باید شدیدن اعتراف کنم که روابط شدیدن عادی و بهمین دلیل غیرعادی بی سر و صدای بیل و ملیندا گیتس از نظر من از مشکوک هم اون طرف رفته بود! 28 سال زندگی عاشقانه و آروم؟!! اصن مگه میشه؟ مگه داریم؟ نه فحش و فحش کاری! نه بامبول و شایعه سازی! نه پاپاراتزی و خبری! دریغ از شایعه یه مشت و مال ساده با کارآموز سابق مایکروسافت! همه ش تو کار خیر و خیریه؟!! البته یه احتمال دوم هم این بود که بیل از اولش همجنسباز بوده و ملیندا صداش رو هم درنمی اورده! بچه ها هم که معلومه کار عباس آقا قصاب سر کوچه بوده! (حالا یا هر سه تا با هم یا جدا جدا!) تا اینکه یهویی تق ش دراومد که خانوم قراره از آقا طلاق بگیره! حالا یواش یواش اطلاعات مثل ماستی که آب افتاده از زیر درز پیدا کرده که
"گفته میشود که طبق توافقی میان بیل و ملیندا، او اجازه داشت یک آخر هفته در سال، با دوستدختر سابقش به تعطیلات برود.."
خب معلومه مشکل از کجا آب میخوره! یه هفته تو 52 هفته سال رو جلوی هر بچه ای بذاری قهر میکنه! دست کم یه نگاه به فیلم 5-7 مینداختند میدیدند عرفش اینه که 5-7 بعداظهر هر روز کاری به کار هم نداشته باشند و هرکی بره تو کار رفیق فابریک خودش.
یا اصلن از will smith یاد میگرفتند که قرارش با زنش اینه که هر وقت هرکدوم یه جنس جدید جور کردند وسه یه شب مرخصی اضطراری بگیرند و بزنند به چاک جعده! (البته با اطلاع قبلی!)
حالا خدا میدونه این طلاق قراره چقذه وسه این بیل مادر مرده آب بخوره! (احتمال از جف بزوس یه خبر مبری گرفته!) خلاصه اگه هر نگاه بخواد اینجوری آتیش بزنه، پس باهاس تموم دنیا تا حالا سوخته باشه!
این برنامه رو پایان می بریم با کلمات شدیدن گوهربار سرکار جناب جیدا که می فرمایند:
"Jada gave an interview with Howard Stern, saying, “I’m not the kind of woman that believes that a man’s not gonna be attracted to other women. It’s just not realistic. And just because your man is attracted to another woman doesn’t mean he doesn’t love you. And it doesn’t mean he’s gonna act on it.”
یه دونه است بخدا!
سلام بر شما. به ایرون خوش آمدین. در جریان باشید که از هر کاربر بیشتر از دو بلاگ در صفحه اول منعکس نمی شود.
چیزی که من رو بیشتر از هر چیز به تعجب میندازه اینه که میبینم مردم واقعا چقدر حوصله داران!
بابا جان، یک مرد و زن میانه سال که در واقع سالها هم هست که زیر یک سقف زندگی نمیکنند و هرکدوم به کار خودش مشغوله دارن از هم جدا میشن.
این اتفاقیه که تقریبا هر روز یا هر ماه داریم تو دور و اطراف خودمون میبینیم.
حالا یا علتش تکس و مالیاته، یا یکی عاشق ( عاشق ؟ بعد از شصت سالگی؟) یکی دیگه شده، میخواد بره.
خوب به ما چه؟
وقتی امید کردستانی و بیتا دریاباری به همین دلایل از هم جدا شدن، خوب جوون تر بودن.... ما هم اومدیم گفتیم، اون غلط کرد، طفلک این یکی ... و این حرفها.
حالا بیل گیت و ملیندا؟ آخه ما رو سننه؟
سوری جونم ...این رو خوب گفتی
ولی خب...مردم از این جور اخبار خوششون میاد ...یعنی خواننده و شنونده داره...مادر بزرگ من وقتی بعد از ظهر روزنامه میامد به پدر بزرگم میگفت ...اون صفحه حوادث رو بده بمن...
اینا که چیزی نیست....من یکی رو میشناسم که در باره علت قتل فلان کار گردان سینما نظر سنجی هم گذاشته بود...وحتی چند نفر هم در اون شرکت کرده و نظرات ارزشمندشون رو در اختیار ملت قرار داده بودند.
سپاس بسیار از دروود گرم تون و دروود به همه عزیزان!
خب گذشته از خاله زنک بازی (یا شاید هم دایی مردک بازی) های همیشگی و دید زدن از سوراخ کلید (که من می میرم وسه دید زدن از تو سوراخ کلید!) چیزی که به ما خیلی مربوطیت پیدا میکنه اینه که نگاه کنیم ببنیم آسیب در یک رابطه از کجا شروع میشه و اگه دوست داریم وسه ما پیش نیاد از کجا میشه جلوش رو گرفت؟
در مورد جدایی هم درست گفتید ثبت رویداد جدایی و خود رویداد جدایی با هم یکی نیستند و تو ایران و یا جاهای دیگه ممکنه مردم فرق ش رو جدی نگیرند و فکر کنند طلاق تو محضر اتفاق می افته! خب نه! همونجوری که ازدواج هم تو محضر اتفاق نمی افته! یعنی ممکنه تو صندلی عقب ماشین وقتی از سینما برگشتی اتفاق بیافته یا حتی تو خود سینما وقتی مثلن داری از تاریکی داری برای مقاصد شخصی ت استفاده میکنی اتفاق بیافته یا حتی قبل از سینما وقتی زنگ میزنی میگی امروز برنامه ت چیه سینما فیلم مزخرف اخراجی ماه شب چهارده رو گذاشته!
خلاصه بلا روزگاری داره عاشقیت!
دوست عزیز، مارکی دو سعد؛
خوشحالم از اینکه میبینم زیاد سخت با انتقاد بر خورد نمیکنید.
در واقع من اونموقع که این سطور رو مینوشتم، بیشتر منظورم به جورنال دو وال ستریت و کل میدیا بود که خیلی دوست دارند به این موضوع شاخ و برگ بدن (واقعا منظورم شما نبودی)
کل میدیا هی داره سعی میکنه که نظر مردم رو به این موضوع جلب کنه، در حالیکه مردم الان گرفتاریهای مهم تری دارن، تا به شرایط خانوادگی بیل گیت فکر کنن.
۱) بیل گیت همیشه دور از جنجالهای خانوادگی زندگی کرده.
۲) خیرش برای جامعه بیشتر بوده تا شرش.
۳) الان دیگه پیر شده و زندگی شخصیش برای کسی جالب نیست.
۴) و کلا، دوره و زمونه عوض شده. با ظهور کرونا و بیت کوین، کل جهان در حال تغییر و تحوله... افکار عمومی هم عوض شده یا داره میشه.
بخاطر همین (من فکر میکنم البته) که جهان دیگه زیاد دنبال داستانهای رختخوابی نمیره، مگر اینکه جنبه تعرض و تجاوز داشته باشه و حقوق مدنی رو به خطر انداخته باشه.
در آخر، امیدوارم که صحبتهای من مورد رنجش خاطر شما نشده باشه. اگر شده، پوزش میخوام.
طبع لطیف و طنز شیرینی دارید. لطفا ادامه بدید.
(هر چند که اسم مارکی دو سعد من رو به این فکر انداخت که این نویسنده یکی از دوستای قدیم خودمه، ولی خوب، شاید اشتباه کردم :))
جناب سوری گرامی! از اینکه بنده سراپا تقصیر الاحقر الفقیر جناب مارکی دو ساد رو به بیانات شیرین تون سرافراز کردید سپاس بی پایان دارم! در مورد انتقاد هم که باید عرض کنم وجود شریف تون چیزی نفرمودند که نیاز به پوزش خواهی باشه و البته شکی نیست که من و شما از دوستان قدیمی هستیم و کهربا کاه و آهن ربا آهن رو هرجا باشن پیدا میکنند و بهرحال هرچه از دوست رسد نیکوست! (به سبک حضرت سعدی و کلیله و دمنه ودیگران در نثرهای قدیمی) بیت:
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی/ هرچه میخواهد دل تنگ ت بگوی!
اجازه بدهید با یه بخش از فرمایش تون مخالفت کنم و بگم با حذف شهرفرنگی از این دنیای آبدوغ خیاری که من و شما فعلن مهمون ش هستیم هیچ سرگرمی بهتر از حرفهای رختخوابی آدمهای مشهور نداره!
پیرهن زیرا و عرق گیرا
دست میکشیدن به تن همدیگه و حالی به حالی میشدن
انگار که از فکرهای بد هی پر و خالی میشدن
...
دنیای بشکن زدن و لوس بازی
عروس دوماد بازی و ناموس بازی
دنیای هی خیابونها رو الکی گز کردن
از عربی خوندن یه لچک بسر حظ کردن
.....
خلاصه دنیا عوض نشده! دنیا همون دنیای حرفهای زیرلحافی زمان فروغ الزمانه!
دوست عزیز، جناب مارکی دو سعد (ببخشید که من هنوزم "سعد" رو به "ساد" ترجیح میدم، چون تلفظ فرانسویش بیشتر به سعد شبیه.
با توضیحایی که فرمودید، دارم کم کم شک میکنم که شاید دنیا عوض نشده و این من هستم که پیر شدم و به این مسائل کم توجه شدم :(
چه حیف :))
بله، طرز نگارش شما من رو به یاد دوست بسیار عزیز و بسیار قدیمی میندازه.
ولی افسوس که این جی جی بیمعرفت قدرت مکاتبه ما بین کاربران رو از ما گرفته و من نمیتونم با شما خارج از سایت مکاتبه کنم.
هر چند که مدتی در فیسبوک من بودید، اما نمیدونم آیا هنوزم هستید یا خیر.
ممنون از کلمات پر مهر شما.
منتظر خواندن مقالات بعدی شما هستیم.
به به! بسیار هم عالی!
بنده هم با تاکیدی که روی ادای درست نام ها دارم با دو سعد هیچ مشکلی ندارم. البته به شرط اینکه عین ش رو خیلی تو گلو نندازید! (چشمک!)
بنده هم باید خدمت تون عرض کنم که در حال حاضر دستم از همه جا کوتاه هست و تنها همینجا چیزی می نویسم.
با آرزوی بهترین ها
موفق باشید
Souri, one of these days I should write my story with Omid Kordestani. A greast guy. h
سلام با وفا جان،
بابا دیگه ستاره سهیل شدی ها. چرا اصلا پیدات نیست؟
من کم پیدا شدم ولی شما اصلا ناپیدا شدی :))
پس لطفا یک خاطره کوچولو در مورد امید کردستانی برای ما اینجا پست کن.
خوشحال میشم بخونم.
مرسی