتخار سالگرد انقلاب اکتبر شعری سرود. ۱۹ آبان ماه همزمان با حضور این هیئت در روسیه، روزنامه روسی «ایزوستیا» تصویر دستنویس شعر فرخی و ترجمهاش را به چاپ رساند.
متن این شعر که بعدها در دیوان او نیز منتشر شد اینچنین است:
در جشن کارگر چو زدم فال انقلاب، دیدم به فال نیک بود حالِ انقلاب
زحمتکشان به خطّهی مسکو شدند جمع، از بهر شرکتِ دهمین سالِ انقلاب
من هم به نام ملت ایران سپاس گوی، بر قائدینِ نامی و عُمّالِ انقلاب
روزی رسد که در همه گیتی اساسِ ظلم، گردد به دستِ ما و تو پامالِ انقلاب
دنیا شود به کام دهاقین و کارگر، از همّتِ عناصرِ فعالِ انقلاب
با پای جان به تربتِ پاکِ لنین بیا، تا بنگری به مقبره تمثال انقلاب
چون انتخاب عقدهگشا نیست «فرخی»، مردانه زن پیاله به اقبالِ انقلاب
متن این شعر که بعدها در دیوان او نیز منتشر شد اینچنین است:
در جشن کارگر چو زدم فال انقلاب، دیدم به فال نیک بود حالِ انقلاب
زحمتکشان به خطّهی مسکو شدند جمع، از بهر شرکتِ دهمین سالِ انقلاب
من هم به نام ملت ایران سپاس گوی، بر قائدینِ نامی و عُمّالِ انقلاب
روزی رسد که در همه گیتی اساسِ ظلم، گردد به دستِ ما و تو پامالِ انقلاب
دنیا شود به کام دهاقین و کارگر، از همّتِ عناصرِ فعالِ انقلاب
با پای جان به تربتِ پاکِ لنین بیا، تا بنگری به مقبره تمثال انقلاب
چون انتخاب عقدهگشا نیست «فرخی»، مردانه زن پیاله به اقبالِ انقلاب
دسته: ادبیات
حسن آمریکایی رفت و دیگر نیامد
حسن فاتحی (معروف به حسن سرطلا یا همان حسن آمریکایی) متولد بیستم شهریور ماه ۱۳۴۸ خورشیدی و از بچه های گردان غواصی حضرت یونس لشکر ۱۴ امام حسین اصفهان بود.
چند سالی که از جنگ میگذشت که او با لشکر ۱۴ امام حسین راهی جبهه شد و به مدت یک سال در جبهه و گردان غواصی حضرت یونس لشکر ۱۴ امام حسین حضور داشت، البته در آن مدت هیچ کس نمی دانست که که حسن دوره آموزش غواصی و ورزش رزمی گذرانده است.
حسن به ظاهر خود خیلی توجه داشت؛ خوش تیپ و خوش لباس بود؛ در حدی که برای مرتب ماندن موهایش در جبهه، «تافت مو» هم برده بود. چون موهای حسن آقا طلایی بود، در جبهه به او میگفتند «حسن طلا». همین ظاهرش او را شاخص کرده بود و خیلیها که او را میشناختند به او لقب حسن آمریکایی داده بودند، چون بسیار از لحاظ رنگ مو و ترکیب صورت شبیه آمریکاییها بود. حسن فاتحی در ۱۴ دی ۱۳۶۵ خورشیدی و در جریان عملیات «کربلای ۴» منطقه ام الرصاص به شهادت رسید و دوستان و همرزمانش به دلیل حجم آتش سنگین ارتش بعث حتی نتوانستند به پیکر حسن نزدیک شوند و آن را به عقب بازگردانند.
یادش گرامی.
چند سالی که از جنگ میگذشت که او با لشکر ۱۴ امام حسین راهی جبهه شد و به مدت یک سال در جبهه و گردان غواصی حضرت یونس لشکر ۱۴ امام حسین حضور داشت، البته در آن مدت هیچ کس نمی دانست که که حسن دوره آموزش غواصی و ورزش رزمی گذرانده است.
حسن به ظاهر خود خیلی توجه داشت؛ خوش تیپ و خوش لباس بود؛ در حدی که برای مرتب ماندن موهایش در جبهه، «تافت مو» هم برده بود. چون موهای حسن آقا طلایی بود، در جبهه به او میگفتند «حسن طلا». همین ظاهرش او را شاخص کرده بود و خیلیها که او را میشناختند به او لقب حسن آمریکایی داده بودند، چون بسیار از لحاظ رنگ مو و ترکیب صورت شبیه آمریکاییها بود. حسن فاتحی در ۱۴ دی ۱۳۶۵ خورشیدی و در جریان عملیات «کربلای ۴» منطقه ام الرصاص به شهادت رسید و دوستان و همرزمانش به دلیل حجم آتش سنگین ارتش بعث حتی نتوانستند به پیکر حسن نزدیک شوند و آن را به عقب بازگردانند.
یادش گرامی.
دسته: تاریخ
حزب توده غائله آذربایجان را به وجود آورد
با پاسخی که محمد ساعد ــ نخستوزیرــ پیرامون امتیاز نفت شمال به نمایندگان مجلس شورای ملی میدهد، پردهها به کنار میرود و دولت شوروی نیز برای خودنمایی، تکانی میخورد تا در تصاحب امتیاز نفت شمال ایران، گوی سبقت را از دو رقیب نیرومند خویش انگلستان و امریکا برباید. تلگرام پانزدهم شهریورماه ۱۳۲۳ مجید آهی ــ سفیرکبیر ایران در مسکوــ دولت را از ورود روسها به میدان مسابقه بر سر نفت شمال، آگاه میسازد و خبر میدهد که یک هیأت روسی، برای گفتوگو پیرامون نفت خوریان در راه ایرانست. دولت ایران نیز سفیرکبیر خود در مسکو را آگاه میکند که گفتوگو با دولت شوروی مایه خرسندی و خشنودی خواهد بود.
بیستوچهار روز از شهریورماه ۱۳۲۳ میگذرد که «سرگئی. آی. کافتارادزه» معاون وزارت امور خارجه شوروی همراه با یک گروه کارشناس و متخصص، وارد تهران میشود. این گروه بدون آنکه کسی از منظور و مقصودش آگاه باشد، از تهران به سمنان و بخشهای شمالی ایران سفر میکند و در پی بررسی کامل به تهران باز میگردد. مردم از سفر «کافتارادزه» و همراهانش آگاهند، اما هیچ نمیدانند که در پس پرده این مسافرت ناگهانی چه میگذرد. همه از یکدیگر میپرسند: ماجرا چیست؟ روسها چه میخواهند؟... اما کسی پاسخی بر این پرسش ندارد و ماجرای رازآمیز سفر «کافتارادزه» و کارشناسان روس در پرده میماند تا سرانجام روزنامه اطلاعات برای اولینبار از چند و چون ماجرا برای خوانندگان خود سخن میگوید و مردم را در جریان وقایع میگذارد. ببینیم روزنامه اطلاعات چه نوشت و این نوشته چه جنجالی آفرید و چگونه مجلس شورای ملی و طبقات مردم را به حفظ حقوق و منافع ملی ایران، در دوران پرآشوب و سیاه جنگ[جهانی دوم] برانگیخت.
اطلاعات؛ پنجشنبه سیزدهم مهرماه ۱۳۲۳؛ «ملاقات و مصاحبه با معاون کمیساریای امور خارجه شوروی»:
آقای (سرگئی. ای.)کافتارادزه معاون کمیساریای خارجه اتحاد جماهیر شوروی به ریاست هیأتی از کارشناسان شوروی سه هفته است به کشور ما وارد شدهاند. ورود یکی از رجال مهم شوروی با میسیون مخصوص، توجه و افکار عمومی را به خود جلب نموده و در مورد محافل سیاسی و اجتماعی در پیرامون آن بحث میشود، بدون آن که اطلاع رسمی از مقصود و منظور این هیأت در دست باشد. اداره اطلاعات درصدد برآمد خوانندگان محترم را از منظور و مقصود هیأت اعزامی دولت دوست همسایه خود آگاه سازد، به همین منظور عصر دیروز ملاقاتی بین مدیر ما[=عباس مسعودی] و آقای معاون کمیساریای خارجه شوروی دست داد. در این ملاقات آقای کافتارادزه در جواب پرسش مدیر اطلاعات نسبت به مقصود خود از مسافرت به ایران شرح زیر را ایراد نمود:«من در راس یک هیأت دولتی به منظور مطالعه وضع شرکت نفت «کویر خوریان» و تحصیل اطلاعات در مورد منابع طبیعی نفت شمال وارد ایران شدهام. این امر که در مسکو آغاز شده بود، به کمک یک عده از کارشناسان و علمای زمینشناس بزرگ که با من وارد شدهاند، اینک به انجام رسیده است. ما به بازدید تمام نقاطی که مورد نظرمان بوده، موفق شدهایم و کارشناسان و زمینشناسان شوروی از وضع و ساختمان طبقات، ارتفاعات محلی و سایر آثاری که دال بر وجود احتمالی چاههای نفت باشد، اطلاعات کامل به دست آوردند. من نتایج عملیات خود را به اطلاع دولت متبوع خویش رسانیدهام و اینک به کمیسیونی که من در راس آن قرار دارم اجازه داده شده است که پیشنهادی به دولت ایران تقدیم داریم که کشف و استخراج نفت در مناطق شمالی ایران به دولت شوروی واگذار شود. دولت شوروی تصور میکند که وجود منابع نفت در شمال ایران و عمل کارگران و مهندسین ایرانی توأم با صنعت کامل اتحاد جماهیر شوروی، نتایج نیکویی برای دو کشور به بار خواهد آورد و عامل مؤثری در صنعتی ساختن شمال ایران خواهد بود.»
با پخش گفتوگوی مدیر روزنامه اطلاعات و «سرگئی کافتارادزه» ءمعاون وزارت امور خارجه شورویء مردم از پردهپوشی دولت در چنین مسأله مهمی، میپریشند[=پریشان میشوند] و دامنه گفتوگو پیرامون امتیاز نفت شمال ءبا خاطره ناخوش امتیازهای پیشینء آنچنان بالا میگیرد که محمد ساعد ءنخستوزیرء را پس از دو هفته ناگزیر به توضیح در مجلس شورای ملی میکند. در همین جلسه است که نخستوزیر برای اولینبار از ماجرای نفت پرده بر میدارد(و چنانکه گفتیم، دکتر رضا رادمنش ءعضو فراکسیون حزب تودهء و یارانش، گفتههای پیشین خود را از یاد بردند و برای اعطاء امتیاز نفت شمال به شوروی، سینه چاک کردند)... حال به هفتاد و سومین جلسه مجلس شورای ملی ءبیستوهفتم مهرماه ۱۳۲۳ء برویم و به پای سخنرانی محمد ساعد بنشینیم:
محمد ساعد: آقایان نمایندگان محترم، از چند ماه پیش موضوع نفت ایران، توجه محافل ذیعلاقه ایران و نمایندگان مجلس شورای ملی را جلب و در جراید و مجامع در اطراف آن بحث ها نمودهاند. در همین مجلس به خیال این که دولت در پشت پرده برای دادن امتیاز به شرکتهای خارجی، داخل معاملاتی شده، نسبت استتار را به دولت در مسائل مهم اقتصادی دادند، ولی در مقابل سوال نمایندگان، توضیحات لازمه را در اطراف پیشنهادات شرکتها و مطالعات دولت دادم و اضافه نمودم که برای تامین منافع عالیه اقتصادی کشور از متخصصین عالیمقام خارجی، نظریات خواسته تا سیاست خود را در مسأله نفت روشن و خط روش خود را با تطبیق با اوضاع و احوال کنونی ایران، ترسیم نمایند. در خاطر دارم چه در موقع جواب سؤال و چه در موقع بحث در اطراف برنامه دولت، نظر عموم نمایندگان بلا استثناء نسبت به امتیاز نفت منفی بود و در چهرههای باز و بیآلایش نمایندگان، آثار نگرانی هویدا بود که مبادا در این موقع جنگ و ستیزه، دولتی در سرِ کار باشد که بدون مراجعه به رأی مجلس و استجازه از این مقام مقدس، در مقابل شرکتها و دولتها تعهدی کرده و یا وعده اعطاء امتیازی داده باشد و برای من یقین حاصل بود که اگر به یکی از شرکتها، حتی وعده شفاهی داده بودم و یا در مذاکرات با نمایندگان سیاسی دُول ذیعلاقه راجع به اعطاء امتیاز تعهدی داشتم، با مخالفت شدید آقایان نمایندگان مواجه میشدم...(صحیح است)...پوشیده نمانَد در کابینه قبل اینجانب، آقایان نمایندگان تصور کرده بودند و سوءظن داشتند که دولت بدون مراجعه و مشاوره قبلی با مجلس، میخواهد امتیازی به کمپانیهای خارجی بدهد. در همین مجلس، دولت قبل در استتار حقائقِ مربوط به نفت، مورد سوءظن بود، در صورتی که استتاری در کار نبوده است. دولت همواره از عقاید عده کثیری از نمایندگان هدایت میشد که نباید با مشکلات عدیده و اوضاع عمومی کشور، امتیازی به شرکتهای خارجی داده شود...(صحیح است)...و مخصوصاً در افکار عامه این عقیده راسخ حکمفرما بود که شاید در مذاکرات راجع به امتیاز نفت، دولت، آزادی نظر و آزادی تصمیم را نداشته باشد.»
محمد ساعد سپس به ورود نمایندگان شرکتهای گوناگون نفتی ءکه در شمارههای پیش از آن یاد کردیمء سخن میگوید و میکوشد تا دولت خود را از زیر بار اتهام به استتار بیرون آورد. در پی سخنرانی ساعد، کافتارادزه یک مصاحبه ترتیب میدهد و دوباره نوبت به نخستوزیر میرسد تا مدیران جراید را به یک مصاحبه مطبوعاتی بخواند. سرانجامِ این گفتوگوها قانونی است که در جلسه یازدهم آذرماه ۱۳۲۳ از مجلس شورای ملی میگذرد و راه اعطاء هرگونه امتیازی به هر کشوری را میبندد:
ماده اول؛ هیچ نخستوزیر، وزیر و اشخاصی که کفالت از مقام آنها یا معاونت میکنند، نمیتوانند راجع به امتیاز نفت با هیچیک از نمایندگان رسمی و غیررسمی دُول مجاور و غیر مجاور و یا نمایندگان شرکتهای نفت و هر کس غیر از این، مذاکراتی که صورت رسمی و اثر قانونی دارد، بکنند، یا اینکه قراردادی امضاء نمایند.
ماده دوم؛ نخستوزیر و وزیران میتوانند برای فروش نفت و طرزی که دولت ایران معادن نفت خود را استخراج و اداره میکند، مذاکره نمایند و از جریان مذاکرات باید مجلس شورای ملی را مستحضر نمایند.
ماده سوم؛ متخلفین از مواد فوق به حبس ابد از سه تا هشت سال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم خواهند شد.
دکتر رضا رادمنش و دکتر فریدون کشاورز دو تن از نمایندگان عضو فراکسیون حزب تودهء درباره اینکه ضروری است در این باب مطالعه بیشتری به عمل آید و اینقدر عجله و شتابزدگی مورد ندارد و تصویب این طرح بیمورد است، مخالفت میکنند تا راه برای «کافتارادزه» همچنان هموار باشد. ولی سرانجام مجلس پس از مذاکرات طولانی، تا ساعت دو و چهلوپنج دقیقه بعداز ظهر، طرح را تصویب میکند. درست روز بعد از تصویب این طرح است که از آذربایجان سروصدا برمیخیزد؛ افراد حزب توده میتینگها میدهند و سرانجام، غائله آذربایجان را پدید میآورند.
منبع: روزنامه اطلاعات؛ ۲۱ فروردین ۱۳۵۰ خورشیدی
بیستوچهار روز از شهریورماه ۱۳۲۳ میگذرد که «سرگئی. آی. کافتارادزه» معاون وزارت امور خارجه شوروی همراه با یک گروه کارشناس و متخصص، وارد تهران میشود. این گروه بدون آنکه کسی از منظور و مقصودش آگاه باشد، از تهران به سمنان و بخشهای شمالی ایران سفر میکند و در پی بررسی کامل به تهران باز میگردد. مردم از سفر «کافتارادزه» و همراهانش آگاهند، اما هیچ نمیدانند که در پس پرده این مسافرت ناگهانی چه میگذرد. همه از یکدیگر میپرسند: ماجرا چیست؟ روسها چه میخواهند؟... اما کسی پاسخی بر این پرسش ندارد و ماجرای رازآمیز سفر «کافتارادزه» و کارشناسان روس در پرده میماند تا سرانجام روزنامه اطلاعات برای اولینبار از چند و چون ماجرا برای خوانندگان خود سخن میگوید و مردم را در جریان وقایع میگذارد. ببینیم روزنامه اطلاعات چه نوشت و این نوشته چه جنجالی آفرید و چگونه مجلس شورای ملی و طبقات مردم را به حفظ حقوق و منافع ملی ایران، در دوران پرآشوب و سیاه جنگ[جهانی دوم] برانگیخت.
اطلاعات؛ پنجشنبه سیزدهم مهرماه ۱۳۲۳؛ «ملاقات و مصاحبه با معاون کمیساریای امور خارجه شوروی»:
آقای (سرگئی. ای.)کافتارادزه معاون کمیساریای خارجه اتحاد جماهیر شوروی به ریاست هیأتی از کارشناسان شوروی سه هفته است به کشور ما وارد شدهاند. ورود یکی از رجال مهم شوروی با میسیون مخصوص، توجه و افکار عمومی را به خود جلب نموده و در مورد محافل سیاسی و اجتماعی در پیرامون آن بحث میشود، بدون آن که اطلاع رسمی از مقصود و منظور این هیأت در دست باشد. اداره اطلاعات درصدد برآمد خوانندگان محترم را از منظور و مقصود هیأت اعزامی دولت دوست همسایه خود آگاه سازد، به همین منظور عصر دیروز ملاقاتی بین مدیر ما[=عباس مسعودی] و آقای معاون کمیساریای خارجه شوروی دست داد. در این ملاقات آقای کافتارادزه در جواب پرسش مدیر اطلاعات نسبت به مقصود خود از مسافرت به ایران شرح زیر را ایراد نمود:«من در راس یک هیأت دولتی به منظور مطالعه وضع شرکت نفت «کویر خوریان» و تحصیل اطلاعات در مورد منابع طبیعی نفت شمال وارد ایران شدهام. این امر که در مسکو آغاز شده بود، به کمک یک عده از کارشناسان و علمای زمینشناس بزرگ که با من وارد شدهاند، اینک به انجام رسیده است. ما به بازدید تمام نقاطی که مورد نظرمان بوده، موفق شدهایم و کارشناسان و زمینشناسان شوروی از وضع و ساختمان طبقات، ارتفاعات محلی و سایر آثاری که دال بر وجود احتمالی چاههای نفت باشد، اطلاعات کامل به دست آوردند. من نتایج عملیات خود را به اطلاع دولت متبوع خویش رسانیدهام و اینک به کمیسیونی که من در راس آن قرار دارم اجازه داده شده است که پیشنهادی به دولت ایران تقدیم داریم که کشف و استخراج نفت در مناطق شمالی ایران به دولت شوروی واگذار شود. دولت شوروی تصور میکند که وجود منابع نفت در شمال ایران و عمل کارگران و مهندسین ایرانی توأم با صنعت کامل اتحاد جماهیر شوروی، نتایج نیکویی برای دو کشور به بار خواهد آورد و عامل مؤثری در صنعتی ساختن شمال ایران خواهد بود.»
با پخش گفتوگوی مدیر روزنامه اطلاعات و «سرگئی کافتارادزه» ءمعاون وزارت امور خارجه شورویء مردم از پردهپوشی دولت در چنین مسأله مهمی، میپریشند[=پریشان میشوند] و دامنه گفتوگو پیرامون امتیاز نفت شمال ءبا خاطره ناخوش امتیازهای پیشینء آنچنان بالا میگیرد که محمد ساعد ءنخستوزیرء را پس از دو هفته ناگزیر به توضیح در مجلس شورای ملی میکند. در همین جلسه است که نخستوزیر برای اولینبار از ماجرای نفت پرده بر میدارد(و چنانکه گفتیم، دکتر رضا رادمنش ءعضو فراکسیون حزب تودهء و یارانش، گفتههای پیشین خود را از یاد بردند و برای اعطاء امتیاز نفت شمال به شوروی، سینه چاک کردند)... حال به هفتاد و سومین جلسه مجلس شورای ملی ءبیستوهفتم مهرماه ۱۳۲۳ء برویم و به پای سخنرانی محمد ساعد بنشینیم:
محمد ساعد: آقایان نمایندگان محترم، از چند ماه پیش موضوع نفت ایران، توجه محافل ذیعلاقه ایران و نمایندگان مجلس شورای ملی را جلب و در جراید و مجامع در اطراف آن بحث ها نمودهاند. در همین مجلس به خیال این که دولت در پشت پرده برای دادن امتیاز به شرکتهای خارجی، داخل معاملاتی شده، نسبت استتار را به دولت در مسائل مهم اقتصادی دادند، ولی در مقابل سوال نمایندگان، توضیحات لازمه را در اطراف پیشنهادات شرکتها و مطالعات دولت دادم و اضافه نمودم که برای تامین منافع عالیه اقتصادی کشور از متخصصین عالیمقام خارجی، نظریات خواسته تا سیاست خود را در مسأله نفت روشن و خط روش خود را با تطبیق با اوضاع و احوال کنونی ایران، ترسیم نمایند. در خاطر دارم چه در موقع جواب سؤال و چه در موقع بحث در اطراف برنامه دولت، نظر عموم نمایندگان بلا استثناء نسبت به امتیاز نفت منفی بود و در چهرههای باز و بیآلایش نمایندگان، آثار نگرانی هویدا بود که مبادا در این موقع جنگ و ستیزه، دولتی در سرِ کار باشد که بدون مراجعه به رأی مجلس و استجازه از این مقام مقدس، در مقابل شرکتها و دولتها تعهدی کرده و یا وعده اعطاء امتیازی داده باشد و برای من یقین حاصل بود که اگر به یکی از شرکتها، حتی وعده شفاهی داده بودم و یا در مذاکرات با نمایندگان سیاسی دُول ذیعلاقه راجع به اعطاء امتیاز تعهدی داشتم، با مخالفت شدید آقایان نمایندگان مواجه میشدم...(صحیح است)...پوشیده نمانَد در کابینه قبل اینجانب، آقایان نمایندگان تصور کرده بودند و سوءظن داشتند که دولت بدون مراجعه و مشاوره قبلی با مجلس، میخواهد امتیازی به کمپانیهای خارجی بدهد. در همین مجلس، دولت قبل در استتار حقائقِ مربوط به نفت، مورد سوءظن بود، در صورتی که استتاری در کار نبوده است. دولت همواره از عقاید عده کثیری از نمایندگان هدایت میشد که نباید با مشکلات عدیده و اوضاع عمومی کشور، امتیازی به شرکتهای خارجی داده شود...(صحیح است)...و مخصوصاً در افکار عامه این عقیده راسخ حکمفرما بود که شاید در مذاکرات راجع به امتیاز نفت، دولت، آزادی نظر و آزادی تصمیم را نداشته باشد.»
محمد ساعد سپس به ورود نمایندگان شرکتهای گوناگون نفتی ءکه در شمارههای پیش از آن یاد کردیمء سخن میگوید و میکوشد تا دولت خود را از زیر بار اتهام به استتار بیرون آورد. در پی سخنرانی ساعد، کافتارادزه یک مصاحبه ترتیب میدهد و دوباره نوبت به نخستوزیر میرسد تا مدیران جراید را به یک مصاحبه مطبوعاتی بخواند. سرانجامِ این گفتوگوها قانونی است که در جلسه یازدهم آذرماه ۱۳۲۳ از مجلس شورای ملی میگذرد و راه اعطاء هرگونه امتیازی به هر کشوری را میبندد:
ماده اول؛ هیچ نخستوزیر، وزیر و اشخاصی که کفالت از مقام آنها یا معاونت میکنند، نمیتوانند راجع به امتیاز نفت با هیچیک از نمایندگان رسمی و غیررسمی دُول مجاور و غیر مجاور و یا نمایندگان شرکتهای نفت و هر کس غیر از این، مذاکراتی که صورت رسمی و اثر قانونی دارد، بکنند، یا اینکه قراردادی امضاء نمایند.
ماده دوم؛ نخستوزیر و وزیران میتوانند برای فروش نفت و طرزی که دولت ایران معادن نفت خود را استخراج و اداره میکند، مذاکره نمایند و از جریان مذاکرات باید مجلس شورای ملی را مستحضر نمایند.
ماده سوم؛ متخلفین از مواد فوق به حبس ابد از سه تا هشت سال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم خواهند شد.
دکتر رضا رادمنش و دکتر فریدون کشاورز دو تن از نمایندگان عضو فراکسیون حزب تودهء درباره اینکه ضروری است در این باب مطالعه بیشتری به عمل آید و اینقدر عجله و شتابزدگی مورد ندارد و تصویب این طرح بیمورد است، مخالفت میکنند تا راه برای «کافتارادزه» همچنان هموار باشد. ولی سرانجام مجلس پس از مذاکرات طولانی، تا ساعت دو و چهلوپنج دقیقه بعداز ظهر، طرح را تصویب میکند. درست روز بعد از تصویب این طرح است که از آذربایجان سروصدا برمیخیزد؛ افراد حزب توده میتینگها میدهند و سرانجام، غائله آذربایجان را پدید میآورند.
منبع: روزنامه اطلاعات؛ ۲۱ فروردین ۱۳۵۰ خورشیدی
دسته: تاریخ
شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیشناسید
شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیشناسید، معنی آن را نمیفهمید
آتاتُرک (نظامی، دولتمرد، نویسنده و بنیانگذار جمهوری ترکیه بود. او از طرفداران سکولاریسم و ناسیونالیسم بود) خطاب به محمدعلی فروغی (ملقّب به ذُکاءُالمُلک، و همچنین ملیگرا، تجددخواه، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فیلسوف، تاریخدان، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران ):
"شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیشناسید، و معنی آن را نمیفهمید، و نمیدانید که ریشه داشتن، و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است، و ملیت وقتی مصداق پیدا میکند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشری سابقهی ممتد باشد.
شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را درنمییابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقهی هویت شماست و من ناگزیرم برای ملت تُرک چنین سوابقی دست و پا کنم".
آتاتُرک (نظامی، دولتمرد، نویسنده و بنیانگذار جمهوری ترکیه بود. او از طرفداران سکولاریسم و ناسیونالیسم بود) خطاب به محمدعلی فروغی (ملقّب به ذُکاءُالمُلک، و همچنین ملیگرا، تجددخواه، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فیلسوف، تاریخدان، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران ):
"شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمیشناسید، و معنی آن را نمیفهمید، و نمیدانید که ریشه داشتن، و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است، و ملیت وقتی مصداق پیدا میکند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشری سابقهی ممتد باشد.
شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را درنمییابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقهی هویت شماست و من ناگزیرم برای ملت تُرک چنین سوابقی دست و پا کنم".
دسته: تاریخ