خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود...
تلوتلو بخورند خیابان‌ها
به شانه‌ی هم بزنند
رئیس‌جمهورها و گداها...
مرزها مست شوند...

و محمدعلی بعد از 17 سال مادرش را ببیند
وآمنه بعد از 17 سال کودکش را لمس کند
خدا کند انگورها برسند...

آمو زیباترین پسرانش را بالا بیاورد...
هندوکش دخترانش را آزاد کند ...

برای لحظه‌ای
تفنگ‌ها یادشان برود دریدن را...
کاردها یادشان برود
بریدن را...
قلم‌ها آتش را
آتش‌بس بنویسند ...

خدا کند کوهها به هم برسند
دریا چنگ بزند به آسمان
ماهش رابدزدد...
به میخانه‌ شوند پلنگ‌ها با آهوها ...
خدا کند مستی به اشیاء سرایت کند..
پنجره‌‌ها
دیوارها را بشکنند..

وتو...
همچنانکه یارت را تنگ می‌بوسی
مرا نیز به یاد بیاوری ...

محبوب من
محبوب دور افتاده‌ی من
با من بزن پیاله‌ای دیگر
به سلامتی باغ‌های معلق انگور...

#الیاس_علوی / شاعر ِافغان

ا