راستی این خود بزرگ بینی ایرانیان از کجا سرچشمه می گیرد؟ مگر نه اینکه در فرهنگ ایرانی یک جنبه مهم آن احترام به دیگران است؟ احترام در فرهنگ غالب ایران به فروتنی می رسد. در یک نگاه کوتاه می توان دید که ایرانیان در تعارف با هم و یا برای کاسبی از جنبه تعارف برای اعلام فروتنی استفاده می کنند ولی حقیقت چیز دیگری است.
شاید که استفاده بی دلیل و همیشگی از این تاکتیک فرهنگی باعث شده تا ایرانیان درک درستی از فروتنی نداشته باشند و آن را دلیلی برای نشان دادن فرهنگ والای خود، که در واقع همان برتر بینی هست، بکار می برند. مثالهای زیادی برای آغاز چنین بینشی وجود دارد که از چه زمان ایرانیان خود را بالاتر از فرهنگ منطقه دانستند. با این حال برای این مقاله کوتاه، ما وارد بحث تاریخی و یا روانشناسی اجتماعی نمی شویم، کما اینکه برای درک کامل چنین رفتاری، شاید که لازم باشد.
آنطور که به چشم می آید، ایرانیان در سه منطق خود را بالاتر از منطقه تصور می کنند. یا اینکه آنان خود را تاریخی ترین کشور با قدیمی ترین فرهنگ می بینند، یا پیشرفته ترین، و یا پایه گذار فرهنگهای منطقه.
با تحقیقی کوتاه می توان به این نتیجه رسید که ایرانیان تاریخی ترین کشور منطقه نبودند و یا پیشرفته ترین. حال آنکه، آنان پایه گذار چند معماری و حرکتهای فرهنگی منطقه بوده که در زمان خود، ایرانیان را سمبل تمدن به زبانها آورده بود. شاید بتوان گفت که بزرگترین برتری ایرانیان باستان، کشورداری آنان نسبت به منطقه خود می بود. همچنین که ایران در خط جاده ابریشمی، مردمی فرهنگ شناس و بازارگونه به بار آورده بود که شاید تعارف از همانجا آغاز شد.
در عین حال، همانند بسیاری در کشورهای گوناگون، ایرانیان به فرهنگ و رشد اجتماعی غربیان اهمیت خاصی می دادند که هنوز هم ادامه دارد. کشورهایی که در حال رشدند در چشم بسیاری از ایرانیان هنوز به بلوغی نرسیده اند که توجه ایرانیان را بخود جلب کند. پیشرفت های اجتماعی که منجر به آزادیهایی شده اند که ایرانیان را مجذوب خود کرده اند فقط در غرب موجود هستند. این موضوع بیشتر از اینکه غربگرا باشد، غرب پسند است. البته دلیلهای بسیاری می توان گفت که چرای قضیه روشن شود، ولی در حجم این مقاله نیست.
بطور خلاصه، خود بزرگ بینی ایرانیان برای منطقه و حتی کل آسیا می باشد و در مقابل غرب یک حس خودکم بینی در کل جامعه ریشه دوانده است. در اینجا ما به خودکم بینی در مقابل غرب کاری نداریم بلکه لنز ما گردشش به خودبزرگ بینی ایرانیان در مقابل منطقه خود می باشد. چرا کشوری که فرهنگش فروتنی و خویشتنداری را ترویج می کند، در مقابل مردم کشورهای منطقه حس بزرگ بینی دارد؟ اگر ایرانیان در وجود خود این بزرگ بینی را حس می کردند و نه در گفتار خود آن بزرگ منشی می شد. در بزرگ منشی، فروتنی اصل است.
شاید ایرانیان به تاریخ باستانی خود چنان می نازند که خیال می کنند انسانهایی برتر، با آدابی مهمتر، و فرهنگی بالاتر هستند حال اینکه اگر چنین باشد، آیا نازیدن و رفتاری چنین, مناسب مردمی که تمدنی بالاتر دارند را می باشد؟
به نظر من، ایرانیان نژادپرست نیستند، چرا که نژادپرستی از فرهنگ غرب آمده و همراه با تنفر می باشد. ایرانیان نژادبرتر هستند، یعنی خود را بالاتر می دانند ولی تنفر به "پایین تر" از خود ندارند. هر دو حرکت نژادپرست و نژادبرتر از یک ریشه می آیند، و آن کمبود می باشد، با این اختلاف که ریشه های فرهنگی این دو حرکت متفاوت است.
حس نژادبرتری ایرانیان، حس ایران زدایی را در منطقه گسترش داده و موقعیت اقتصادی و سیاسی ایران را در خطر انداخته و می اندازد. برای نمونه, هستند بسیاری که از کشور افغانستان به ایران پناه آورده و با اینکه هم زبان و هم فرهنگ می باشند، خود را بیگانه و کم می بینند. چندی از آنان که در جامعه ایرانی، با تمامی فشارهایی که بر آنها تحمیل می شود، هنوز خود را از پله های اجتماعی بالا می کشند و در آن زمان، بجای خدمت به کشور و مردم ایران، از ایران فرار می کنند. آنها تریبونهای ضد ایرانی می شوند، در حالی که می توانستند برای ایرانی صدای مهربانی باشند.
راه کار چیست؟ مردم ایران باید بتوانند میان گذشته "پر افتخار" خود و زمان حال پیوند برقرار کنند و جای خود را در زمان کنون پیدا کنند. مردم ایران باید بدانند که افتخارات همراه با خودبزرگ بینی، نه تنها سودی برایشان ندارد بلکه جایگاهی که می توانند در میان کشورهای منطقه، بخصوص عراق، افغانستان، و تاجیکستان داشته باشند را دارند از دست می دهند. مردم کشورهای منطقه همانند تاجیکستان، که پیوند صمیمی و فرهنگی با مردم ایران دارند، ایران زدا شده اند. این تمدن ایرانیان را نمی رساند، بلکه برعکس.
ما باید بکوشیم تا با تمامی مردم کشورهای منطقه همانند رفتاری که با غربیها داریم را دارا شویم. خودبزرگ بینیهای توخالی خود را کنار گذاشته و بکوشیم تا جایگاه ایران را با دوستی، یکسانگری، و همدلی بالا ببریم.
ایکاش میشد در باب اینکه "نژادپرستی و خودبزرگبینی" بیمارگونه ما تا چه حد نشأت گرفته از آموزههای تورات و جهانبینی "آن عزیزان" است، چیزی گفت...
ابرمرد گرامی
از ملاقات دوباره شما در این سایت خوشبختم. به نظر مخلص خود بزرگ بینی کور ایرانیان پدیده ای است که در اشکال گوناگون بروز میکند و برتری نژادی یکی از آنها است. توجه کنید به خودبرتر دانی مسلمانان نسبت به غیر مسلمانان، شیعیان نسبت به دیگر فرق اسلام، تهرانی به شهرستانی، شهرستانی به دهاتی و تحقیری که از سوی هر گروه بر دیگری اعمال میشود. ریشه هایش هم مختلف است، از اسلام گرفته که به مسلمانان می آموزد که از دیگران برتر هستند، تا این خارجی ها که آمدند و گفتند چه نشستید که شما آریائی هستید. مهمتر از همه اما تحقیری که از بالا بر جامعه وارد میشود و در طبقات جامعه به وسیله افراد تحقیر گشته ای که در پی تحقیر دیگران هستند گسترش می یابد.
ابرمرد عزیز
در بلاگ شما دو نکته قابل بحث است
اول اینکه : آیا واقعا ایرانیها چنین حس برتری نسبت به سایر اقوام در منطقه دارند یا خیر؟ که فکر میکنم جواب اون مثبته.... ریشه یابی اون ولی خیلی کار حساسی ست و باید به درستی انجام بشه.... این که در ایرانیان این حس به وجود آمده، به نظر من بر میگرده به این که در یک دورانی (مثل زمان پهلوی) ایرانیان از نظر فرهنگی پیشرفته تر از ملل همسایه بودند و این را در روابطشان با افرادی که از کشورهای همسایه میدیدن، دریافت کردند. اینکه میگم "از نظر فرهنگی" پیشرفته تر بودند، نباید حمل بر این بشه که مثلاً در ترکیه یا در افغانستان و یا عربستان، کتابهای ادبی یا تاریخی کم بوده.... نه. اما یک نوع مدرنیسم در ایران به وجود آمده بود که ما را از دیگران، حتی از ترکیه که نسبتا مترقی تر بود، متمایز میکرد.
اینکه ما اسلام رو در هر حال مطرح کنیم و ریشه تمام مشکلات دنیا بدانیم ، از مسائل جنسی و زاد و ولد گرفته تا مسئله برتری و خود بزرگ بینی، نه تنها دور از انصاف است، بلکه اصلا واقع بینانه نیست
من در چهار کشور مختلف دنیا زندگی کردم و به بسیاری از آنها هم سفرهای دراز مدت داشتم
اینجا به نکته دوم بلاگ شما میپردازم: آیا این خود برتر بینی فقط مختص ایران و ایرانی هاست؟
خوشبختانه (یا متأسفانه) باید بگم که جواب منفی ست
شما در اروپای غربی، هر جایی که زندگی کنید، وقتیکه به عنوان یک ایرانی، یک افریقایی و یا حتی رومانی، با آنها بر خورد کنید، این حس حقارت رو در شما به وجود میآورند....صرف نظر از اینکه این حس قبلا در شما وجود داشته باشه، یا خیر....
فرانسویها به قدری به فرهنگ و تاریخ خودشان مغرور هستند که با بیان کاملا آزاد این رو به شما یادآور میشن که شما (کشورهای خاور میانه) هنوز خیلی راه دارید تا به آنها برسید.... البته با نگاهی کاملا شفقت آمیز هم این رو به شما تلقین میکنند
امریکائی ها، که کلا از نظر سطح فرهنگ اجتماعی حد اقل از اروپا پائین تر هستند، هیچ جای دنیا رو به غیر از خودشون قبول ندارند. با ترحم و شفقت با شما صحبت میکنند و برایتان دلسوزی هم میکنند....اما خوب، باید رفتار کاملا احترام آمیز از شما ببینند که خاطرنشان برتری آنهاست به شما.... حالا اصلا مهم نیست که شما چند برابر آنها کتاب خوانده باشید و چقدر در مورد سیاستهای کشورهای دیگه بیشتر بدونید
در هر حال، من فکر نمیکنم که این مسئله هیچ ربطی به حس نژاد برتری ایرانیان داشت باشه و یا مختص ایرانیان باشه.... البته بگذریم از افراد تو سری خوردهای که خود را فرزندان کوروش ملقب میکنند و دست از سر کچل کوروش و داریوش هم بر نمیدارند... اینها هم مشکلات اجتماعی و هم مشکلات شخصیتی دارن، ولی در اقلیت هستند
راستش من هم با نظر دیوانه و سوری تا حدود زیادی موافقم
این جنبه خود بهتر از دیگران بینی...در بسیاری ملت ها وجود دارد در بعضی بیشتر و در برخی کمتر...آلمانی ها خودشان را بر تر از دیگران میدانند...و به کشورشان لقب سرزمین شاعران و فیلسوفان میدهند....
مردم کشور های لاتین اسپانیولی و پرتغالی زبان....خود را عقل کل میدانند و همه چیز را از همه کس بیشتر و بهتر میدانند....ژاپنی ها اصولا هیچ ملت دیگری را قبول ندارند....
خود بر تر بینی ایرانیان پس از انقلاب با شکوه اسلامی از آن جهت است ...که میخواهند خود را جدا از جمهوری کنونی اسلامی جلوه بدهند...(البته در خارج از ایران)....و هر گاه انتقادی بشود ...پشت کورش و داریوش سنگر میگیرند...دم از تاریخ ۲۵۰۰ ساله میزنند در حالیکه میدانیم ملت های دیگری تاریخی بسی غنی تر و قدیمی تر از ایران دارند.
اینکه ایرانیان چه بودند...که دایم بر آن تکیه میکنند...اهمیت کمتری دارد نسبت به اینکه ایرانیان چه هستند...
ایرانیان در انتظار امام زمان هستند....ایرانیان در روز های عزاداری توی سر خودشون میزنند....ایرانیان ...همان یک بار که انتخابات آزاد داشتند...به امام خود پیوستند...
و از همه مهمتر
ایرانیان با داشتن این همه سید...یعنی اولاد پیغمبر....یعنی عرب...نمیتوانند آریایی باشند!
ببخشید که زیادی روده درازی کردم.
البته کمی خود بزرگ بینی سالم...چندان بی ضرر نیست...
بودند بسیاری شاعران که در ترکمنستان اوزبکستان آذربایجان و دیگر استان ها زندگی کردند...و اشعارشان به زبان پارسی ست...
همین آهنگساز بزرگ امین الله حسین نیز یکی از ساخته هایش مینیاتور های ایران نام دارد....نه مینیاتور های ترکمنی یا تاجیکی...
کوشش تاجیکی ها هم برای برای جدا دانستن خود از ایران...بی نتیجه است.
مرز فرهنگی ایران بسیار وسیع تر از مرز سیاسی ایران است.