عمومی

عضو از ۵ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ فعال سیاسی و کنشگر مدنی: نگران سرنوشت ایران هستیم

* ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بین المللی و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکل گیری یک دولت ملی و فراگیر، برای« گذار دموکراتیک» هستیم.
بیانیه ی ۱۷ فعال حقوق بشر، حقوق زنان، و کنشگران سیاسی و مدنی ایرانی:
اینروزها مردم و میهن ما در تقاطع بحرانیترین لحظات تاریخ معاصر خود ایستاده است. ورطهای خطیر و پیچیده که برآمده از مجموعهای از عوامل زمینهدار در ایران، منطقه و نظم ناعادلانۀ جهانی است. وطن ما مبتلای هنگامهای سخت شده که یگانه راه رهایی از آن تأکید بر عاملیت و کنشگری مردم و حق آنان در تعیین سرنوشت خویش است و وظیفۀ تاریخی و ملی ماست که راهی بهسوی این رهایی بگشاییم برای نجات ایران. راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان داخلی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی میگذرد. بلکه راه سومی که راه مردم است و مسیری مستقل را سامان میدهد تا با همبستگی و پیگیری اهداف مشترک، سرکوب و استبداد داخلی و جنگ و تجاوز خارجی را عقب براند.
با توجه به این مخاطرات و نیز افزودهشدن لحظه به لحظه بر آن، هماینک و بدون ازدستدادن وقت، وظیفۀ ملی و میهنی خود میدانیم که با صراحت در برابر سیاستهای ایرانسوز نظام ایستاده و حق مردم را برای تصمیمگیری دربارۀ مسائل مبرم و حیاتی پس گرفته و پاس بداریم.
اقدام دو دولت اسراییل و آمریکا -که طبق مندرجات منشور مللمتحد و موازین شناختهشدۀ حقوق بینالملل یک تجاوز آشکار محسوب میشود- متأسفانه امکان تکرار دوباره دارد و هنوز سایۀ شوم جنگ بر سر کشور و ملت ماست. از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که بیش از دو دهه است تمام ابعاد زندگی مردم ایران تحتتأثیر سیاست هستهای نظام قرار گرفته و حاکمان بر این سرزمین با تبدیل آن به اصلیترین موضوع حکمرانی خود و با ماجراجوییهای مدام در عرصۀ جهانی و تخاصم مستمر در عرصۀ داخلی، هزینههای جبرانناپذیر اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و روانی را بر مردم ایران تحمیل کردهاند که بهرغم تمام هشدارها، کشور را عاقبت در مهلکۀ جنگی ویرانگر افکند. دریغ از آنکه تمام سرسختی و خودکامگی نظام حاکم بر این مسیر، کمترین فایده و اثر ملموسی در پی داشته باشد که منتج به خیر همگانی برای ایران و ایرانیان شود.
امروز نیز نگاهداشتن کشور پس از جنگ ویرانگر دوازدهروزه در شرایط جنگی، با سماجت بر مواضع پرهزینه و بیفایدۀ گذشته، نهفقط تهدیدی جدی برای حاکمیت مردم و حقوق و آزادیهای ایشان بهشمار میرود، بلکه زندگی مشقتبار مردم را سختتر و ناگوارتر از پیش کرده است.
ما به شدت نسبت به سرنوشت ایران نگرانیم و معتقدیم:
– اصرار حاکمیت بر سیاستهای ماجراجویانه و خسارتبار آمریکاستیزی و شعار محو اسرائیل؛
– اصرار بر تداوم سیاستهای غیرشفاف هستهای و گرهزدن امنیت ملی و سرنوشت ایران با حد نامتعارف غنیسازی بدون کسب نظر مردم؛
– اصرار بر بهرهکشی از ذخایر طبیعی و منابع انسانی ایرانزمین در راستای اهداف ستیزهجویانه؛
– اصرار بر امنیتیسازی جامعه و سرکوب مداوم زنان، دانشگاهیان، کارگران، معلمان، هنرمندان، بازنشستگان و دیگر اصناف، اقلیتهای دینی و تمام اقوام ایرانی؛
– اصرار بر تداوم حبس زندانیان سیاسی و عقیدتی و دستگیریهای گسترده؛
– اصرار بر اجرای احکام غیرانسانی اعدام که اینروزها برای ارعاب و نمایش اقتدار ازدسترفته و لاپوشانی شکستهای نظامی/امنیتی شدت گرفته؛
– اصرار بر سلب آزادی بیان، نقض حق اعتراض علنی فردی و جمعی، سانسور رسانهای و فیلترینگ اینترنت؛
بزرگترین سیاستهای خطا و وطنبربادده نظام حکمرانی کنونی است که جامعۀ ایران را با مخاطرات جدی مواجه کرده و روزبهروز با تهدید و محدودیت، مردم را از بدیهیترین شمول یک زندگی عادی و بنیادیترین حق خود، «حق تعیین سرنوشت»، محرومتر میکند. ما هشدار میدهیم تداوم شرایط کنونی عاقبتی هولناک را پیش روی ایران عزیز قرار خواهد داد که آیندگان و فردای وطن را هم از تأثیرات مخرب خطاهای نابخشودنی امروز بینصیب نخواهد گذاشت.
ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و با نظارت نهادهای مستقل بینالمللی هستیم برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود و تشکیل مجلس مؤسسان، در راستای یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک.
که روزگاری نیک آتیۀ ایران و ایرانی شود و آفتاب رهایی بر وطن بتابد.
۲۶ تیر ۱۴۰۴
ابوالفضل قدیانی
پرستو فروهر
حاتم قادری
حسین رزاق
سعید مدنی
صدیقه وسمقی
عباس صادقی
عبدالله مومنی
عبدالفتاح سلطانی
عطاءالله شیرازی
محمدرضا فقیهی
محمد سیفزاده
منظر ضرابی
مهدی محمودیان
نرگس محمدی
نسرین ستوده
فریبا هشترودی
دسته: تعیین نشده
سپیده قلیان: قدرت ما هم کم نیست

سلام. دلتنگتان بودم. این اولین پست من پس از آن پست آخرم و آزادی سهساعتهام است. نزدیک به هفت سال از عمرم درگیر زندان، دادگاه و دادسرا بود، و حالا هم اوضاع خوبی نداریم. فقط آمدم بگویم: درست است که همهمان در خطر مرگ و نابودی هستیم و شرایط به شدت وخیم است، اما قدرت ما هم کم نیست. آنقدر قوی هستیم که شاید بتوانیم ورق را برگردانیم. شاید مشتهایمان، ارادهمان، از بمبها و موشکها نیرومندتر باشد.
رفیق همیشهتان سپیده قلیان
دسته: تعیین نشده
محمد احمدی، سازنده برنامه «دیالوگ ایران» بازداشت شد

روز دوشنبه ۲۳ تیرماه، محمد احمدی، سازنده برنامه «دیالوگ ایران» پس از برگزاری جلسه دادگاه، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
صفحه اطلاع رسانی برنامه «دیالوگ ایران» اعلام کرد که روز دوشنبه ۲۳ تیرماه، آقای احمدی برای دفاع از اتهاماتی که سال گذشته در ارتباط با ساخت برنامه دیالوگ علیه او مطرح شده بود، در دادگاه حاضر شد و پس از پایان جلسه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
ویدیوهایی از قسمت اخیر برنامه «دیالوگ به عنوان پساجنگ» که چند روز پیش پخش شد، در شبکههای اجتماعی بهصورت گستردهای همرسان شده است. این برنامه گفتوگومحور با تمرکز بر موضوعات اجتماعی و سیاسی ایران تولید میشود. پلتفرم اصلی انتشار آن یوتیوب است، هرچند بخشهایی از آن از رادیو نمایش نیز پخش شده است.
تا لحظه تنظیم این گزارش، از محل نگهداری، دلایل بازداشت و عناوین اتهامی منتسب به وی اطلاعی حاصل نشده است.
محمد احمدی فیضآبادی، پژوهشگر اجتماعی و سازنده برنامه اجتماعی «دیالوگ ایران»، پیشتر نیز سابقه برخوردهای امنیتی و بازداشت را داشته است.
بازداشتهای خودسرانه، انتقال افراد بازداشتی به اماکن نامعلوم و محروم کردن خانوادهها از اطلاع از وضعیت بازداشت شدگان، از رویه های مستمر نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، از جمله وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، از آغاز فعالیت آنها تاکنون بوده است. این اقدامات در تضاد صریح با «قواعد حداقل استاندارد رفتار با زندانیان» موسوم به «قواعد نلسون ماندلا» قرار دارد؛ بر اساس این قواعد، “هر زندانی باید از این حق و امکان برخوردار باشد که بیدرنگ بازداشت، انتقال به بازداشتگاه دیگر، یا ابتلا به بیماری یا جراحت خود را به خانواده یا هر شخص مورد اعتماد اطلاع دهد.”
دسته: تعیین نشده
شوک گرانی نان بر سفره کارگران

نان به طور رسمی در بعضی از استانها تا ۵۲ درصد گران شد، و این هشداری است بر خالیشون سفره کارگران.
با افزایش نرخ تورم و افزایش بحران تورم سهم نان در سفره شهروندان جای بیشتری به خود اختصاص داد و سهم پروتئین و گوشت و مرغ کمتر شد.
اما با افزایش ۵۲ درصدی نرخ نان، هشدارها نسبت به وضعیت معاش مردم به ویژه کارگران افزایش یافته این در حالی است مه پس از جنگ ۱۲ روزه، به دلایل متغیرهای اقتصادی فراوان، یک جهش اقتصادی در قیمت محصولات غذایی رخ داده است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران در این باره نوشت: «دولت با اعلام رسمی، نان را در برخی شهرها تا مرز ۵۲ درصد گران کرده و در واقعیت، نانِ باکیفیت و در دسترس خیلی بیش از اینها گران شده است. طوریکه جسته و گریخته اخباری از نان سنگکِ ۱۵ تا ۲۰ هزار تومانی در مناطق مختلف شهرها به گوش میرسد و این یعنی دستمزد روزانه کارگران که چیزی حدود ۳۴۰ هزار تومان است، پول ۱۵ یا ۱۶ عدد نان خالی میشود.»
خبرگزاری ایلنا در این باره نوشت: برخی استانهای کشور، نان بیش از ۵۰ درصد گران شده است؛ آن هم در حالیکه در روزهای بحرانی اخیر، بسیاری از کارگران بیکار شدهاند یا در بهترین حالت، برخی از مزایای مزدی و اضافه حقوق خود را از دست دادهاند؛ برای مثال، یک کارگر شاغل در فرودگاه مهرآباد با بیان اینکه با کاهش ساعت پروازها، دیگر اضافهکاری و تعطیلکاری نداریم، میگوید: دستمزدمان، چند میلیون تومان کمتر از قبل شده است.
از برخی استانها از جمله اصفهان و اراک نیز خبر میرسد که برخی شرکتها دست به تعدیل نیرو و اخراجِ کارگران قراردادی خود زدهاند؛ سوال اینجاست که در این شرایط، چرا دولت فرمان گرانی نان را صادر کرده است؟! آیا تعدیل و انقباض به جایی رسیده که یارانه را از اصلیترین مولفهی سبد خوراکی مردم حذف کردهاند؟!
بدون تردید، نان تبدیل به پدیدهای طبقاتی شده؛ دولت با اعلان رسمی، نان را در برخی شهرها تا مرز ۵۲ درصد گران کرده و در واقعیت، نانِ باکیفیت و در دسترس خیلی بیش از اینها گران شده است؛ در این روزها، جسته و گریخته اخباری از نان سنگکِ ۱۵ تا ۲۰ هزار تومانی در مناطق مختلف شهرها به گوش میرسد و این یعنی دستمزد روزانه کارگران که چیزی حدود ۳۴۰ هزار تومان است، پول ۱۵ یا ۱۶ عدد نان خالی میشود. نان خالی، مزد ساعتها عرق ریختن کارگر را میبلعد و تمام میکند.
دسته: تعیین نشده
انتقال حسین رونقی، فعال سیاسی، به زندان تهران بزرگ

دادبان
صفحه تلگرام حسین رونقی خبر داده است که این فعال سیاسی، پس از بازداشت به زندان تهران بزرگ منتقل شده است.
حسین رونقی روز سوم تیر ۱۴۰۴ پس از انتشار یک استوری درباره جنگ ایران و اسراییل صورت گرفت و گزارشها حکایت از آن دارد که او با اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع اسرائیل روبرو است.
او درباره جنگ ایران و اسراییل در صفحه ایکس خود نوشته بود: «در شرایط جنگی و بحرانی، تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند. مسئولیت هرگونه آسیب احتمالی به زندانیان، بر عهده جمهوری اسلامی است.»
حسن برادر حسین رونقی نیز در ۲۷ خرداد نیز حسن رونقی، برادر او همراه با ضرب و شتم دستگیر شده و به زندان تبریز منتقل شده است.
دسته: تعیین نشده
نگرانی از اجرای حکم اعدام؛ انتقال ۳ زندانی سیاسی به سلول انفرادی

علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم، سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندان سپیدار اهواز، در تاریخ ۵ تیرماه به سلولهای انفرادی این زندان منتقل شدهاند. انتقال آنها به سلول انفرادی منجر به نگرانی خانوادههایشان در خصوص اجرای قریبالوقوع حکم اعدام شده است.
بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، انتقال این زندانیان از بند عمومی زندان سپیدار به سلولهای انفرادی این زندان در تاریخ ۵ تیرماه صورت گرفته است. این اقدام منجر به افزایش نگرانی خانوادهها در خصوص اجرای قریبالوقوع احکام اعدام عزیزانشان شده است.
علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی، شش متهم امنیتی، اواسط بهمن ۱۳۹۷ توسط توسط نیروهای امنیتی در خوزستان بازداشت شدند.
در اسفند ۱۴۰۱، علی مجدم و محمدرضا مقدم به اتهام سرکردگی و عضویت در “شاخه نظامی گروه حرکه النضال العربی داخل ایران”، به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران و معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی به اتهام عضویت در گروه مذکور، به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران با حکم دادگاه انقلاب شهرستان اهواز به اعدام محکوم و احکام صادره در دیوان عالی کشور در دست بررسی است.
از میان این افراد اواخر مهرماه سال جاری علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری و عدنان غبیشاوی از زندان شیبان به زندان سپیدار اهواز منتقل شدند.
دسته: تعیین نشده
کشت خشخاش در ایران

آذر طاهرآبادی
هرانا، خط صلح
در گوشهای از ایران که نقشههای توسعه سالها است فراموشش کردهاند، در دل کوههای خشن زاگرس، میان خاک ترکخورده و بارانهایی که دیگر نمیآیند، روستاییان و کشاورزانی زندگی میکنند که انتخابهایشان میان مرگ و فلاکت میچرخد. انتخاب کشت خشخاش، برای این مردم نه از سر طمع، بلکه از ناچاری است، تلاشی مذبوحانه برای زندهماندن؛ برای خرید یک قرص نان، یک دفتر مدرسه، یا هزینهی درمان همسر بیمار.
این گزارش حاصل چند هفته حضور در مناطق روستایی استانهای لرستان و کرمانشاه است؛ از نورآباد و کوهدشت گرفته تا مرزیترین شهرهای استان کرمانشاه، ثلاث باباجانی و گیلان غرب. ماهنامهی خط صلح با سه کشاورز گفتگو کرده که البته نام آنان به ضرورت، بهصورت مستعار در گزارش آمده است؛ کشاورزانی که هر یک، زندگی خود را بر سر کشت گیاهی گذاشتهاند که هم ممنوع است و هم سودش همیشه به جیب «دیگران» میرود.
از زمینهای تشنه تا چشمان خسته
قصهی محسن، کشاورز نورآبادی
محسن، ۴۵ ساله، ساکن روستایی در حوالی نورآباد لرستان، با دستی که بیشتر از ابزار کشاورزی به بیلی فرسوده شبیه است، ما را بهطرف زمینی میبرد که زمانی گندمزار بوده است: «هفت ساله فقط ضرر میکنم. سالی که گندم دادم، دولت سر موعد نخرید، بعدشم افت قیمت. از کشاورزی فقط اسمش مونده، اینجا نه آبی هست، نه کود یارانهای. همهچی آزاد، همهچی گرون، ما هم آدمیم، بچه داریم، شکم داریم». به گفتهی خودش، وقتی برای نخستین بار خشخاش کاشت، بیشتر از ترس از قانون، از قضاوت مردم ترسیده بود. اما خیلی زود دید که تنها نیست: «سه تا همسایهمونم کاشتند، گفتند چیزی نمیشه، فقط برای یک فصل کاشتم، نمیگم خوب بود، ولی برای اولین بار تونستم پول داروهای پسرم رو جور کنم». در حالیکه به زمین خشک و ترکخوردهاش نگاه میکند، میپرسد: «به خدا اگه به من بگن همین زمین رو برات آبیاری قطرهای میزنیم، بذار کنار اون کار رو. ما اهل خلاف نیستیم، اما وقتی حتی آرد سهمیهای هم نمیرسه، چیکار کنیم؟»
همیشه یه قدم تا زندان فاصله داریم
روایت سعید از دینور در استان کرمانشاه
در خانهای که دیوارهایش از گل و چوب است، سعید، کشاورز ۳۸ ساله، با چهار فرزند، یکی از تلخترین روایتها را با صدایی آرام بازگو میکند: «من اولش مقاومت کردم، حتی قرض گرفتم تا زمینم رو برای نخود آماده کنم. ولی نخود هم خشک شد. آب نداشتیم. دست خالی برگشتم خونه. زنم گفت دیگه چیکار کنیم؟». سعید، برخلاف برخی همروستاییهایش، خودش برداشت تریاک را انجام داده است: «شب میرفتیم مزرعه، صبح نمیشد اونجا بمانیم، اگه مامور بیاد و بگیره، کل زندگیمون میره. ما قاچاقچی نیستیم، ما داریم خودمون رو نجات میدیم». ترس از نیروهای امنیتی همواره با اوست: «بارها خواب دیدم مامورا ریختن توی خونه، بچهام جیغ میکشه. با ترس میخوابیم، با ترس بیدار میشیم، ولی انتخابی نداریم». وقتی از او میپرسیم که اگر شغل جایگزین داشت، باز هم این راه را انتخاب میکرد، قاطعانه پاسخ میدهد: «نه به خدا. من فقط یه کار میخوام، یه دست یاری، یه تعاونی، یه بیمهی کشاورزی واقعی، نمیخوام قاچاقچی باشم، میخوام پدر باشم».
درد بیصدایی ما را نمیفهمند
فرخ، معلمی که کشاورز خشخاشکار شد
فرخ، ۵۰ ساله، از اهالی کوهدشت، زمانی معلم روستا بوده، اما بعد از قطع حقالتدریسی، چارهای جز بازگشت به زمین پدریاش نداشته است: «من خشخاش رو با بغض و خجالت کاشتم. خودم کتاب تاریخ درس میدادم، الان گیاهی میکارم که در قانون جرم حساب میشه، ولی بیکار بودم، بدهکار بودم، بچهام مریض بود، از کی کمک بگیرم؟» او توضیح میدهد که بر خلاف تصور عمومی، سود اصلی به کشاورز نمیرسد: «ما فقط بار رو میزنیم. یه نفر میاد میخره، با قیمت پایینی میبره. اون سودش رو تو بازار سیاه میبره. ما فقط تا لب نون میرسیم». او میگوید که سال گذشته، حتی بعد از برداشت، مقدار زیادی از تریاکشان را نتوانستند بفروشند، چون دلالها ناپدید شدند: «هم خطر کردیم، هم تهش دست خالی موندیم. مثل همیشه».
سایهی سنگین سیاستهای شکستخورده
کارشناسان معتقدند ریشهی اصلی کشت خشخاش در مناطق غربی ایران را باید در ساختارهای اقتصادی و عدم توجه بلندمدت به توسعه روستاها جستوجو کرد. دکتر رضا کرمی، استاد جامعهشناسی توسعه در دانشگاه بوعلی، میگوید: «شما وقتی یک کشاورز را در موقعیتی قرار میدهید که زمینش نه آب دارد، نه ضمانت خرید محصول و نه بیمه، آن آدم وارد فاز بقا میشود، آن موقعیت، زمینهساز فساد نیست، زمینهساز انکار شدن است، انکار عدالت». به گفتهی این استاد دانشگاه، بخش مهمی از مسئولیت، متوجه نهادهای رسمی است که سالها است که برنامهی توسعهی روستایی را در قالب آمارهای ظاهری اجرا میکنند، بیآنکه به اثر واقعیاش روی زندگی مردم توجه کنند.
بیپناه در میان قانون و قاچاق
در تمام گفتگوهایی که انجام دادیم، یک نکتهی مشترک وجود داشت: هیچیک از این کشاورزان نمیخواهند خشخاشکار باقی بمانند. همهی آنها درپی راهی هستند که به کشاورزی قانونی و شرافتمندانه برگردند؛ مشروط به آنکه حمایت شوند. اما وقتی قیمت گندم تضمینی، پایینتر از هزینهی تولید است، وقتی بذر و کود باید از بازار آزاد تهیه شود، وقتی تنها تعاونی کشاورزی منطقه از کار افتاده و وقتی کشاورز بیمه ندارد، خشخاش تبدیل به تنها راه زندهماندن میشود.
راهی میان ممنوعیت و معیشت
در حالیکه مبارزه با مواد مخدر یکی از اولویتهای رسمی نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود، هیچ برنامهی جامع و ملموسی برای جایگزینی کشت خشخاش در این مناطق ارائه نشده است. در حالیکه در کشورهایی مانند افغانستان، با کمک نهادهای بینالمللی، برنامههایی برای جایگزینی کشت خشخاش با زعفران یا پنبه اجرا شده است، کشاورزان زاگرس همچنان با رنج بیصدای خود، به دور از لنز دوربینها، زیست میکنند. فرخ در پایان گفتگویش جملهای میگوید که شاید بتواند تمام این گزارش را در یک عبارت خلاصه کند: «ما از قانون نمیترسیم، ما از بیقانونی میترسیم، از اینکه هیچکس نباشد که صدای ما را بشنود».
واقعیت این است که کشاورزان زاگرس، قبل از آنکه مجرم باشند، قربانیاند، قربانی سیاستهای ناکارآمد، بیعدالتی ساختاری و سکوتهایی که فریاد نمیشوند. این گزارش، توجیهی برای کشت غیرقانونی خشخاش نیست، بلکه تلاشی است برای شنیده شدن صدای کسانی که سالها است شنیده نمیشوند.
دسته: تعیین نشده
نشریههای دوران قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم

۱.روزنامه های هر دوره علیرغم سانسور، تبلیغات، ایدئولوژی یا اندیشه ای خاص و یا فشارهای سیاسی، روزنه ای هستند به آن دوران تاریخی، پس سعی براین است در این وبگاه به نشر مطبوعات اقدام کنیم.
۲.اساسا” این وبگاه با احتساب توان خود به دلیل متفرق بودن یا عدم دسترسی رایگان به روزنامه های دوران قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم در نظر دارد تنها به باز نشر سه دوره فوق بسنده کند. بخشی نیز به نشر اعلامیه ها، خاطرات و سفرنامه ها که مجاز به باز نشر آن بوده ایم اختصاص داده ایم.
۳. استفاده از این وبگاه رایگان بوده و انتظار دارییم همه دوستان پژوهشگر و ایران دوست به بارگذاری نشریاتی که در این وبگاه موجود نیست اقدام کنند.
۴. تاریخ ها برای یکپارچه سازی تاریخی ( که احساس می شود زمان یکپارچه کردن آن رسیده است ) بر اساس تاریخ های شمسی می باشد. تاریخ های قمری و میلادی هم برای تطبیق درج شده اند.
۵.این مجموعه به تدریج لیست نشریات مندرج در هر دوره، به روز شده و لینک های هر نشریه فعال خواهد شد.
۶.ما از هر گونه نظر و پیشنهاد که به ارتقا محتویات و استفاده کاربران یاری رساند؛ استقبال کرده و پیشاپیش تشکر می کنیم.
۷. برای نگهداری این سایت نیاز به هزینه است که پیشاپیش از کمک دوستان تشکر می کنیم. این سایت در نظر ندارد به هیچ عنوان هزینه ای بابت اشتراک و غیره دریافت کند.
دسته: تعیین نشده
اخراج کودکان افغانستانی بدون همراه

گزارشها از اخراج گسترده کودکان افغانستانی بدون همراه در ایران حکایت دارند. به گفته فعالان حقوق کودک، در جریان اخراجهای گسترده اتباع افغانستانی، شمار زیادی کودکِ تنها (بدون همراه) نیز وجود داشتهاند.
اخراج کودکان افغانستانی بدون همراه از ایران، نقض آشکار کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک است. مطابق ماده ۳ این کنوانسیون، در تمامی اقدامات مربوط به کودکان، منافع عالی کودک باید در اولویت قرار گیرد؛ اقدامی چون اخراج اجباری، بدون ارزیابی دقیق از شرایط فردی کودک، خلاف این اصل بنیادین است.
ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق کودک بهطور خاص بر مسئولیت دولتها در قبال کودکانی که به عنوان پناهجو یا پناهنده وارد کشور میشوند، تاکید دارد. بر اساس این ماده، دولت موظف است از چنین کودکانی، بهویژه اگر بدون همراه باشند، حمایت کند و آنها را به نهادهای صلاحیتدار برای تأمین حمایت و مراقبت ارجاع دهد، نه آنکه آنها را از کشور اخراج کند.
از سوی دیگر، بنا بر ماده ۳۳ کنوانسیون مربوط به پناهندگان، هیچ دولت عضوی نمیتواند پناهجویی را به کشوری بازگرداند که در آن ممکن است جان یا آزادی او در خطر باشد. این اصل بهویژه در مورد کودکان بدون همراه حساستر و الزامآورتر است.
علاوه بر این، قواعد بینالمللی مانند اصول راهنمای حفاظت از کودکان پناهنده و آواره که توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تدوین شده، تاکید میکنند که بازگشت کودکان بدون همراه تنها در صورتی مجاز است که کاملا داوطلبانه بوده و بازگشت آنها به نفعشان باشد؛ در غیر این صورت، بازگشت اجباری، نقض حقوق کودک محسوب میشود.
اخراج کودکان افغانستانی بدون همراه، نه تنها خلاف تعهدات بینالمللی ایران در حوزه حقوق کودک و پناهندگان است، بلکه با اصول بنیادین حقوق بشر مانند برابری، منع تبعیض، و حق زندگی در امنیت و کرامت انسانی نیز در تعارض قرار دارد.
دسته: تعیین نشده
اعتصاب منوچهر بختیاری در اعتراض به توهین، فحاشی و اجبار به برهنگی در زندان

سارا عباسی، همسر منوچهر بختیاری، در صفحه شخصی خود نوشت:
«متاسفانه ظلم در حق همسرم، پدر دردمند و دادخواه ،گویی پایانی ندارد.
طی تماسی که همسرم منوچهر بختیاری با من داشتند اعلام کردند، در اعتراض به برهنه کردن کامل ایشان در حضور هم سلولی های خود و توهین و فحاشی به ایشان به دستور آقای بهرامی رئیس سازمان زندانها توسط افسر نگهبان آقای نقی قلیان به بهانه بردن ایشان به بهداری زندان و جالب اینجاست که بهداری هم نبردن و فقط قصدشان تخریب شخصیت پدر دادخواه و دردمند در حضور دیگران بود.. امروز پنج روز است که به خاطر ظلم بزرگ در حق ایشان به علت عدم پاسخگویی و مسئولیت پذیری در قبال دادخواهی و عدم مرخصی در دورانی که همسر و فرزندش شدیدا بیمار هستند، و به او نیاز دارند اعتصاب غذا کردند... حال همسرم منوچهر بختیاری اصلا خوب نیست و از نظر جسمی و روحی روانی بسیار آسیب دیده....
ایشان از ملاقات و تماس آزاد و مرخصی و آزادی که حق پدر دادخواه بیگناه است محروم است. حتی تماس ایشان در حضور چند امنیتی بر روی بلندگو است که واقعا باعث شکنجه روحی و روانی ما شده. در این مدت یعنی از اسفند 140 3 آنقدر فشار روانی بر من و همسرم وسورن عزیزمان روا داشتند که بسیار بیمار شده و از زندگی محروم شدیم.
همسرم بسیار بیمار است هم قلبی هم درد شکم و انسداد شدید ادرار... ایشان سنی ازشون گذشته. جرم او دادخواهی فرزند و ایران است و دادخواهی و وطن پرستی جرم نیست... یک پسرش را کشتن و پسر دیگرش را از دیدنش محروم و بیمار و افسرده کردن... آیا ظلمی بالاتر از این هست.
جان او در خطر است هر اتفاقی برای او بیوفتند مسئولیت آن بر عهده رئیس زندان آقای بابایی و رئیس سازمان زندانهای استان قزوین آقای بهرامی و آقای اژه ای رئیس قوه قضائیه است که توان آزاد کردن او را ندارد چرا که همه کاره ضابط است.
صدای او باشید که صدای ملت مظلوم ایران بوده و هست....
جان منوچهر بختیاری در خطر است....
امروز دقیقا 1528 روز است همسرم را به جرم دادخواهی به زندان انداختند و 109 7 روز است در انفرادی زندان قزوین به جرم پدر بودن، روزگار سپری میکند. و زندگی را بر ما حرام کرده اند....
دادستان تهران خط تلفن مرا در 7 خرداد سوزوند و در 4 خرداد ثنای مرا پاک کردند و بعد از یک هفته دونده گری توانستم به سختی تمام فقط ثنایم را درست کنم، آخر به کدامین گناه.....
پایتان را از روی گلوی ما بر دارید....»
دسته: تعیین نشده