مقایسه ایرانی‌ و عرب

ارزش اینگونه مقایسه در اثبات برتری ایرانیان نیست چون ایرانیان خود را برتر میدانند و آن را چاره‌ای نیست. علاوه بر آشنایی تاریخی، چه دور و چه نزدیک، ما ایرانیان شناختمان از اعراب امروز همانقدر ناآگاهانه است که شناختمان از خمینی و انقلاب قلابی بود. ما تمام اعراب را یکی‌ میدانیم در حالیکه وجه مشترک مصری با سعودی مثل وجه مشترک ایرانی‌ و افغانی است. مردمی که با یک زبان صحبت میکنند و اندی فرهنگ مشترک دارند ولی‌ مردمی هستند متفاوت. به تجربهٔ شخصی من اکثر اعراب به جز تازه به دوران رسیدهای نفتی‌ خلیجی را  که حدود کشورهایشان را مدیون انگلیس‌ها هستند (هوچی گری نام تاریخی‌ خلیج فارس را هم همین گروه و بی‌ لیاقتی و وطن فروشی رژیم اسلامی پایه ریخت) آشنائی چندانی با ایرانیان و تاریخ ندارند و این خود یک وجه مشترک است بینشان.

همچون ایرانیان اکثرشان اسیر شاه و رئس جمهور‌هایی‌ هستند که فقط جیب خود و فامیلشان را پر میکنند و کشور و حرمت مفهوم چندانی برایشان ندارد. و نمی‌بینند و نمی‌دانند که که اینان عکس خودشان است در آیینه. اینهم وجه مشترکی دیگر.

اعراب به ` امپراتوری` قرون وسطی یشان بسیار مفتخرند. همگون ایرانیان و امپراتوری هخامنشی. و هر دو خود را وارث آن می‌دانند و در خیال بازگشت روزهای دوباره درخشان امپراتوری بدون اینکه قدمی‌ مثبت به فردی یا گروهی بردارند. باز هم وجهی مشترک. ایرانیان به موسیقی عربی‌ قر میدهند و رنگ‌های قر شکن جزئی‌ مهم از میهمانی‌های ایرانی‌ است. نشنیدیم اعراب به موسیقی‌ ایرانی‌ قر بدهند ولی‌ من آشنایان عرب را دیده‌ام که به معین و یکی‌ دو تا دیگر را دوست دارند و به لطف کنسرتهای دبی و دها ظاهراً آن طرف  خلیج همیشگی‌ فارس هم موسیقی ایران طرفدار دارد. اصولا برای هر دو موسیقی و خوراک و قبیله و طویله مهمتر از فرهنگ و پیشرفت و عدالت است.

اعراب مسلمان هستند و کتاب دینیشان را به زبان خود می‌خوانند. ایرانیان نمی‌تواند این کتاب را بخوانند. ولی‌ هر دو گروه وابسته به یک مشت شارلاتان هستند (ملا و آیت‌الله در ایران، علما در میان اعراب و هر دو یکدیگر را کافر می‌دانند) اینهم وجهی است مشترک. حتماً اعراب جوک و تحقیر‌هایی‌ برای ایرانیان دارند، مخصوصاً بعد از جمهوری اسلامی و روسپیان ایرانی‌ در کشورهای دور و بر و مردان فوتبالیست بازیکن تیم زنان و غیره. ایرانیان هم از عرب سوسمار خور و جوک‌های مختلف و مزه ریزیهایی مثل "مردم تونس چتونس" کم نداریم. اینهم وجهی مشترک.

قبول این حقیقت برای ایرانیان مشکل است ولی‌ تاریخ و رفتار اخیر نشان دار انست که ایرانیان و اعراب فرق چندانی با هم ندارند. بهار عرب هم نشان داد که میان چند کشور عرب، هستند گروهی آگاه تر که توانستند کشور خود را کماکان در آستانهٔ پیشرفت قرار دهند و در این راه مسلمان و بی‌ دین و چپ و راست دست به دست دادند و کشور و مردم را پیشه کردند. تونسی‌ها فهمیدند. بقیهٔ ایرانیان و اعراب هنوز اندر خم یک کوچه‌ اند.