حتما بسیاری از دوستدارانِ گربه با خبرند که گربه‌ها نقش برجسته‌ای در ادبیات دارند، اگرچه کمتر به عنوان شخصیتِ اصلی داستان، آنها همراهانِ خستگی‌ناپذیر نویسندگانشان هستند، شاهدانِ ساکت و به نرمی روند نوشتنِ نویسنده را دنبال می کنند، با این حال؛ برخی از گربه‌سانانِ حیله‌گر توانسته‌اند از فضای پس‌زمینه‌ی ادبیات فرار کرده و به طور چشمگیری ـــ آن اعتبارِ ۹ زندگی را گسترش دهند.

در ادامه به بررسی ۹ گربه‌ی برجسته در ادبیات می پردازیم.

۱ـ در رمانِ مرشد و مارگاریتا (این کتاب ـــ تاثیر زیادی از کتاب فاوستِ گوته گرفته‌ است)؛ اثر میخائیل بولگاکف ـــ بِهِموث (در واقع نام جانوری افسانه ای ـــ در عهد عتیق و در کتاب ایوب است که به عنوان جانوری اهریمنی نام آن ذکر شده است) نام گربه‌ای سخنگو و از دستیاران شیطان است، بهموث در رمانِ مرشد و مارگاریتا ـــ مفسرِ افکار است، او به خوبی در رئالیسمِ جادویی کتاب؛ با تلفیقی از عناصر فلسفی، عاشقانه، فانتزی و کمی طنز به شکلی بدیع و جذاب در حکایتِ مرشد و مارگاریتا جا افتاده است، در اندرونِ هر گربه ـــ یک بهموث پنهان شده است، گربه ای که عاشقِ مهمانی بوده و می تواند ظریفترین کنایه‌ها را به شما حواله کند، اگر شیطان خودش یک گربه داشت، بهموث ـــ این گربه بود.

۲ـ گربه‌ی چکمه‌پوش یک افسانه‌ی ادبی قدیمی ایتالیایی بوده (شارل پرو ـــ شاعر و داستان‌سرای فرانسوی آن را به صورتِ داستانِ امروزی درآورد) که در موردِ یک گربه ذاتاً حیله گر ـــ انسان‌نما (به هر چیزی که دارای مشخصات یا مشابهت‌های انسانی باشد) که نَدار و از طبقه‌ی پایین است ـــ با فریبکاری و حیله‌گری با شاهزاده خانمی ازدواج کرده تا قدرت، ثروت و نفوذِ او را بدست آورد، با این حال او هرگز ارباب خود را فراموش نمی کند، شجاعتِ او باعث تحسین شاه شده و شاهزاده خانم بالاخره به او دل می بندد.

۳ـ در کتابِ ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب ـــ اثری از لوئیس کارول، گربه‌ای وجود دارد به نامِ چِشایر، او یک گربه‌ی خیالی ـــ فریبنده و شوم آور است، همیشه لبخندی افسون گرم و گاهی‌ رفتاری وحشت آور و صحبت های فلسفی به میان می آورد، آلیس با وی روبرو می شود: ممکن است به من بگویی از اینجا به کدام طرف باید بروم؟ گربه گفت: بیشتر به این بستگی دارد که کجا می خواهی بروی، آلیس گفت: راستش آنقدرها برایم مهم نیست کجا بروم، گربه گفت: پس خیلی هم مهم نیست که از کدام طرف بروی، آلیس حرفش را ادامه داد: به شرط اینکه به یک جایی برسم، گربه گفت: آه، حتما می رسی، به شرط آنکه به اندازه کافی را بروی، در آخر چشایر به آلیس کمک کرده تا او به خوبی‌ سفرش را به پایان برساند.

۴ـ در کتابِ گورستانِ حیوانات ـــ اثری از استیون کینگ، گربه‌ای حضور دارد به نامِ چِرچ (به معنای کلیسا)، در داستان همه چیز خوب و در آرامش پیش می رود تا اینکه گربه خانگی آن خانواده ـــ توسطِ یک ماشین زیر گرفته می شود، پدر خانواده چِرچ را در زمینی باستانی دفن می کند، این زمین قادر به بازگرداندن مردگان از دنیای مرگ است، فردا صبح چرچ (یکی از معدود گربه های زامبی در ادبیات) به خانه باز بازگشته اما خانواده متوجه رفتارهای عجیبی از گربه‌ی خود می شوند رفتارهایی غیرطبیعی و شیطانی، گربه در این داستان یک موجودِ فاسد است، او ترسِ دائمی از مرگ را به ما یادآوری می کند، ترس از دنیای اَرواح.

۵ـ سِر پونس نامِ  گربه‌ای است که در کتابِ ضیافتی برای کلاغ‌ها ـــ در چهارمین کتاب از مجموعه هفت جلدی رمانِ فانتزی حماسی ترانه یخ و آتش، اثر نویسنده‌ی آمریکایی جرج آر. آر. مارتین نقش آفرین می‌‌شود، در کتاب به نظر می‌رسد که جنگِ پنج پادشاه به پایان رسیده است، سِر پونس گربه‌ای شایانِ ستایش در وسط دنیایی خشن است، صاحبِ او تامن براتیون (یکی از شخصیت‌های بازی تاج‌ و تخت ـــ جوان ترین فرزند پادشاه رابرت و ملکه سرسی لنیستر است، پدر حقیقی او نیز برادرِ سرسی، جیمی  است، در پی مرگ برادرش جِفری ـــ او به عنوان پادشاه تاجگذاری می کند) است، گربه در اینجا فقط شاهدِ حوادثِ داستان است، صحنه‌های خاصِ عشق ورزی و نبردهای بی‌ پایان.

۶ـ در کتابِ صبحانه در تیفانی ـــ نوشته‌ی ترومن کاپوتی؛ گربه‌ای را می بینیم که متعلق به دختری است با نامِ هالی، گربه به نظر خیابانی و مستقل می‌‌آید، شاید در تمامِ فیلم با بی‌ تفاوتی او مواجه می‌‌شویم اما خصلتِ اصلی‌ و بستگی زیادی به زندگی مرموز و راز آلود هالی دارد، قیافه‌ی او جوری است که انگاری خیلی‌ چیزها را می‌‌داند، هالی‌ با وی دردِ دل می‌‌کند اما در نهایت کارش چرت‌های طولانی ـــ روی پله‌ها است، او در آخرِ داستان و نتیجه گیری موفقِ نویسنده ـــ حضور دارد.

۷ـ گربه کلاه به سر؛ یک کتاب کودکان نوشته شده و تصویر سازی شده توسط تئودور سوس گایزل، با نام مستعارِ دکتر زوس است، داستان ـــ حولِ یک گربه انسان نمایی است که در خانه سالی و برادر او ـــ در یک روز بارانی که مادر آنها به بیرون از خانه رفته اتفاق می‌افتد، گربه تلاش می‌کند با انجام تردستی‌ ـــ بچه‌ها را سرگرم کند، وی مطمئن می‌شود که آنها همه کارهای خانه را انجام دهند، کاری که هیچ گربه‌سانی شایسته‌ی جراتِ انجام آن را ندارد.

۸ـ گربه‌های اولتار را هوارد فیلیپس لاوکرافت ـــ نویسنده‌ی آمریکایی نوشته است، لاوکرافت معتقد بود دنیا برای بشر قابل فهم نیست و بشر بیگانه‌ای است در کل جهان، در این کتاب نیز شاهدِ حوادث و پدیده‌های خوفناک هستیم، به ندرت در ادبیات دیده شده که فرقه ای از انسانها ـــ برای انتقام مرگِ ناعادلانه‌ی گربه‌ها در جهان سرگردان باشند، لاوکرافت با دقتی وحشتناک ـــ این کتاب را نوشته و ما را به دنبالِ گربه‌های اولتار می‌‌کِشاند.

۹ـ گربه‌ی سیاه نام داستانی از نویسنده آمریکایی ـــ ادگار آلن پو است، گربه‌ی سیاه و بزرگِ داستان ـــ پلوتو نام دارد، راوی داستان تبدیل به فردی الکلی شده و شروع به دست زدن به کارهای پلید می‌کند، شبی به خانه آمده و متوجه می‌شود که پلوتو دارد به او نگاه می‌کند، او با چاقو یکی از چشم‌های گربه را از کاسه در می‌آورد.

دلیل این کار را وی چنین توصیف می کند: می‌دانستم که او مرا دوست دارد، ولی می‌خواستم به او صدمه بزنم، روز بعد وی از کار خود پشیمان شده ولی راهِ بازگشتی نیست، از آن پس، گربه همیشه او را آزار می‌دهد، یک روز وقتی به خانه برمی‌گردد، کنترل خود را از دست داده، و گربه را دار می‌زند؛ سپس جسد آن را مخفی می‌کند.

در مواجهه با چنین جریانی؛ کاملاً قابل درک است که پلوتو به نمایشی ترین شکل ممکن ـــ انتقام بگیرد، آخرِ داستان ـــ پایانی وحشتناک داشته و خشمِ گربه با دیدنِ پایانِ کارِ راوی تبهکار ـــ به پایان می‌‌رسد، در واقع رابطه‌ی راوی و گربه ـــ دارد رابطه‌ی خدا با بشر را (البته از زاویه‌ی دید راوی) بازسازی می‌کند، گربه فقط یک نشانه بوده و پیامِ پو کاملاً مشخص است: انسان اگر بخواهد کاملاً قیدِ تعلقاتش را بزند؛ به موجودِ خطرناکی تبدیل می‌شود.

ما گربه دوستها ـــ احساساتی، حساس و درونگرا ـــ با ذهنی باز هستیم. ما عاشقِ آزادی و زیرِ بار سلطه و فرمانِ کسی‌ نمی‌‌رویم، دقیقا مثلِ خود گربه‌ها عمل می‌‌کنیم. فعالیت های مدنی روشنفکرانه‌ی گربه ها و ذات تابوشکنِ متفکرِ آنها را حس کرده و می پرستیم.


نرماندی، مارس ۲۰۲۴ میلادی.