به تازگی در سفری به آلمان برای چند روز از مصاحبت چند پاکستانی که از پیروان فرقۀ احمدیه بودند بهره بردم و شباهت بسیار زیادی بین اعتقادات و تشکیلات این فرقۀ اسلامی و بهائیت دیدم. شباهت دیگر البته اذیت و آزاری است که دولت پاکستان و هموطنان مسلمان خوش انصافشان به آنها روا می دارند و شامل  تبعیضات مختلف،نفی حقوق انسانی، چپاول، قتل و سنگسار پیروان این فرقۀ خشونت گریز می شود.

آنها نیز چون بهائی ها بر این عقیده بودند که مهدی ظهور کرده است اما بر خلاف بهائی ها که ریشۀ مذهبی شان به شیعه دوازده امامی باز می گردد، احمدی ها ریشه در اسلام سنی دارند. ابتدا تصور نمودم که نام احمدیه مربوط به شیخ احمد احسائی است که بهائیان و بابیان نیز تاریخ خود را از اعتقادات او آغاز می کنند اما دوستان پاکستانی خیلی زود مرا متوجه نمودند که خیر این مذهب هیچ ربطی به شیخ احمد احسائی ندارد و آنها از میرزا غلام احمد پیروی می نمایند و نام فرقۀ آنها برگرفته از نام دیگر محمد است. میرزا غلام احمد که تصویرش را در بالای این نوشتار مشاهده می فرمائید به باور احمدی ها همان امام زمان و بازگشت مجدد مسیح است که ظهور نموده و آمده تا مسلمانان را از گمراهی ها و کج فهمی ها برهاند و وعدۀ الهی در مورد گسترش اسلام در جهان به عنوان آخرین دین را محقق سازد. باور آنها در مورد میرزا غلام احمد مانند باور بهائیان در مورد بهاءالله است و او را موعود همۀ ادیان الهی می دانند که آمده تا جهان را پر از صلح و داد نماید.

دوستان احمدی نتوانستند آمار دقیقی از کل جمعیت جهانی احمدیه به من بدهند و آن را بین ده تا بیست میلیون نفر می دانستند که با آمارهای موجود در اینترنت مطابقت دارد. با این حساب جمعیت آنها بیش از دو برابر جمعیت بهائی ها است که بین پنج تا هفت میلیون تخمین زده می شود. احمدی ها که جمعیتشان در پاکستان بنا بر آمار مختلف بالغ بر یک تا چهار میلیون نفر می شود حق ندارند که در آن کشور خود را مسلمان بنامند و یا هنگامی که با کسی روبرو می شوند بگویند سلام علیکم که باعث این شبهه در مخاطب شود که آنها مسلمان هستند. قانون اساسی پاکستان تصریح می نماید که احمدی ها مسلمان نیستند و هیچگونه حقوق مذهبی برای این شهروندان قائل نمی شود و آزادی مذهبی آنها به وسیله قوانین و لوایح و تبصره های گوناگون در قانون اساسی کشور از آنها سلب شده است. آنها حق ندارند که مساجد خود را مسجد بنامند. حق ندارند که اذان بگویند و یا در مکانهای عمومی از قرآن نقل قول کنند. احمدی ها حق ترویج آئین خود را ندارند و انتشار آثار مذهبی از سوی ایشان ممنوع است. فرق دیگر البته از تبیلغات سوء علیه این فرقه ای که حق دفاع و جوابگوئی ندارد منع نگشته اند. هنگامی که شهروندان پاکستان درخواست پاسپورت می نمایند باید بیان نمایند که میرزا غلام احمد پیامبر دروغین بوده است و پیروان او مسلمان نیستند. بسیاری ار این تبعیضات علیه احمدی ها حاصل تحریکات و دخالتهای عربستان سعودی بوده که هزینۀ وامهایش به دولت پاکستان گسترش اسلام سلفی و خشونت آن بوده است. این قوانین و تحریکات مراجع و مدارس اسلامی دیگر فرق بر علیه احمدی ها باعث جنایتهای ناشی از تعصب برعلیه آنها و کشتار احمدی ها در دوره های گوناگون گشته است که یکی از آخرین آنها امسال قتل دکتر مهدی علی قمر شهروند کانادائی امریکائی بود که برای آموزش دادن به دکترهای محلی به پنجاب رفته بود. در یک آمارگیری در مدارس پاکستان دانش آموزان نابرابری های اجتماعی و نقض حقوق انسانی احمدی ها را موجه دانسته و استادان آنها حتی بیش از دانش آموزان از این نقض حقوق احمدی ها دفاع نمودند. حتی پروفسور عبدالسلام پاکستانی که با دریافت جایزه نوبل در فیزیک برای پاکستان افتخار کسب نمود و همۀ منطقه را به شور و شوق آورد به دلیل اعتقادش به تعالیم میرزا غلام احمد به فراموشی سپرده شده و نام مسلمان از قبر او پاک گردیده است.

احمدی ها از لحاظ مدیریت جامعه شان نیز شباهتهای زیادی با بهائیان دارند با این تفاوت که بر خلاف بهائیان که جامعه را به صورت شورائی اداره می نمایند آنها از سنت پیامبر پیروی نموده و خلیفه انتخاب می نمایند و در حال حاضر پنجمین خلیفهَ المسیح رهبری جامعه را به عهده دارد. جامعه احمدی در هر کشور به وسیله یکی از نمایندگان خلیفه اداره می شود و هر شهر نیز دارای نماینده خویش بوده و شوراهای مختلفی به این افراد یاری می رسانند. بزرگترین مسجد لندن متعلق به احمدی ها است و خلیفه کنونی نیز ساکن لندن می باشد.

به اعتقاد احمدی ها مسیح بر روی صلیب جان نباخت و پس از نجات برای یافتن مردم گمشده اسرائیل به کشمیر آمد و در آنجا در سنین پیری در گذشت. احمدی ها مانند بهائیان خشونت گریز هستند و به موجب تعالیم میرزا غلام احمد بزگترین جهاد، جهاد نفس است و پیروزی بر زشتی ها که به نوعی ملهم از عقاید زرتشتی نیز می باشد. جهاد به معنای جنگ و برای دفاع از جامعه البته نهی نشده است اما تنها موردی که احمدی ها به جنگ پرداختند زمانی بود که خلیفه سوم از آنها خواست تا در کنار ارتش پاکستان در کشمیر با هندوستان بجنگند.

مهدی احمدیه با مهدی خونریز شیعه بسیار فرق دارد و جنگ او نه با افراد بلکه با صفات بد و زشتی ها است. زمانی که به آنها یاد آور شدم که مهدی شیعه آنقدر گردن می زند که خون تا بالای سم اسبش را بگیرد با وحشت به من نگاه کردند و گفتند: و تو فکر میکنی که این چیز خوبی است؟ عرض کردم بنده غلط کرده باشم. بنا بر تعالیم احمدیه هر چند که اسلام آخرین دین است اما خدا همانند گذشته همواره از طریق بندگان گزیده با بشر در ارتباط خواهد بود. این نیز شباهت به باور بهائیت دارد که جامعه بشری را محتاج هدایت پیوسته روح القدس می داند.

من از تعالیم احمدیه اطلاع چندانی ندارم اما در مورد تفاوتهای عمدۀ آن با بهائیت می توان به حقوق زنان اشاره نمود. حجاب در احمدیه همچنان پابرجا است و نگارنده پس از دو بار دعوت گشتن به خانۀ دوست احمدی افتخار آشنائی همسر ایشان که پشت پرده به خدمت گذاری مشغول بود را نیافتم هر چند که از دستپخت خوب آن زن کدبانو بهره مند گشتم.

ظهور باب در ایران و ادعای مهدویت از سوی وی در 1844 میلادی و ظهور میرزا غلام احمد به فاصله کمی در هندوستان و ادعای مهدویت از سوی او در 1889 میلادی نشانگر این است که پیامبران را جوامع بر اساس احتیاجات و شرایط اجتماعی خویش بوجود می آورند. در هر دو مورد بهائیت و احمدیه؛ عکس العمل جوامعی مذهبی، عقب مانده و سرخورده از عقب ماندگی پیامبرانی بوده است که هدف خود را مبارزه با خرافات و خشک ذهنی مذهبی و خشونت ناشی از آن عنوان نموده اند. ظهور مسیح نیز در شرایطی مشابه بوده است. حتی محمد نیز مولود جامعه ای است که از داستانهای شیرین قبایل یهودی در مورد پیامبرانشان اشباع گشته و پیامبر خویش را طلب می کند.

در پایان باید به این نکته توجه نمود که قانون اساسی شرم آور پاکستان و تبعیضات مندرج در آن که نقض حقوق آشکار انسانی احمدی ها است و روابط نزدیک امریکا با این کشور لکۀ ننگی بر سیاست خارجی امریکا است هر چند که ممکن است روسای جمهور امریکا سالی یک بار هم یک شعار توخالی در مورد حقوق احمدی ها بدهند.