در بیم و امید و کشمکش بودم. تظاهرکنندگان خشمگینی را به نظر می آوردم که به داخل کاخ ریخته اند و گنجه ها و کشوهایمان را باز می کنند. اما به هیچوجه نمی خواستم آنها فکر کنند که ما اموالمان را برده ایم. از روسای موزه ها خواستم تا برای بردن هدایایی که از سوی پادشاهان و روسای دولت ها به ما داده شده بود و نیز بعضی از اشیای شخصی به کاخ بیایند. لباس های ایرانی ام را به قصد جا گذاشتم. دوست داشتم قسمتی از وجودم در کاخ باقی بماند.—فرح پهلوی، آخرین ملکه ایران

فرماندهان ارشد و مسولان عالی جنگ در ارزیابی توان عمومی کشور برای براندازی حکومت صدام از طریق ادامه جنگ اشتباه کردند و طولانی شدن جنگ زیان‌های بسیاری برای ایران در پی داشت که مهم‌ترین آن افزایش شمار کشته‌شدگان جنگ تا دست کم بیش از ۲۲۰ هزار تن بنابر آمارهای رسمی بود.—مراد ویسی، روزنامه‌نگار

سال۶۰ تهران ۱۴کمیته داشت که به آنها ۱۴معصوم می‌گفتند، چون اینها هرکاری می‌کردند کسی مؤاخذه‌شان نمی‌کرد (با خنده). من یکی‌شان بودم.— سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد

مردم مانند برادرانی هستند از یک پدر اما از مادر جدا و اگر بدانند، که برادری به تنگی افتاد او را ترک می‌کنند و خوار می‌دارند، و اما اگر مال و خواسته‌ای دیدند با او برادری می‌شوند از یک مادر، و او را در پشت سر او حفظ می‌کنند و یاری می‌دهند، خوشی و ناخوشی به هم پیوسته است، خوشی را دنبال می‌کنند و از ناخوشی می‌پرهیزند.—عبدالمسیح

در طول این نشست، حواس مذاکره‌کنندگان به انحا مختلف پرت می‌شد: یک طرف ساز می‌زدند، یک طرف رقصنده‌ها می‌رقصیدند و کشتی‌گیران می‌جنگیدند و دلقکان ادا درمی‌آوردند. با این وصف، روشن است که زمانی که باید صرف کارهای اداری و حکومتی شود، از دست می‌رود.—اِنگِلبِرت کمفِر، فرستاده پادشاه سوئد به دربار صفوی، ۱۶۸۴ میلادی

در مملکت ایران همه چیز با پول بدست می اید، هرچیز را میشود خرید، وزارت، وکالت، منصب، شرف، ناموس، … تا در این مملکت اموالی که … بدست اورده اند گرفته نشود، تاوزرا، و وکلا از میان پول ها انتخاب میشوند تا تملق و بادمجان دورقاب چینی عامل پیشرفت باشد امید را باید کور کرد !—دکتر داود منشی زاده

برخی عناصر که خوی سلطنتی دارند وارد دستگاهای نظام می‌شوند و قتل‌های زنجیره‌ای راه می‌اندازند و در خیابان‌ها به صورت خانم‌ها اسید می‌پاشند تا چهره حزب‌اللهی‌ها را بد جلوه دهند و در عملیاتی دیگر با کمک دست‌های پشت پرده برنامه‌ریزی می‌کنند و به سفارت عربستان می‌ریزند تا چهره بچه‌های ما را خراب کنند.—سردار محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج

«... اعلیحضرت مشروطه‌ای که شما می‌خواهید نخواهند داد، زیرا ایشان دیدند که چگونه پدرشان کفشهای پادشاه مشروطه را جفت کردند. با وجود این دولت حاضر است چند نفر از برگزیدگان جبهه ملی را به مقاماتی از قبیل استانداری و سفارت و سناتوری غیر از وزارت منصوب کند».—اسدالله علم در طی یکی از ملاقاتهایش به اعضای جبهه ملی

برای سال‌ها، امروز در ايران تعطيل عمومي بود... ۹۶ سال قبل، در چنين روزی، آخرين پادشاه ايران به دنيا آمد. همينطور ۴۸ سال پيش در چنين روزی، آخرين شاه و شهبانوی ايران هم تاجگذاری كردند.— علی همدانی، خبرنگار

امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت‌های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. اسماعیل نوری علا، هفته نامه ایرانشهر، ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷—اسماعیل نوری علا

«دیکتاتوری سیاه و استفاده از قساوت آمیزترین روش‌ها و وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها در زندان‌های مخوف... به انواع فسادهای جنسی، مالی و اخلاقی، در عالی‌ترین سطوح حکومتی ... در آن رژیم خبیث و فاسد مردم به هیچ وجه به حساب نمی‌آمدند و رأی و نظر مردم هیچ اهمیتی نداشت و رابطه‌ی مردم و حکومت بطور کلی قطع بود.... نابودی کشاورزی و صنایع ملی از دیگر بخش‌های کارنامه‌ سیاه رژیم پهلوی بود... ملت با هوش ایران که این تحقیرها و ظلم و فسادها را مشاهده می‌کرد، بواسطه‌ یک مرد الهی... پا به میدان گذاشت و در نهایت پیروز شد.»—علی خامنه ای در توصیف وضعیت سیاسی دورۀ پهلوی، دلایل زمینه ساز انقلاب اسلامی

اگر رضاخان از ابتداي امر به‌وسيله انگليسيها روي کار نيامده بود و مارک Made in England روي او نخورده بود و پايه‌هاي حکومت خود را بر روي افکار عمومي، عدالت و آزادي استوار مي‌ساخت، مجالس مقننه ايران منتخب دولت نبود، مطبوعات تحت سانسور شديد حکومت پليسي قرار نداشت، متفقين هرگز نمي‌توانستند به‌اين سهولت او را برکنار کنند.—حسين مکي، تاريخ بيست ‌ساله ايران

دولت اعلام کرد: در سال ۱۳۵۳ مجموعاً ۷ میلیارد دلار به کشورهای خارج کمک کرده است. کمکهای ایران برای کشورهای بزرگ صنعتی چون فرانسه، انگلستان و ایتالیا اهمیت بسزائی داشته و آنها را از بحران اقتصادی نجات داده است. — روزشمار تاریخ ایران؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی

چند سال پس از این جنگ‌ها [ی مشروطه‌خواهان در تبریز] روزی دیدم در بازار مردی با پاسبانی کشاکش می‌کرد و در میان سخنان خود چنین می‌گفت: «یونجه خورده و مشروطه را گرفته‌ایم که کسی به کسی زور نگوید». - کسروی—

برای مردم ایران مدام نالیدن از ستم اجانب و غدر دشمنان نوعی سرگرمی است—محمد قائد

پنجشنبه 7 فروردین 1348: وقتی نخست وزیر بودم، باز هم علمدار علما و فئودالها بر علیه اصلاحات شاه شد، تا غائلۀ پانزدهم خرداد...پیش آمد. آن وقت من او را گرفتم و حبس کردم...حالا باز منبر میرود. خلاصه فلسفی دیشب به نمایشنامه [شهر قصه]، که جوان باذوقی نوشته [ و درآن به آخوندها حمله منطقی فراوان شده است] ...حمله کرد و خیلی مهمل گفت و سفسطه کرد. چون خیلی خوب حرف می زند، اگر قدری بیشتر گفته بود، ممکن بود در مجلس بلوا راه بیافتد ...خوشبختانه کوتاه آمد...—خاطرات اسدالله علم، جلد اول، صفحۀ 161 (درمورد محمدتقی فلسفی)

شنبه [و چهارشنبه] 10 و 13457/2/11 [به] مشهد مشرف شدیم. شاهنشاه و شهبانو و والاحضرت شهناز و مهناز، دختر شهناز (از [اردشیر] زاهدی) که دختر بچۀ 9 ساله است. سه شنبه شب و روز چهارشنبه بودیم. عصر چهارشنبه برگشتیم. علیاحضرت شهبانو پرده [ای] را که به مناسبت تاج‌گذاری تقدیم کرده بودند، روی ضریح کشیدند. این پرده با حریر بسیار اعلا و مرواریدهای بسیار خوب گلدوزی شده و دو بیت را شهبانو گلدوزی کرده‌اند...شب هم زیارت خوبی کردیم. شاهنشاه عصر سه شنبه آرامگاه فردوسی را که در زمان شاهنشاه فقید ساخته شده بود و...—یادداشتهای علم، جلد هفتم، ویرایش علینقلی عالیخانی صفحه 281-280

شنبه 29 مهر 1346: صبح دو سفیر آرژانتین و ایتالیا اعتبارنامه خود را تقدیم داشتند. من قبل از شرفیابی آنها چند دقیقه شرفیاب شدم. عرض کردم، (اردشیر زاهدی)، وزیر خارجه، از سفر آمریکا برگشته (برای سازمان ملل رفته بود)، خیلی روحیۀ خرابی دارد، چون فکر میکند مورد مرحمت نیست. فرمودند، پسر خوبی‌ست، دوستش دارم، او هم مرا دوست دارد، به جای خود محفوظ، ولی شخص احمقی است. از او بپرسید چرا به هیئت دولت حاضر نمی شود؟ چرا بی جهت به مردم فحش می دهد؟ این فخر فروشیها برای این است که نه سواد داری و نه فهم. —یادداشتهای علم، جلد هفتم، صفحه 146

شیر و خورشید نماد سلطنت، ایران باستان و یا خاندان پهلوی نیست/ شیر نماد تشیع است و پیشنهاد می کنم با آرم “الله” ترکیب شود/ اسرائیل می خواهد ستاره خود را جایگزین شیر و خورشید کند.—اظهارات تازه خسرو معتضد درباره شیر و خورشید

مشروطه چيست؟... مشروطه آنست كه بيست يا سي مليون مردم كه در كشوري ميزيند آنجا را خانه خود دانند و در راه نگهداري و آبادي آنجا به هرگونه كوشش و جانفشاني آماده باشند. چنين چيزي با صوفيگري و شيعيگري و خراباتيگري و ماديگري چه سازشي تواند داشت؟!. —شادروان كسروى