با هم بنویسیم، قسمت سوم
قسمت اول، قسمت دوم
دورت بگردم
جهانشاه جاوید
— چی شد زود برگشتی؟ امنیت توو مملکت برقرار شد؟
— اینا الان مهم نیست. خوب گوش بده. من اون کسی که فکر می کنی نیستم.
— می دونم. خیلی وقته می دونم.
— نه همه چی رو از ذهنت پاک کن. فقط گوش بده. من انسان نیستم.
— مسخره!
— فقط گوش بده. به من مأموریت داده شده بود با تو ارتباط برقرار کنم و درباره انسان ها اطلاعات جمع کنم.
— آدم فضایی هستی؟ چه ناز. پس چرا چشات اینجوری نیست؟!
— گوش بده! من کمتر از یه دقیقه دیگه از زمین می رم و دیگه برنمی گردم. آمدم ازت معذرت بخوام. خیلی اذیت شدی. انسان خوبی هستی.
— داستان بهتر از این نداشتی؟ حرفات رو باور کنم یا عکست با زن و بچه هات؟
— معذرت می خوام …
— رامین؟ راااامین؟!! …
رامین کمرنگ و محو شد. هاله نوری کوچک دور سر رکسانا آرام به گردش درآمد.
خيلي كوتاه بود. اثري از عشق نداشت.
- کجا میری ذلیل مرده؟
- نمیدونم. میرم به یک جای دور, به یک سیاره دیگه, به کره مریخ.
- پس جارو برقی رو کی درست کنه؟
- ببرش به مغازه, بمن چه.
- فردا شب مامان اینها قراره برای شام بیان. به اونا چی بگم؟
- بگو که جونش بلبش رسید و از قفس گریخت!
:))))
گاه آدم تو حرفاش خودش رو لو میده برای همین به شخصیت داستان توصیه میکنم که حرف رو یشنو و به عکس با زن و بچههاش فکر کن.
:))
یکی نیست به نتفلیکس زنگ بزنه اینجا و این داستان را فیلم کنه؟
مایکل فَسبندر؛ در نقشِ رامین
پنه لوپه کروز؛ در نقشِ رکسانا
کارگردان؛ لوک بسون
نتفلیکس زنگ زد گفتم فیلمبردار باید Red Wine باشه. دارن روش فکر می کنن.
رکسانا: ایکبیری٬ قربونم بری! عن پیشونی بودن همینه دیگه! فقط قبل رفتن تکلیف این توله هفت پا رو توی شیکم من مشخص کن! آب دزدک بارمون کرده!
رامین: چی؟ صدا نمیاد؟ پارازیت داره خط
رکسانا: نفله٬ من که روبروت وایسادم. خط کجا بود.
رامین: ما تله پورت می کنم کل صورت و صوت رو.
رکسانا: مرتیکه وقتی افتاده بودی روم و عرررره می زدی که تله پورتی در کار نبود.
رامین: دورت بگردم! بگم شکر خوردم حله؟
رکسانا: شکر که خوردی...ولی اینجا زمینه و این قسمت هم که افتادی توش خود جهنم! اینجا یا نفقه و مهریه میدی یا تله پورت می شی توی هلف دونی! در ضمن همین که خورشیدتون دور ما می گرده کافیه!
رامین: خورشید دور زمین؟ رکسانا تو مدرسه رفتی اصلن؟
رکسانا: حالا دیگه مدرک اکابر خار مادرتو می زنی توی چشم من؟؟
رامین: از ایکس چارده به مرکز٬ از ایکس چارده به مرکز...عملیات انهدام مهره سوخته لطفن!
رکسانا: ایش! نکبتو نیگا...عینهو ننه ش!
:)))) خوشحالم که به همه انگیزه داد، به جورای مختلف!