برندگان مسابقه انشای ایرون دات کام – سپتامبر ۲۰۲۱
داور: نیلوفر شیدمهر
نفرهای اول:
فاطمه خسروپور برای "نعنا در کجای تغییرات هورمونی اش قرار دارد؟"
ایلکای برای "نامههایی به خودم" و "چیز زندهای میان دو مُرده"
نفرهای دوم:
فیروزه خطیبی برای "از اتاق گرامافون و چمدان سبز سوراخ تا ..."
آرش خوش صفا برای "اگر مرغ دریایی بودم"
نفرهای سوم:
شمیرانی Red Wine برای "در تاریک آباد ادبیات کودک"
میم نون برای "سفرنامه: صعود به حضرت عشق"
یادداشت داور
در انتخابِ برندگان، قصد بر این بوده که "انشاهای" منتخب از سبکهای گوناگون نوشتاری باشند. از جمله داستان کوتاه، جستار فلسفی-غنایی، جستار شخصی، مقاله و گزارش تصویری.
"نعنا در کجای تغییرات هورمونی اش قرار دارد؟" یک داستانِ کوتاه کامل و پرداخته با نثری روان و پرکشش از نویسنده توانا فاطمه خسروپور است. شخصیت بیرونی و روانِ راوی به زیبایی در واگویههای درونی او و همچنین در گفتگوها و کنش و واکنشش با خالههایش و نعنا ساخته شده است. این داستان به خوبی گیرافتادگی راوی مرد که دوستدختر سابقش او را "رعنا" نام نهاده است در موقعیتی مشخص، همزمان با میل نهانیش به تغییر را به تصویر میکشد. شخصیتهای دیگر نیز به خوبی ترسیم شدهاند. روایتِ اول شخص نه تنها روانِ راوی و تناقضها و پیچیدگیهای او را، بلکه روانِ تهران بزرگ جایی که داستان در آن اتفاق میافتد را نیز آشکار کرده و به روشنی درونِ متناقضِ جامعه امروز ایران را رو میکند — جامعهای که به گواهِ داستان در حال پوست انداختنِ مدام است. در پایان، به عنوان یک خواننده، من به این سوال رسیدم که: تهران و یا ایران در کجای تغییراتِ "هورمونی" اجتماعیش قرار دارد؟
نوشتههای ایلکای ("نامههایی به خودم" و "چیز زندهای میان دو مُرده") جستارهایی فلسفی هستند که زبان و تصویرپردازی غنایی تغزلی دارند و طغیانی علیه سنت، الگوهای نهادینه شده فکری و رفتاری و عادات را جسمیت میبخشند، طغیانی در تلاش برای واسازی از آنها. در متنها اشارههای متعددی به نظریههای فیلسوفان پستمدرنِ فرانسوی از جمله دلوز و گاتاری، به روانکاوی لاکان، و همچنین به سینما میشود که شناخت نویسنده را از فلسفه و نگاه پساساختارگرایانه نشان میدهند.
فیروزه خطیبی روزنامهنگاری زبردست و کاردان است. این امتیاز خود را در نثر توصیفی قوی با جزئیات دقیق به رخ میکشد. اما "از اتاق گرامافون و چمدان سبز سوراخ تا ..." بیش از یک گزارش خشک و خالی در مورد صفحههای گرامافون در ایران و ارائه تاریخچهای از روندِ تبدیل بساطِ صفحهفروشی برادران چمن آرا به کمپانی "آهنگ روز" و بعدها به "صفحه و نوار فروشی بتهوون" است. با افزودنِ داستان شخصی خود و توصیفهای شاعرانه، فیروزه خطیبی این نوشتار را به جستار شخصی برکشیده و داستانی به یادماندنی آفریده است.
داستان "اگر مرغ دریایی بودم" داستان کوتاهِ کامل و خوشساختی است که در نگاهِ نخست و لایه بیرونی به نظر میرسد گزارشِ یک دختر دبستانی که گویا در بندر انزلی زندگی میکند از برنامه بعدازظهرهای جمعهشان است که مادر او را با خود برای خریدِ هفتگی به دنبالِ خود به بازار میکشد. ولی در عمقِ این گزارش ساده تنگدستی مادر پنهان شده است که از خلالِ جزئیات دقیقِ راوی اول شخص، بدون حتی یک اشاره مستقیم، کمکم آشکار میشود و ما را به درکی دقیقتر و عمیقتر از زندگی سخت و چالشهای مادری تنها برای اداره خانه و فرزندش میرساند. اگر نویسنده و مترجم جوان و کوشنده و خوبِ ما آرش خوش صفا پیش از ارسالِ شتابزده داستان آن را ویرایش میکرد، این داستان در کنارِ داستان فاطمه خسروپور در ردیفِ اول منتخبین قرار میگرفت.
"در تاریک آباد ادبیات کودک" نویسنده، شمیرانی متخلص به شراب قرمز، که دانشِ وسیعی از ادبیات فرانسه دارد به پستویی نور تابانده که کمتر کسی از آن اطلاع دارد و با این نورافکنی واقعیتِ نگاهِ قرون وسطایانه به کودک و دانشی که قرار بوده ادبیات کودکان به آنان منتقل کند و آموزشی که به آنان بدهد را آشکار کرده است. چیزی که شراب قرمز را از بیشتر نویسندگانِ دائمی ایرون متمایز میکند نه تنها فرهیختگی او بلکه نثر درخشان و شسته و رفته اوست. البته این نوشته، بر خلاف دیگر نوشتههای ارسالی وی، نیاز به ویرایش جزئی دارد. کاش نویسنده عزیز ما تمامی پژوهش خود را که به فرانسه نگاشته است در متن فارسی میآورد.
میم نون در سفرنامه خود -- "صعود به حضرت عشق" -- گزارشی دقیق و خواندنی از صعودی سه نفره به همراه برادر و یکی از دوستانش را به بالای قله دماوند ارائه داده است. این گزارش به عکسهای تک نفره او در طولِ مسیر و لبخند زیبایش بر قله مزین است. در مسیرِ خواندن، ما نیز با ماشین از تهران راه میافتیم، از روستای پلور میگذریم، جاده هراز را ادامه میدهیم تا به پارکینگ برسیم و آنجا ماشین را پارک کرده و بعد همراه او تا حضرت عشق بالا میرویم. سفری مهیج و خاطره انگیز. دست مریزاد.
خیلی خیلی ممنون خانم شیدمهر، هم برای گزینش های شایسته شما و هم برای اینکه دلایل خود را شرح دادید. و تبریک فراوان به برندگان!
تبریک زیاد به برندگان عزیز که همه نوشتههاشونو خیلی دوست داشتم
با سلام ضمن تبریک به نفرات برتر و سپاسگزاری فراوان از همه عزیزانی که نوشته های ارسالی من را وقت گذاشتند و خواندند و با عرض تشکر از جهانشاه عزیز که مرا به این جمع دوستان اضافه کرد و با سپاس فراوان از داور محترم که نوشته مرا پسندیده و مرا مورد لطف قرار داده است ، اعلام میکنم که پس از خواندن مطالب ارسالی همه دوستان به تجربه نوشتن و اطلاعات من اضافه شده ، و از این بابت خیلی خوشحالم ، ارزوی سلامتی و دلخوشی برای همه دارم .
سلام. ممنونم جهانشاه عزیز که از من برای داوری این ماه از مسابقات ایرون دعوت کردی. از خواندن تمام انشاها لذت بردم و داوری سخت بود چون بسیاری از نویسندگان دیگر هم آثار خوبی فرستاده بودند. از تمام آن ها سپاسگزارم.
نیلوفر شیدمهر
میم نون عزیز
با شادباش برای کسب جایگاه سوم در مسابقه انشای سپتامبر.
باز هم سپاس که در سفر به حضرت عشق ما را هم همراه کردی. نوشته های خوب شما که از تجربه های غنی زیسته می آیند بسیار می چسبند.
در صعودهای بعدی نوشتاری نیز مانند پیش موفق باشید
نیلوفر شیدمهر
مرسی خانم شیدمهرعزیز، همین جملهتون برای من با ارزشترین هدیه بود! از اینکه در محضر تکتکتون مشق میکنم بسیار خوشحال و خوششانسام
نگار من عزیز،
انشای شما هم بسیار خوب بود و کاش می شد همه نویسندگان خوبی را که آثارشان را فرستادند انتخاب کرد.
در نوشتن شادکام و پاینده باشید.
نیلوفر شیدمهر
سپاسِ فراوان از خانم شیدمهر عزیز.
در نسخهی اصلی نوشتارِ "در تاریک آباد ادبیات کودک" ـــ بنده بیش از ۲۱۰ داستانِ کودکان و نوجوانان را به موردِ بررسی قرار داده بودم، در ترجمهی فارسی فقط سعی کرده نقدهایی را بگنجانم که؛ هم میهنانِ فارسی زبان با کتبِ آن از قبل آشنا هستند.
طبقِ معمول (فقط بعضی از دل نوشتهها و خاطراتم مستقیما به زبان پارسی نگاشته میشوند) ـــ این سبک نوشتههای من برای ادب دوستانِ فرانسوی (و سپس اسپانیولی) نوشته میشوند، در کارِ ترجمه خیلی سختگیر بوده و با اینکه دورهای خاص ندیدم ـــ اما سعی میکنم با ساده نویسی ــ مطلب خیلی سریع با خوانندهی ایرانی ارتباط برقرار کند.
امیدوارم در آینده بتوانم نظرِ شما و دیگر دوستان را بیشتر جلب کرده و در راهِ پاس داشتنِ ادب و تاریخ ـــ جنگجویی کوشا باشم.
از جهانشاه عزیز نیز برای جایزه سپاسگزارم، ایشان لطف فرموده و به جای بنده ـــ مبلغ را به حساب گروه حمایت کننده از سرخ پوستان واریز کردند.
برای تمامی دوستان، برندگان و دیگر هم میهنان آرزوی سلامتی و پیروزی دارم.
با درودهای گرم شراب سرخ گرامی
منظور من این نبود که شما نمونه های بیشتری از داستان های کودکان در قرون وسطا که برای خواننده ایرانی ناآشناست بیاورید. به حتم ترجمه فارسی تمام مقاله 210 صفحه ای شما هم میسر نبود. چیزی که جایش کمی خالی بود تحلیلی جامع تر از جامعه اروپایی در قرون وسطا و نگاهش به هویتی به نام کودک و آموزش و پرورش و جایگاه کودک در آن زمان بود.
باز هم از نوشته های خوب شما سپاسگزارم و از دانش شما بسیار می آموزم.
با بهترین ها
نیلوفر شیدمهر