کتاب «نسیمی از پرشیا : مجموعه شعری از ده شاعر معاصر ایران» مجموعه ایست از اشعار منتخب ده شاعر معاصر ایرانی (قرن های بیستم و بیست و یکم) که مهوش شاهق حریری و دیوید دریک به ترجمه ی آن ها به زبان انگلیسی همّت گماشته اند.
شاعران این مجموعه عبارتند از (بدون ترتیب الفبایی): مهدی اخوان ثالث ، هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، سهراب سپهری، احمد شاملو ، محمّدرضا شفیعی کدکنی، فروغ فرّخ زاد، سیاوش کسرائی، محمود مشرف آزاد تهرانی و سرانجام نادر نادر پور.
در مقدّمه ی کتاب می خوانیم: «گرچه ایران بطور گسترده و همه گیری به گهواره ی ذکاوت و خلّاقیّت در شعر و شاعری شهرت دارد و بسیاری از شاعران کهن ایرانی اعم از شاعران صوفی مسلک نظیر مولانا، حافظ، سعدی و غیر صوفی مثل فردوسی، خیّام و غیره بین شعر دوستان دنیا چهره هایی آشنا و شناخته شده هستند، با این همه، آثار شاعران شعر نو و معاصر ایرانی بسیار به ندرت به انگلیسی ترجمه شده و آگاهی علاقه مندان غیر فارسی زبان به این شاعران و شعرشان بسیار اندک است. این شاعران دنباله روان اوّلیه ی پدر شعر نوین ایران، نیما یوشیج ، هستند که سبک شعری آن ها به شعر نو یا شعر نیمایی شهرت دارد.
در کوششی برای شناساندن اشعار این شاعران به دوست داران شعر فارسی در دنیا و علاقه مندان انگلیسی زبان، ما تصمیم گرفتیم که ده نفر از مشهورترین و مقبول ترین آنها را انتخاب کنیم و نمونه هایی از اشعار آن ها را به زبان انگلیسی برگردانیم.
این را هم باید اضافه کنیم در این انتخاب هیچ معیار و مقیاس خاصّی بجز علاقه ی ما به این شاعران و شعرشان مورد نظر نبوده است.
امید ما این است که خوانندگان این اشعار هم به همان اندازه ای که ما از ترجمه ی آن ها لذّت بردیم از خواندن آن ها لذّت ببرند.»
این را هم باید اضافه کرد که مترجمان اصل شعرهای فارسی را هم در آخر کتاب گنجانده اند تا خوانندگان مسلطّ به هردو زبان انگلیسی و فارسی بتوانند از خواندن آن اشعار به هردو زبان لذّت ببرند.
این کتاب در سایت آمازون در دست رس است.
دست خانم شاهق و آقای دریک درد نکنه ،لطف بزرگی برای ادبیات ایران و شناساندن شخصیت ایرانی انجام دادند ، سپاس از همگی
سهراب و فروغ نوابغی بی نظیر هستند که غربت ـــ دلبستگی بدانها را برایم آسان تر کرد.
چرا پرشیا؟
سپاس از دست اندر کارانِ این کتاب.
میم نون عزیز، با سپاس بی نهایت از مهر شما.
وامّا شراب سرخ گرامی، پرسیدید چرا « پرشیا» !! ما مگر « پرشیا » و « پرشین » برای زبان ، شعر ، آشپزی ، گربه ، قالی ووو در ترجمه به زبان انگلیسی بکار نمی بریم. پس چرا در این جا بکار نبریم؟
بطور کلّی ، شعر فارسی بیشتر با « پرشیا و پرشین » هم نشین است چه در زبان فارسی چه انگلیسی تا ایران !
شادکام و تندرست باشید.
خانم شاهق عزیز. فرمایشِ شما کاملا صحیح و بجا است. فقط از روی کنجکاوی ـــ عنوانِ کتابِ وزینِ شما را با کلماتِ دیگر (ایران، پارس) آزمایش میکردم.
پاینده باشید.
خیلی ممنون از زحماتتون. ولی یک تلنگر مختصر.
چون این کتاب به انگلیسی نوشته شده, استفاده از واژه Persia در تیتر انگلیسی درست است. ولی در ترجمه به فارسی (نسیمی از پرشیا) , Persia ترجمه میشود به پارس و یا پرسیا (که اسم دخترانه ایرانیست.) و در زمان فارسی واژه ای به نام پرشیا وجود ندارد.
ولی اگر هدف استفاده مکالمه ای فارسی از واژه انگلیسی Persia بوده, واژه صحیح "پرژا" و "پرژن" میباشند. چون هیچ ایرانی انگلیسی زبان نمیگوید که "من پرشین هستم و از پرشیا میام."
استاد مهندس مصطفی سرخوش, روحت شاد!
جناب فرامرز باسپاس از محبت و تلنگر شما، من هم می خواهم که تلنگری به تلنگر شما بزنم، البته با اجازه ی شما!
در آوا نویسی زبان فارسی به انگلیسی و بر عکس ، حرف « ش. » فارسی به sh انگلیسی تبدیل می شود که ما در پرشیا و راشیا یا راشا می بینیم . اگر این حرف در رومنیزه کردن حروف « ژ » تلفظ میشد ، می بایست که با « zh » نشان داده شود. ولی هیچ کجا پرشیا با « zh» آوا نگاری نشده است.
برای مطالعه ی بیشتر لطفا به جدول آوا نگاری کتابخانه ی کنگره ی آمریکا رجوع کنید یا راحت تر به ویکی پیدیا !
موفق باشید.
خانم/اقای مهسا:
سپاس از زحمات.
میدانیم که در زبان ها، برای هر قاعده ای، چندین استثنا داریم.
در ضمن، گاهی از یک واژه یا عبارت،
دو املا و یا دو تلفظ مختلف داریم که هر دو هم صحیح و رایج میتوانند باشند.
قاعده ای که در مورد «ژ» فرمودید، معمولا صحیح است.
یعنی اگر نامی - که در آن «ژ» وجود داشته باشد را بخواهیم طوری در انگلیسی بنویسم که همان «ژ» خوانده شود- قاعدتا باید از «zh» استفاده کنیم.
اما بسیاری در عمل چنین نمیکنند و مسئولیت تلفظ صحیح را به گوینده واگذار میکنند.
از همین رو، کسی «ژاله» را «جاله»،
و «ژاک شیراک» را «جاک شیراک»،
تلفظ نمیکند،
گرچه املای آنها باشد «Jaleh» و «Jacques Chirac
» .
در مورد واژه «Persian» هم حق با فرامرز است.
تقریبا همه مان آن را در کشورهای انگلیسی زبان «پرژین» میخوانیم،
گرچه «zh» در آن غایب است.
بهرحال هر دو «پرشیا» یا «پرژیا» ممکن است صحیح باشند.
آلمانی ها خودشون به کشورشون میگند دویچلند ؛ ما به نقل از فرانسوی ها میگیم آلمان ؛ انگلیسی زبانان به این کشور میکند جرمانی و جرمن و ژرمن............. هیچ مشکلی هم پیش نمیاد.
درست مثل ایران در اداره و محل کار به شخصی میکند محمدعلی. در خونه همسر و بستگان به اش میکند بیژن و دوستان دوران سربازی به اش میکند : ضحاک..... همه میدونند منظورشون چیه
تا سالهای سال خارجی ها به ما میگفتند پرشیا و پرشین ...... خودمون میگفتیم ایران و ایرانی. آب از آب تکون نمیخورد. تا اینکه در دهه 1930 میلادی ناگهان دولت تصمیم گرفت نام رسمی کشورمون همه جا ایران باشه. با استقلال عراق در سال 1936 وضعیت ما بغرنج شد. خیلی ها هنوز تصور میکنند ما هم یک کشور عربی هستیم و پرشیا کشور دیگری است.
بعضی وقتها بهترین کار اینه که هیچ کاری نکنی. اجازه میدادیم همون وضعیت قبل از دهه 1930 ادامه پیدا میکرد.
یادم رفت بگم که از انتشار این کتاب چقدر خوشحالم. اغلب مردم دنیا ادبیات ما را با کلاسیک های سالهای دور می شناسند. حتما باید بدانند ما فروغ..... و دیگران هم داریم با زبانی جدید.
جناب سیروس مرادی، از این که کتاب مورد توجّه شما قرار گرفته خوشحالم. در تأیید نظر شما در باره ی نام پرشیا و ایران ، باید به عرضتان برسونم که حتّی در مورد نام زبان فارسی هم چند تن از صاحبنظران ایرانی بر این باورند که نام زبان فارسی در زبان انگلیسی باید همان « پرشین» باشد نه «فارسی» چون عامتر است و شامل زبان های « دری» و «تاجیکی» هم می شود در حالی که « فارسی» فقط زبان مردم ایران است و همان طور که شما بدرستی گفتید این نامی است که ما خودمان در خانه از آن استفاده می کنیم. آن ایرانشناسان چنین ادامه می دهند که زبان در استرالیا، کانادا، انگلیس و آمریکا - گرچه با تفاوت های واژه ای و تلفّظی- زبان انگلیسی است و نه زبان استرالیایی ، کانادایی و ….
باز هم سپاسگزار از توجّه شما و مطلبی که نوشته اید.
ببخشید هر قدر فهرست بالا را خوندم نامی از نیما ندیدم. خبر خوب اینکه خونه نیما در دزاشیب تهران بعد از سالها بی توجهی سرانجام بازسازی و برای بازدید عموم آماده است. احتمالا شما کارهای نیما را در کتاب مستقلی ترجمه و منتشر کرده اید . شاید.
راستی طرح روی جلد کتابتون بیشتر صنعتی به نظر میرسه .... فقط اون طاق های جناقی تا حدودی نشون دهنده محیط به قول شما پرشیاست.
بازهم ممنون از معرفی شعرای معاصر ایرانی به مردمی که با فارسی آشنائی ندارند.