تقاطع راه ها مقصد نیست

یک مقطع زمان

یک لحظه رویا

به طولانی یک خواب نیمروز

یا نفس آهوئی در زمستان

که بخار میشود

در نوازش برف

جشم در چشم شکارچی

یک لحظه

یک مقطع زمان

سکوتی بی طراز

سر برمیگرداند و به راه خود ادامه میدهد

تقاطع راه ها مقصد نیست

تقاطع راه ها زمان را معلق میکند

چو اشکی روی گونه هایم

پیشنهادی برای گرما درزمستان

دامی برای نفس کوه

انعکاس گریه به طعنه می اندازد

و راهزنان قلب به راه خود میروند
بعد از تقاطع

اورنگ

Oct 2012