با گذشت ۷۶ سال از پایانِ جنگِ جهانی‌ دوم ـــ هنوز احساس می‌‌کنم که در ایران راحت نیستیم از آنچه که ایرانیان در آن دوران تجربه کردند ـــ صحبت به میان آوریم، در سال مقدارِ خریدِ من از بازارِ کتابِ داخلِ ایران بالا بوده و دریغ از یک کتابِ حسابی‌ (یعنی‌ مدون، اسناد، مدارک، نامه و عکس) در زمینه‌ی نقشِ ایران برای دولتِ رایشِ سوم، دانسته‌های ایرانیان در رابطه با روابطِ آن زمانِ آلمان و ایران بسیار پایین بوده و دانشِ لازمه‌ی روز برای ایران ـــ محدود به آن چیزی است که امروزه در تارنماهای فارسی‌ زبان (به ندرت، پر از غلط و یک طرفه) انتشار می‌‌یابند.

نکته‌ی دیگر این است که گاهی‌ فراموش می‌‌کنیم که اکثریتِ ایرانیان در آن دوران طرفدارِ آلمانی‌ها بوده و از دولتِ رایش سوم حمایت می‌‌کردند، از شاهِ مملکت تا بازاریان، ملایان، نسلِ روشنفکر و دانای ایرانی آرزوی پیروزی آلمان را داشتند، اولین نشانه‌های حضور آلمانی‌ها در ایران هم‌زمان با سلطنت رضاشاه در ایران ـــ اما پیش از به قدرت رسیدن آدولف هیتلر دیده می‌شود، در سال ۱۳۰۶ خورشیدی هنرستان صنعتی ایران و آلمان در تهران تاسیس شد، پس از آن شرکت هواپیمایی یونكرس امتیاز خطوط هوایی داخلی و خارجی ایران را نیز در اختیار گرفت، همان موقع امتیاز پست هوایی در سراسر ایران به یونكرس داده شد، یک سال بعد مقاطعه‌ کاران آلمانی مسئول ساختمان راه‌آهن شدند، اداره امور بانک ملی به کارشناسان مالی آلمان واگذار شد.

بعد از روی کار آمدن هیتلر ـــ حضور آلمانی‌ها در ایران پررنگ‌تر هم شد، بین سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۹ خورشیدی صادرات آلمان به ایران پنج برابر شد، در آن سالها ـــ آلمان به اطلاع پادشاه ایران رسانیده بود که آماده است بدون هیچ چشمداشت استعماری ـــ به رشد و توسعه‌ی ایران کمک کند، آلمانی‌ها در اِزای دریافت نفت و مواد خام، به تاسیس شالوده‌ی صنعتی کشور کمک کردند.

با پیشنهاد آلفرد روزنبرگ (تئوریسین بزرگ حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان، او در کل دوره حکومت ناسیونال سوسیالیسم در آلمان رئیس دفتر سیاست خارجی حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان بود) در ۱۹۳۴ میلادی، حکومت نازی وارد استراتژی نزدیکی از طریق حس آریایی‌ دوستی ایرانیان و آلمانی‌ها شد، طبق قوانین نورنبرگ ازدواج آلمانیها با ایرانیها که دارای خون خالص آریایی بودند ـــ آزاد بود، مجلس و مردم ایران از قدرت روزافزون آلمان خشنود بودند، آلمان توانست در سال ۱۹۴۰ میلادی رتبه اول را در تجارت خارجی ایران کسب کند، در زمان شروع جنگ جهانی دوم ـــ در حدود ۱۲۰۰ آلمانی مشغول کار و تجارت در ایران بودند.

در آن دوران سفیر آلمان در ایران ـــ آقای اِروین اِتِل بود، ایشان در سال ۱۸۹۵ میلادی در شهر کلن آلمان به دنیا آمد، اِروین پسر یک کشیش ـــ در یک خانواده‌ی محافظه کارِ وفادار به امپراطور ـــ بزرگ شد، پس از پایان دوره تحصیلات ابتدایی ـــ در سال ۱۹۱۳ میلادی به نیروی دریایی آلمان رفته و آنجا تعلیماتِ تفنگدارِ دریایی شدن را فرا گرفت، در جنگ جهانی اول ـــ اتل به عنوان سرباز خدمت کرده و در سال ۱۹۲۰میلادی با درجه ستوان دریایی ـــ ارتش را ترک کرد، سپس وی به مدت یک سال در کمیته خدمات دوستان آمریکایی و سه سال در جردن و برگر در هامبورگ ـــ به کار تجاری پرداخته و از سال ۱۹۲۵ میلادی ریاست بخش حمل و نقل هوایی یونکرس را بر عهده داشته و از آنجا به ترکیه و ایران اعزام شد، اتل در سال ۱۹۳۰ میلادی به کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی نقل مکان کرده و در آنجا برای شرکت هواپیمایی آلمان ـ کلمبیا آغاز به کار کرد.

اتل از لحاظ سیاسی ـــ وابسته به یک جنبشِ قومی و ملی‌گرایانه به نام جنبش فُلکیش بود که از اواخر سده ۱۹ میلادی تا دوران رایش سوم ـــ فعالیت داشت، این جنبش از اِنگاره‌ی خون و خاک (ایدئولوژی ست که بر اساس دو عامل تبار ـــ خونِ یک ملت و وطن ـــ خاک بر قومیت تأکید می‌کند، این ایدئولوژی رابطه یک مردم با خاکی که اِشغال کرده و در آن زراعت می‌کنند را تجلیل کرده ـــ ارزشِ بسیاری برای فضیلت زندگی روستایی قائل است) الهام گرفته و بر پایه‌های نژاد گرایی، عوام‌گرایی، ارض‌ گرایی، و ملی‌گرایی رمانتیک ـــ شکل گرفته بود، اتل از سال ۱۹۲۴ میلادی عضو حزب ملی خلق آلمان شده و در اوایل مارس ۱۹۳۲ میلادی به عضویت حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان درآمده و چندی بعد نماینده‌ی حزب  ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان در کشورِ کلمبیا می‌‌شود.

دو سالِ بعد اتل به آلمان برگشته ـــ به عنوانِ کاپیتان ذخیره ارتقا یافته و در سال ۱۹۳۶ میلادی به ریاستِ دفتر خدمات عالی خارج از کشور ـــ منصوب می شود، در همان سال بود که در شهرِ رم سخنرانی بزرگی‌ کرده و از جهان بینی ناسیونال سوسیالیست و معجزه‌ی ایمانی که آلمان را نجات داد ـــ صحبت به میان آورد، در سال بعد به اسکادرانِ حفاظت (گردانِ حفاظتی حزب نازی، وی در سال ۱۹۴۱ میلادی به درجه فرماندهی می رسد) ملحق می شود.

در ۱۶ اکتبر ۱۹۳۹ میلادی ـــ با حکمِ پیشوا ـــ اتل نماینده آلمان (و سفیر و مشاورِ فرهنگی) در ایران شده تا امیدی برای مهار نفوذ انگلیس در خاورمیانه ـــ با همکاری ملی گرایان عرب شود، اتل معتقد بود که جنگ پیامبر اسلام با یهودیان را باید به مسلمانان یادآوری کرده و به ایشان گفت که انگلیس به یهودیان در راه نابودی مسلمانان کمک می کند (جمله‌ی صحیح این است که: ریشه‌ی تمام آفت‌ها استعمار انگلستان است، و هدایت این دستگاه را یهودیان به دست گرفته‌اند)، این گفته و دیگر عقایدِ اتل به شدت در ایران پخش شده و یهودی ستیزی را در ایران پایه گذاری کرد، ایرانیان به آدولف هیتلر، پیشوای حزب نازی دل بستند، برای توجیه و تحکیم این گرایش، افسانه‌ها و شایعات بسیاری بر سر زبان‌ها افتاد، گفته می‌شود که برخی از ملایان شیعه تبلیغ می‌کردند که هیتلر پنهانی اسلام آورده و برای اعتلای کلمه‌ی حق ـــ با روس و انگلیس مبارزه می‌کند.

اروین اتل در فوریه ۱۹۴۱ میلادی ـــ به مقامات برلین گزارش می دهد که سفارت ما از چند ماه پیش از منابع گوناگون مطلع شده است که برخی از ملایان در سراسر کشور بالای منبر از پدیده‌ای تازه سخن می‌گویند، دال بر این که خداوند امام زمان را در هیئت آدولف هیتلر به زمین فرستاده است، در سراسر کشور، و بدون هیچ دخالتی از جانب سفارتخانه‌ی ما، شایع شده است که پیشوای آلمان برای نجات این کشور آمده است، در تهران یک ناشر عکس‌هایی از پیشوا (هیتلر) و امام علی، امام اول شیعیان، را چاپ کرده است، این عکس‌های بزرگ تا چند ماه در طرف راست و چپ ورودی چاپخانه چسبیده بود، این عکس‌ها پیام روشنی داشتند: علی امام اول است و پیشوا امامِ آخر.

دولت ایران در ۱۰ شهریور ۱۳۱۸ خورشیدی ـــ تنها یک روز پس از شروع جنگ جهانی دوم ـــ اعلام بی‌طرفی کرد، سفیر وقت آلمان آروین اتل در نامه‌ای به وزارت امور خارجه ایران از اعلام بی‌طرفی ایران ابراز خوشحالی کرده و می‌نویسد: در پی نامه مورخ ۶ سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی، محترماً به اطلاع آن جانب می‌رسانم که دولت آلمان از اعلام بی‌طرفی ایران با کمال خرسندی اطلاع حاصل نموده با عرض تشکر خواهشمند است مراتب قدردانی وی را به پیشگاه مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تقدیم نمایید.

در تابستان ۱۹۴۱ میلادی ـــ اتل از طریق استانبول به آلمان باز می گردد، قبل از بازگشت ـــ رادیویی را در استانبول راه اندازی کرده تا با اعراب و ایرانیانِ منطقه در ارتباط بوده و پیامهای رمز از این طریق پخش و دریافت شود، در آن زمان، عوامل هیتلر در ایران ـــ مخفیانه عمل می کردند، آنها توسط افسران با تجربه سرویس ویژه آلمان هدایت می شدند، زمانی که دولت ایران مجبور شد نمایندگان آلمان هیتلر را اخراج کند ـــ شولز هولتوس یکی از رهبران اطلاعات آلمان برای مدت طولانی پنهان شده و در یک وضعیت غیرقانونی زندگی می کرد، شولتز هولتوس همچنین با رئیس مخفی گشتاپو که در منطقه تهران فعالیت داشت، تماس برقرار می کرد، نام او مایر بود، مایر برای مدت سه ماه در قبرستان ارمنی تهران مخفی شده و در دسته گورکنان کار می کرد، او تماس رادیویی با برلین از طریقِ استانبول برقرار می کرد، کمی قبل از کنفرانس تهران (با شرکت چرچیل، روزولت و استالین، از ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۲۲ خورشیدی به صورت سرّی و محرمانه در سفارت شوروی در تهران، پایتخت ایران برگزار شد)، شش تن از چتربازانِ آلمانی در منطقه پایتخت ایران برای کمک رسانی به او فرود آمدند، تلگرامهایی در دست است که نشان می‌‌دهد که اتل از تمامِ این قضایا ـــ باخبر بوده است.

گفته می شود که  ماموران آلمان هر کاری که ممکن بود انجام داده تا با شرایط محلی همگرا شوند، مایر ریش گذاشته و در قبرستان ارمنی کار می کرد، شولتز هولتوس تحت پوششِ آخوند، جهاد مسلمانان علیه انگلیسیها و روسها را تبلیغ می کرد، در خلالِ این اتفاقات انگلیسیها هر کسی‌ ژرمانوفیل بود ـــ دستگیر می‌‌کردند، من جمله پدر بزرگِ من که تا پایانِ جنگ دست از سرِ او برنداشته و مزاحمِ حضرت والا می‌‌شدند، بازجویی‌های متعدد، پرسش‌های بیخود و بی‌ سر و ته،... متاسفانه ایرانیانِ خائِنی بودند که برای انگلیسیها کار کرده و اطلاعاتِ کافی‌ از پدر بزرگم و دیگر ایران دوستان به انگلیسیها داده بودند، این خائنین ـــ همانی بودند که اخبار، واقعیتهای روز در ایران و جهان را از رضا شاه پنهان کرده و دربار را نیز قبضه کرده بودند، باعثِ بدبختی و ویرانی ایران ـــ همین نامَردان بودند.

اتل در ژوئن ۱۹۴۲ میلادی با محمد امین الحسینی (مفتی اعظم بیت‌المقدس و ملی‌گرای عربِ فلسطین، او از دشمنان جنبش صهیونیسم و از اعضای حزب نازی بود و در تشکیل لشکر کوهستانی سیزدهم وافِن اِس‌اِس حنضر ـــ معروف به لشکر خنجر، نقشِ کلیدی داشت) در بیت‌المقدس دیدار کرده و وی را به جنگ علیه‌ی یهودیان و انگلیسیها دعوت کرده بود، اتل خیلی زود گزارش می دهد که مفتی اعظم وارد مبارزات اعراب علیه یهودیان و انگلیسیها شد، او به محمدامین حسینی گفته بود که جنگِ با یهودیان فقط منحصر به داخلِ آلمان نبوده و بلکه ما می‌‌خواهیم تمامِ دنیا را از شَّرِ یهودیان نجات دهیم، ما می‌‌دانیم که اعراب در این راه با ما همراه هستند.

اتل از دسامبر ۱۹۴۳ میلادی تا پایان جنگ در گردانِ حفاظتی حزب نازی باقی می ماند، آخرین درجه‌ی او هاوپت‌اشتورمفورر (یک درجه مربوط به نیروهای نظامی حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان بود که توسط برخی سازمان‌ها مانند اس‌اس و اس آ استفاده می‌شد، این درجه معادل سروان در ارتش بود) بوده که در سال ۱۹۴۴ میلادی صادر شده و در شهر برگن ـــ به عنوانِ فرمانده گروه تعلیماتِ نظامی خدمت کرد.

اینکه اتل در پایانِ جنگ چه سرنوشتی پیدا می‌‌کند ـــ تا قبل از سالِ ۱۹۵۰ میلادی اصلا معلوم نیست، بیشتر از ۴ ماه جستجو در آرشیوِ و دیگر مدارک ِ باقیمانده از وی ـــ چیزِ خاصی‌ نصیبَم نکرد، حدس می‌‌زنم که خودش را تسلیمِ آمریکایی‌ها کرده (به زبانِ انگلیسی آشنایی داشته و سابقه‌ی کار با شرکت‌های آمریکایی نیز در پرونده‌های او به چشم می‌‌خورد) (عموی من یک بیوشیمی‌دان بود که برای در زمینه سوخت ـــ در ارتش آلمان خدمت می‌‌کرد، پس از جنگ ـــ یک سال و نیم طول کشیده تا خودش را به حوالی ایران رسانده اما اَرمنیهای کمونیست او را دستگیر کرده و اما این احمقهای خائن ـ او را تحویلِ دولتِ شوروی می‌‌دهند) و سپس به دلیلِ نداشتنِ جرمِ خون ـــ آزاد شده است، به هر حال تحقیقاتِ من در این زمینه ادامه دارد.

اتل نامِ خود را به ارنست کروگِر تغییر داده و از سالِ ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ میلادی ـــ به عنوانِ ویراستار سیاستِ خارجی در مجله‌ی دی‌زایت (یک نشریه لیبرالِ متمایل به چپ که یک هفته نامه‌ی معتبر خبری در کشورِ آلمان است) کار می کند، او در آنجا مقالاتِ زیادی در رابطه با تجربه‌ی خودش و فرقه‌های مختلف به خصوص لژهای فراماسونری، مسائل نژادی، جاسوسی، خیانت، کمونیسم، سازمان های جنایی، فساد و سیستم و کارکرد عدالت می‌‌نویسد، با تغییر کردنِ رئیس این نشریه ـــ اتل تصمیم می‌‌گیرد به عنوان کارمند سابق وزارت امور خارجه بازنشسته شود، با اینکه ظاهرا دیگر فعالیتِ سیاسی نداشت اما شخصا نامه‌های زیادی از وی دیدم که از هم قطارانَش دریافت کرده و هنوز در رابطه با حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان و جنگ همدردی و صحبت می‌‌کرده است.

اروین اتل در تاریخِ ۹ سپتامبر سالِ ۱۹۷۱ میلادی در شهرِ باد بونسن (در ایالت نیدرزاکسن، آلمان) درگذشت، از ایشان ـــ آرشیوِ بسیار مرتب، خوب و تاریخی در رابطه با ایران باقی‌ مانده که در وزارت امور خارجه آلمان حفظ می‌‌شود.

پاریس، بهار ۲۰۲۱ میلادی.