این تصاویری که مشاهده میکنید ـــ مالِ ۱۳۴۴،۴۳ و ۴۵ خورشیدی؛ منتشر شده در روزنامهی اطلاعات است.
شاید برای امروزیان ـــ چه مدعیان و چه خاکیان؛ این تصاویر عجیب باشند، اما در دههی ۴۰ و ابتدای ۵۰ خورشیدی این در بینِ یک عده رسم بود که قبل از عزیمت به یک کشورِ خارجی برای درس خواندن ـــ در روزنامه با دیگران خداحافظی کرده و اطلاع رسانی کنی، آن زمان در روزنامهها میتوانستی اخبار دعوت به تحصیل در کشورهای خارجی را بخوانی، سفارت خانهها خیلی کمک میکردند، نامه نگاری با دانشگاهها راحت بود، حتی میتوانستی بورسِ تحصیلی گرفته و در آن کشورِ خارجی ـــ به جایی برسی.
درس خواندن در خارج برای خیلیها در ایران فراهم بود، صدقه سر پاسپورتِ خوبِ ایرانی و دیگر شرایطِ خوبی که کشور برای جوانان مهیا میکرد، متاسفانه این شرایط و این مزایا دیگر امروزه روز در ایران از بین رفته است، مدفوع سگ بیشتر ارزش دارد تا پاسپورتِ عقرب نشانِ ایرانی، به خاطرِ هوسرانی چپ ها، قدرت خواهی مذهبیها ـــ حالا دیگر چه کسی به راحتی میتواند در ایران درس بخواند؟ خارج از کشور که جز محالات است، در داخلِ کشور کیفیتِ دانشگاهها بسیار پائین است.
حیفِ ایران.
چه جالب!
ممنون از این پست خاطره انگیز شراب سرخ عزیز
اغلب نشریات فهرست ورود و خروج هم داشتند. مثلا جناب آقای شنبلیله که برای پیگیری امورات تجارتخانه قره ضیاء الدین هامبورگ از 11 اکتبر سال جاری در ایران بود فردا با پرواز ایرافرانس به پاریس و از انجا به هامبورگ عزیمت خواهد کرد.
جناب آقای ایرج داش بولاغ پدر اجاقی ( از روسای ایل قره پاپاخ) سفیر ایران در جزیره " زیر کونیم " برای برخی مشورت ها به تهران احضار شده بود بعد از گرفتن رهنمود های لازم و مشارکت در مراسم ختنه سوران برادر زاده اش ( تورج مصداق السطنه) با پرواز مستقیم ک. ال . ام به سوی زیر کونیم پرواز کرد
سیروس جان؛ اینگونه خبر پراکنی در قدیم ـــ به ویژه از دورهی قاجار مرسوم بوده که مردم این چنین اخبارِ مهمِ خود را ـــ اینگونه به اطلاعِ بقیه میرساندند، این تنها راهی بوده تا بقیه از احوالاتِ اقتصادی و اجتماعی تو ـــ آگاه شوند.