شعار ِ «هدف ِ ما برازندازی ِ جمهوری اسلامی است» سنگی بزرگ است که درتجربهء ۳۵ سال گذشته نشان ِ نزدن بوده. کلیتر و گیج کننده تر از آن است که منجر ِ به برداشتن ِ قدمی از سوی جمعیت میلیونی شود. علاوه بر بیان ِ هدف ِ درازمدت (مثلا تشکیل شورای ملی) نیاز به طرح ِ راهکردی داریم که اهداف ِکوچکتر و قابل ِ حصول داشته باشد. برنامههایی که مشارکت ِ تودهء میلیونی را بطلبد و بتواند از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرد و آن را چند قدم به عقب براند. چنین اقدماتی مردم را دلگرم میکند و از این رخوت در میآورد.
سعید حجاریان نقل کرده بود که درحین ِ اشغال ِ ستاد ِ فرماندهی ِ ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ضمن سرکشی به پستهای ِ مختلف ْ متوجه میشود کتری های آب جوش گرم بوده اند گویی ارتش در مرخصی بوده. او چای خوردن را نشان ِ ریلکس بودن دراوقات ِ فراغت ْ در نظر میگیرد و از این مشاهده ْ نتیجهگیری میکند که آن سیستم در مومنتم بسر میبرده و رخوت ْ آنقدر شدید و فراگیر شده بوده که جای ِ هوشیاری را در ذهن مدافعان ِ میهن و سلطنت گرفته بوده. میگن حرف خودتو کجا شنیدی؟ اونجایی که حرف مردم رو شنیدی. در حال ِ حاضراین جمعیت ِ ایرانی است که گرفتار مومنتم است. جمهوری اسلامی در این ۳۵ سال بطور ِ سیستماتیک وهدف دار مردم را منفعل کرده و اختگی را به باور ِ توده ها رسانده. رخوت ِ ملی در این ملک ْ سابقه ای حداقل ۱۴۰۰ ساله دارد اما شرایط ِ فعلی از نادرترین زمانهایی است که ما به این معضل ْ هوشیار شده ایم.
جمهوری اسلامی کارگردان ِ زبردستی است که تا به امروز با تحمل ِ کمترین هزینه از جیب ِ خودش و بدون ایجاد کوچکترین ظنی در ذهن ِ مردم ْ نقش ِ توده ها را به آنها دیکته کرده. از روز ِ اول با الفاظ ِ مختلف ْ به هرنوع اقدام و هرمخالفی انگ ِ ضد ِ اسلام ، ضد ِ انقلاب، ضد ِ کوفت وضد ِ زهرمار زده. سلمان رشدی و آیات شیطانی اش یک چیزی؛ اینها اوشین را هم تکفیر کردند. جمهوری اسلامی با استفاده ازچنین پروپاگانداهایی در اذهان عموم شبهه ایجاد کرده و با استفاده از آن شبهه ما را دلخوش کرده که مبارزه با جمهوری اسلامی یعنی مانتوی ِ کوتاه، ماتیک ِ پررنگ، فحش دادن به مقدسات، یا شادمانی از آشکار شدن چهره واقعی اسلام (به چه قیمتی؟!). در حقیقت جمهوری اسلامی در عین ِساختن و پرداختن ِ این مشغولیات ِ ذهنی ْ روزبروز حلقه را بر ما تنگ تر کرد.
انتخابات ۱۳۹۲ گویی است درمیدان ِ مقابله با جمهوری اسلامی. تحریم ِ انتخابات بصورت ِ «فعال» ابزاری است صلح آمیز که میتواند چوبی درمقابل ِ این سفاکان به زمین بزند. با تحریم ِ انتخابات به صورت پر سر و صدا به جمهوری اسلامی رأی ِ «نه» بدهیم. ماندن درخانه در روز انتخابات و رأی ندادن لازم است اما کافی نیست. با وجود شبکههای اجتماعی تا قبل از رأی گیری میتوانیم «نه» گفتن را به دیگران اعلام کرده و سرایت دهیم. اگر تا روز ِ انتخابات تحریم را فریاد بزنیم و روز ِ انتخابات در خانه تحصن کنیم و حتی برای دیدن حوزه های خالی بیرون نیاییم اراده ملی را به جمهوری اسلامی نشان میدهیم، میتوانیم از او امتیاز بگیریم، و شروع به ذوب ِ رخوت کنیم. قرار نیست با تحریم ِ انتخابات ْ شر ِ جمهوری اسلامی از سر ِ ما کنده شود اما میتواند تمرین ِ ارده ملی باشد.
*این بلاگ در اصل کامنتی بود که قرار است در بلاگ دیگری در ایرانیان.کام حیات پیدا کند:
http://iranian.com/posts/view/post/14370
oB o o o o oA
آری، برای رسیدن از نقطهA به B باید نقطههای دیگر را به هم متصل کرد. گنده گویی، زیاده گویی، پر گویی ۳۵ سال از هر طرف تجربه شده. برای رسیدن به هدف تاکتیک، استراتژی و برنامهریزی،سازماندهی و تبلیغ لازم است
می دانیم که "مشارکت توده میلیونی" عامل تعیین کننده تغییررژیم است ; ولی این توده میلیونی انتخابات را تحریم نخواهد کرد. آیا مطمئن هستیم که تحریم انتخابات توسط اقلیتی از طبقه متوسط تاثیر مثبتی بر آنها خواهد گذاشت؟ ( این سؤال به معنای تحریم نکردن انتخابات نیست .)
شکی نیست که " مقابله با شستشوی مغزی توده میلیونی، بالا بردن سطح آگاهی وبسیج آنها وظیفه اپوزیسیون دموکراتیک است. سوالات دیگر من اینست: 1) کدامین اپوزیسیون دموکراتیک؟ و 2) چه راه هائی "فعالیت گرا"* برای تماس با میلیون ها مردم که به اینترنت و ساتلایت دسترسی ندارند وجود دارد؟
* Pro-active.
رخوتی که در بالا بدان اشاره شد گریبانگیر ِ ایرانی است چه ساکن وطن باشد و چه مقیم فرنگستان. درکنار ِ ِاین ناامیدی ها باید نقطه قوت را پیدا کرد وعلیه جمهوری اسلامی استفاده کرد. اپوزیسیون خارج از کشورتا حالا در شکست خوردن برنده و یکه تازبوده.
سال ۱۳۵۷ میلیونها بیرون آمدند ولی میلیونها هم درخانه نشستند. تا حدود سال ۱۳۷۰ مردم حاشیه نشین ایران اطلاع نداشتند حکومت در سال ۱۳۵۷ تغییر کرده. خمینی رفته بود و دوره رفسنجانی شروع شده بود. من درآینده ایران تکرار چنین انقلابی را نمیبینم.
ما نیاز داریم به یاد خودمان بیاوریم که توانایی داریم هرچند به فرم و صورت دیگر. اگر از یک حرکت ِ متمرکزْ، توسط ِ حتی یک گروه نه تمام اقشار، به یک دستاورد ِ هرچند کوچک برسیم میتوان با کمک وسایل ارتباط جمعی این دستاورد را های-لایت کرد و جمعیت بزرگتری را ازاین کرختی در آورد. تجربه نشان داده انتخابات فرصتی برای ملاقات ِ مردم با یکدیگر فراهم میکند و آنها را برای مدت کوتاهی از رخوت در میآورد. هدف از تحریم ِ انتخابات تکان دادن ِ رژیم ْ قبل از ریختن رأی به صندوق است. اگر به هراس بیفتند قبل از انتخابات عقب مینشینند و ممکن است امتیاز بدهند. وگرنه اگر صندوقها را به همان فرم ِ ۳۵ سال ِ گذشته هوا کنند بعد از رأی جمع کردن دوباره همان آش است و همان کاسه. تا تنور داغ است باید خمیر را چسباند وگرنه مردم دوباره یخ میکنند و میرویم تا چهار سال دیگر. تا چند مدت دیگر حسرت همین اینترنت و شبکههای اجتماعی را میخوریم چون آنها را هم هر روز محدودتر میکنند.
با تشکر از توجه شما و سؤالات اساسی که مطرح کردهاید.از کامنت و پیشنهادهای آینده استقبال میکنم.
جمهوری اسلامی ازگسل ِ بین اپوزیسیون خارج و مردم اطلاع دارد و از آن بهره میبرد. یا میکشند یا حبس میکنند. هر کسی که به این طریق خفه نشود از خارج از کشور سر درمی آورد. انقدر تو را تحت ِ فشار قرار میدهند که عطا را به لقاء ببخشی و کشور را ترک کنی. اگر جمهوری اسلامی باور داشت که اپوزیسیون ِ خارج از کشور میتوانست کاری بکند فعال سیاسی از ایران زنده در نمیرفت. دردسر تشکیل دادگاه جهت تبعید مجرم را هم از روی دست خودشان برداشته اند. ارزان و بی دردسر.
با درود و تشکر از مقاله ی جالب
استاد عزیز در کمال احترام همراه نکات صحیح و درست شما، عناصری از کلی گویی و مطلق سازی نیز در نبشتار وزین شما به چشم میخورد. برای مثال این مفهوم "رخوت" و بی حرکتی در میان ایرانیان.
هر چند شاید امروز پس از گذشت چهار سال از تظاهرات و اعتراضات عظیم سراسری و خونریزی بی سابقه در مقابله با آن، شاید بتوان در توصیف میزان مبارزات کنونی از استعاره و مقوله "رخوت" استفاده کرد، ولی تعمیم آن به کل حیات ج.ا. و کل مبارزات مردم علیه ج.ا. مقداری کلی گویی است. ناگفته نماند که هر دوره و هر نسل ویژه گی های مبارزاتی خاص خویش را دارد، که نادیده نباید گرفته شود.
اندر باب "اپوزوسیون خارج از کشور"، همین کافی که بدانیم چنین پدیده ی بیشتر محصول تخیلات و توهمات ماست تا واقعیات زندگی روزمره. در مقایسه با ١٣٥٧ ایرانیان خارج از کشور، بنا بر مجموعه ی از دلایل نقش، بسیار نازل تری در تحولات کشور خواهند داشت، که جای شکرش باقی است.
فرایند "امتیاز" دادن و عقب نشینی موضعی (یک گام به پس، دو گام به پیش) در ج.ا. از همین یکی دو هفته پیش شروع شده است. بازگشت لایحه ی منفور حداقل دستمزد برای کارگران به مجلس، برای "تجدید نظر" یکی از اولیه ترین این حرکات است. شایان توجه است که چنین "تجدید نظری" فقط به شکرانه ی مبارزات سراسری کارگران علیه آن قانون امکان پذیر شد.
هر چند مبارزات صنفی برای بسیار از "انقلابیون حرفه ی" کسر شان به حساب می آید، برای توده های میلیونی مردم چنین مبارزاتی میتواند سرآغاز و خاستگاه ی باشد برای ارتقاء مبارزات صنفی به مبارزات سیاسی. چنانکه جنبش های اجتماعی در ایران بتوانند چنین پیوندی میان خواستها و شعار های صنفی و خواستها و شعار های سیاسی به وجود بیاورند، ما مسلما با شرایطی نوین و صورت مساله ی متفاوت روبرو خواهیم بود.
سپاس