هومن مجد، متولد سال ۱۳۳۵ خورشیدی/۱۹۵۶ میلادی در تهران پدرش دیپلمات (شاغل وزارت امور خارجه) بود و مادرش دختر آیتالله مجدالعلما.
http://shahrbaraz.blogspot.ca/2008/10/blog-post_03.html
هومن مجد، روزنامه نگار و نویسنده ی ایرانی تبار است. مجد تا کنون برای نیویورک تایمز و نیویورکر ستون هایی به تحریر در آورده است. او نویسنده کتاب های «آیتالله نظری متفاوت دارد» و «دموکراسیِ آیتالله ها» است. او اهل ایالت نیویورک است و در برخی دانشگاههای آمریکا نیز سخنرانی نموده است. مجد با محمد خاتمی (رییس جمهور پیشین ایران) نسبت خانوادگی سببی دارد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D9%85%D9%86_%D9%85%D8%AC%D8%AF
ﺣﺠﺔاﻻﺳﻼم آﻗﺎي ﻣﺠﺪاﻟﻌﻠﻤﺎ در زﻣﺎن ﺣﻴﺎت ﭘﺪرش در اﺻﻔﻬﺎن درس ﻫﻴﺄت ﻣﻲ ﮔﻔﺖ و ﻣﺎ ﺑﻪ درس اﻳﺸﺎن ﻣﻲ رﻓﺘﻴﻢ. ﻫﻴﺄت ﻓﺎرﺳﻲ و ﺗﺸﺮﻳﺢ اﻻﻓﻼك ﺷﻴﺦ ﺑﻬﺎﻳﻲ را ﻧﺰد ﻫﻤﻴﻦ آﻗﺎي ﻣﺠﺪاﻟﻌﻠﻤﺎ ﺧﻮاﻧﺪﻳﻢ: خاطرات آیت الله منتظری
http://www.amontazeri.com/Farsi/khaterat/web/..%5Chtml%5C0030.htm
در باره ی نام خانوادگی مجد:
نام خانوادگی مجد در اغلب شهرستانها ی ایران وجود دارد و مهمترین آنان از مازندران میآیند که بزرگ ایشان محمد علی مجد معروف به فطن السلطنه است که از مالکین بزرگ آن دیار میبود و چندی هم استاندار و شاید سناتور نیز گردید. بدنبال اصلاحات ارضی مقادیر زیادی از املاک خود را از دست داد ولی همچنان به پهلوی دوم وفادار ماند. پسر ایشان محمد قلی مجد میباشد که خودرا موّرخ میخواند و به کین خواهی املاک پدری بر علیه پهلوی ها کتاب و مقاله مینویسد و البته با مقامات رژیم اسلامی نیز روابط حسنهای دارد.
هومن مجد از منسوبین نزدیک خاتمی رئیس جمهور سابق از طریق پدرش (از اهالی اردکان یزد) که سفیر شاه در ژاپن بود میباشد و از طریق مادرش نوه ی آیتالله سید کاظم عصار که از معممین میانه رو عصر پهلوی و استاد دانشگاه تهران میبود هست.
دیگر شمس الدین جلالی ملقب به فطن الملک از رجال اواخر دوره پهلوی اول می بوده که اصلا تفرشی می باشد و در وزارت کشور و دارائی مناصب مهمی داشته است و این قطعه شعر به احتمال زیاد در باره ی دختر این شخص سروده شده است:
فطن الدوله ، دختری دارد/ که جهانی برند بر او رشک
همه گ .. ند و ما نگا ... یم/ ما نگا ....ایم ، یعنی کشک !!!
http://iranian.com/main/blog/hooshyar-samii/hooman-majd-hassan-daeipage1.html
بعضی از نظریات هومن مجد:
١ - هومن مجد از سن نوجوانی به غرب رفته و در آنجا بزرگ شده و درس خوانده و امروز نیز در شهر نیویورک زندگی میکند و برای روزنامهها و نشریههای مختلف امریکایی مانند نیویورکر، نیویورک تایمز، «کیو»، و «سالن» می نویسد. وی هم چنین زمانی در کار تولید موسیقی فعال بوده و در سمت معاون اجرایی شرکت «آیلند رکوردز» با گروه های معروفی چون گروههای ایرلندی یو-۲ و کرنبریز کار کرده است. وی مترجم محمد خاتمی و محمود احمدینژاد در سفرهایشان به نیویورک بوده است... وی اشاره میکند به عقدهی کوچک بینی شیعیان که باورشان این است حقشان خورده شده است. و نیز به عقدهی بزرگ بینی که ایرانیان به خاطر تمدن هزاران سالهشان دارند!
http://shahrbaraz.blogspot.ca/2008/10/blog-post_03.html
٢ - نشانی وبلاگ وی چنین است
http://www.huffingtonpost.com/hooman-majd
خاطرات هومن مجد (مترجم احمدی نژاد در آمریكا) با عنوان «من و محمود»:
سه شنبه ی ١٩ سپتامبر همزمان با سخنرانی معروف رئیس جمهوری ایران؛ محمود احمدی نژاد وارد مجمع عمومی سازمان ملل شدم. در كنارم، متكی وزیر امور خارجه و ظریف نماینده ایران در سازمان ملل نیز حضور داشتند. احمدینژاد با راهنماییهای من در حركت بود و من نیز پشت سر او حركت میكردم. جمله «من و محمود» عبارتی بود كه مدام در ذهنم تكرار میشد و به آن فكر میكردم. متن سخنرانی او را حتی قبل از اینكه خودش روز دوشنبه ١٨ سپتامبر وارد منهاتن شود، دیده بودم. من مترجم شفاهی او بودم... پدرم یكی از سفرای زمان شاه بود و من بیشتر دوران زندگیام را در آمریكا گذرانده بودم. پس از یك دوره فعالیت در صنعت سینما برای رسانهها و مطبوعات آمریكا مطالبی در مورد محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت ایران تولید كردم ودر این میان نیز تماسهایی با اعضاء دولت او داشتم. این تجربه ارزشمند در كنار برخورداری از شرایط و صلاحیت های لازم و حسن اعتماد مقامات ایرانی موجب شد تا به عنوان مترجم به احمدینژاد معرفی شوم و حتی در بسیاری از مجامع عمومی و محافل خصوصی همچون مهمانی كه در هیلتون برگزار شد، حضور داشته باشم. همین موقعیت هم باعث شد تا بتوانم در حد گذرا با احمدینژاد واقعی آشنا شوم و در واقع احمدینژاد حقیقی را كمی بشناسم. نحوه ی سخن گفتن احمدینژاد بسیار ساده و در واقع همانطور كه خودش میگفت عامیانه بود (و این به شدت كار را مشكل می كرد). استفاده از زبان عامیانه و غیر سیاسی از ویژگیهای گفتاری احمدینژاد به شمار میآید كه ترجمه ی آن نیازمند مهارت خاصی می شود. درمجمع عمومی سازمان ملل تفاوتهای اندك و بسیار ظریفی در لحن صدا یا حركات بدنی او با آنچه من سعی در بازتولید مجدد آنها به عنوان مترجم میكردم، دیده میشد اما به طور خاص به عنوان یك مترجم شفاهی مجبور به حفظ وفاداری در ترجمه ی تمام جملات و عبارات و انتقال احساسات آنها به مخاطبان بودم. ترجمه و بازگرداندن ظرافتهای گفتاری در زبان فارسی فرآیند بسیار مشكلی است به طوری كه در بسیاری از موارد باعث گمراه شدن مخاطب و یا مضحك جلوه دادن حرفهای گوینده میشود به خصوص زمانی كه با مطبوعات آمریكایی مصاحبه میكنید... یا این زبان عامیانه گاه چنین سوء تفاهم هایی را ایجاد می كرد. همه چیز حاكی از این موضوع است كه احمدینژاد نخواسته است با علنی كردن برخی از تمایلات خود اعتبار و صلاحیت های انقلابی و بنیادی خود را از بین ببرد. اما حقیقت این است كه رئیس جمهور نه تنها جاذبههای منهاتن را از دست داد، بلكه تجربه ی تحقق برخی از رویاها و آرزوهایش را نیز به فراموشی سپرد چرا كه ویزای مخصوصی كه برای او صادر شده بود، به وی اجازه میداد تا تنها در شعاع ٢۵ مایلی مقر اصلی سازمان ملل در حركت باشد!
احمدینژاد در نخستین روز از سفر خود كمتر از یك مایل از جایی كه بود، دور شد و بیشتر اوقات را در اتاق ملاقاتش در طبقه ٤٨ هتل اینتركانتیننتال كلسینگتون سپری كرد و به مرور این مكان تبدیل به یك برج و باروی خیالی شد. شاید لیموزین ضد گلولهای كه احمدینژاد در نخستین روز از سفرش سوار آن شد، اولین چیزی بود كه او در زمره ی جذابیتهای آمریكایی به دلیل وجه تشابه با وقایعی كه در مورد جان اف كندی رخ داده بود، تجربه كرد. سهشنبه بعدازظهر، پیش از اینكه نوبت به سخنرانی احمدینژاد برسد، من و او به طور خلاصه در مورد متن سخنرانی صحبت كردیم... پس از پایان مراسم، احمدینژاد یكبار دیگر از من به خاطر ترجمه متن سخنرانیاش در سازمان ملل تشكر كرد و گفت: من از سراسر دنیا حتی از سنگال هم شنیدهام كه این سخنرانی فوقالعاده بوده است و باید به خاطر كمكهای شما برای چنین موفقیتی سپاسگزاری كنم
http://www.cloob.com/timeline/post_3919874_1204007
نظریات متفاوت گروهی از مردم در مورد هومن مجد:
١ - اگر دلالان و تبلیغات چیان رژیم ایران را خوب نگاه کنید، بخصوص آنهائی که هر روز و هر شب در سی ان ان و ... ظاهر می شوند، وقتی به هومن مجد برسید، حتما یاد این داستان خواهید افتاد: از آخوندی پرسیدند که آیا از خودت دروغگوتر و وقیح تر دیده ای؟ پاسخ داد بلی، کسی است که مرا خوب می شناسد اما وقتی مرا می بیند با حالت معصومانه ای می گوید: حاج آقا التماس دعا!
http://www.youtube.com/watch?v=RrW1cPHE20s
٢ - سایر نظریات
http://www.youtube.com/all_comments?v=RrW1cPHE20s
قسمت قبلی کار پردازان مشکوک : ١ - تریتا پارسی
http://iroon.com/irtn/blog/3124/
نظر شما چیست؟
.Thanks All-Iranian
There is a common pattern among the Regime supporters in the west. Many of them like this guy or Trita have come to the west at a young age and have encountered unfriendly reception at the school or social scenes and as a result have developed a false sense of "patriotism" for Iran and hence, the Islamic Republic. And while they will never live in Iran, they are quick to beat their chests about the Regime in Iran. At the end, they will end up like Sadegh Tabatabaei who came to Iran with Khomeini on that infamous Air France 747, but left after a while and now lives happily ever after in Germany
هومن مجد، با شال گردن فلسطینی ها!
شنیدم که این آقا زاده پدر حقیقی تریتا پارسی است :)