مشروطه چيست؟... مشروطه آنست كه بيست يا سي مليون مردم كه در كشوري ميزيند آنجا را خانه خود دانند و در راه نگهداري و آبادي آنجا به هرگونه كوشش و جانفشاني آماده باشند. چنين چيزي با صوفيگري و شيعيگري و خراباتيگري و ماديگري چه سازشي تواند داشت؟!.

برداشته از كتاب دادگاه..

چه سازشي تواند داشت كه شما به مردم دستور دهيد كه به كشور خود دلبستگي داشته و در راه نگهداري و آبادي آن از كوشش و جانبازي باز نايستند و دست ستمگران را برتافته به آزادي زندگي كنند، و از آنسوي ملايان دستور دهند كه "بايد انتظار ظهور را كشيد و تا امام ظاهر نشود هيچ كوششي فايده ندارد و روز بروز ظلم بيشتر خواهد گرديد"  يا صوفيان درس آموزند كه "بايد دامن از دنيا درچيد و به يك لقمه ناني اگرچه از دريوزه (گدايى) بدست آيد قناعت كرد و در گوشه اي نشسته به تهذيب نفس كوشيد". يا خراباتي فلسفه برايش بافد كه "جهان هيچ است و پوچ است. بايد در انديشه گذشته نبود و پرواي آينده نداشت. دم غنيمت دانسته با مستي و خوشي بسر برد". اينها با يكديگر چه سازشي تواند داشت؟!.
آيا مردمي كه مغزشان آكنده از اينگونه بدآموزيهاي گوناگونست زندگاني مشروطه اي توانند كرد؟!. بسيار شگفتست در ايران كيش رسمي بنيادش بر اينست كه "حكومت حق امامست و چون او غايب است علما جانشينان او هستند. مردم بايد فرمانبرداري از علما كنند و خمس و زكاتشان كه بجاي مالياتست به آنان دهند. اين دولتهايي كه از وزيران برپا ميشود غاصب و جائرند و بايد تا ميتوان به آنها نافرماني كرد و از دادن ماليات خودداري نمود و به سربازي نرفت، اگر پول آن دولت بدست افتاد با اجازه علما تصاحب كرد ...". با چنين كيشي و با بودن صدهزار ملايان كه شب و روز به مردم وسوسه ميكنند و اين بدآموزيها را در دلهاي آنان ريشه دارتر ميگردانند، شما چشم زندگاني مشروطه اي از اين مردم داريد؟!. راستي را بسيار شگفتست!. آيا در كشورهاي ديگر نيز رفتارشان اين بوده؟!.