بلاگ
نظرات
تازه ترین بلاگ های Negareman
ما شناگران اقیانوس زندگی خود هستیم
Negareman | ۴ ماه قبل
۲ ۳۰۵
میخوام یه مسلسل داشته باشم
Negareman | ۱۱ ماه قبل
۹ ۵۰۲
قلعهی پریخان خانم
Negareman | یک سال قبل
۲ ۵۴۱
ایران اینترنشنال : پاراگوئه سپاه پاسداران را تروریستی اعلام کرد
Faramarz | ۲ ساعت قبل
۰ ۱۲
دسته: تعیین نشده
لیبرال دموکراسی: چرا ملیگرایی اهمیت دارد و چگونه میتواند راه گذار از شرایط کنونی ایران باشد؟
bzahedi | ۵ ساعت قبل
۰ ۱۹
دسته: تعیین نشده
بله دوستان، اینها جریان
`اخوند منو پند میداد، خودش میرفت کون میداد`
ببخشید بی ادبی شد
بسیار نکته جالبی رو مطرح کردید.
فکر میکنم جواب سوال شما اینه که چهل و چهارسال بحث ها طولانی و بی نتیجه در میان انواع و اقسام گروهها ا عقاید مختلفرو مخالف که نتیجه اونها چیزی جز یاس و ناامیدی و خشم و انزجار نبوده، این روحیه. و در ما به وجود آورده.
باشد تا رستگار شویم ( که البته بعید میدونم که به عمر ما قد بده )
مرسی جناب باوفا، مرسی سوری جان که خوندین
نرگس صرافیان جایی مینویسد:
سوری عزیز،
فکر نمیکنم این مشکل یا کوتاه ذهنی فقط مربوط به چهل و چند سال اخیر است ولی میتونم بای اطمینان بگم که در این چهل و چند سال اخیر این کوتاه ذهنی و بی احترامی به نظر دیگران (نمیدونم اسمشو چی بذارم به فارسی) خیلی بدتر شده.
جالبیش برای من این هست که اینرو من در ایرانیان مقیم خارج که سالهای سال اینجا زندگی کردند رو خیلی میبینم و از خودم میپرسم، اگر ما که مدت طولانی اینجا زندگی کردیم و یاد نگرفتیم، چه انتظاری از ایرانیهای داخل ایران رو میشه داشت.
نگارمن محترم
با نظر نرگس خانم کاملا موافقم
در انجیل یوحنا فصل ۸ آمده, "سنگ اول را کسی بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است."
ضمن اینکه با نوشته شما موافقم, ولی رفتم و یک Fact Check در مورد نظریات شما و دوستانی که در همین چند روز پیش در بلاگی دیگه کامنت گذاشته بودید نگاهی سطحی کردم و این نقل قولها را انتخاب کردم.
"تف به شما [رضا پهلوی] و همه کسانی که دور و برتون رو گرفتن. عاقبت گرگ زاده گرگ شود، گرم چه با آدمی بزرگ شود."
"متاسفانه این آقای رضا پهلوی و اطرافیان شون به نظر میاند که همیشه دنبال یک فرصت میگردند که برگردند به تاج و تخت به هر نحوی که شده. واقعا خجالت هم خوب چیزی، شرم و حیا هم خوب چیزی."
"اینبار واقعا دلم سوخت و به گریه افتادم که مثل دزدهای سرگردنه وایساده و از مردم دلسوخته ایران باج میخواد تا براشون کاری انجام بده."
"شخصا هیچ درکی از رضا پهلوی ندارم که تا به الان یک مقاله یک نوشته یک سخنرانی غیر از تبلیغ برای خودش چیزی خونده باشم یا شنیده باشم. چه درسی خونده چیکار کرده چه تجربهی علمی و عملی داشته غیر از شرکت توی کنسرت ابی؟!"
"قطعا هممون به یک ایران آزاد و آباد میاندیشیم ولی کماکان معتقدم هدف، وسیله رو توجیه نمیکنه و خواهشا این بار با ژست روشنفکری و ریش تراشیده وکراوات حق به جانب حرف نزنین!"
ببینید, ما هنوز بعد از دهه ها زندگی در دنیای دموکراتیک "الف بای" آزادی بیان و احترام به عقایدی که باهاش مخالفیم را یاد نگرفته ایم و آزادی بیان را در این میبینیم که همه ساکت باشن تا من حرفمو بزنم. و اگر کسی حرف متفاوتی میزنه, حتما یکجوری پالوونش کجه!
فرامرز
خیلی ممنون که رفتی مطالب قبلی رو چک کردی و بازگو کردی. من فقط میخوام بدونم اگر ما انتقادمون رو نتونیم به صراحت بیان کنیم، پس چکار کنیم ؟
ایا فرقی نیست بین من که برای انتقادم دلیل و برهان میارم و کسی که خانم تهرانی رو بدون هیچ توضیحی فاحشه خطاب میکنه ؟
من اگر گفتم تف به رضا پهلوی یعنی اینکه واقعا دلم برای مردمم سوخته و از اینکه سرنوشتشون گرفتاربازیهای تبلیغاتی شده، مایوس شدم. این کجا و فحاشی تهمتهای ناروا به مخالفین کجا ؟
انتقاد و مخالفت با یک نظر خیلی فرق داره با فوحش و بد و بیرا گفتن، بخصوص وقتی که فاقد نظر و عقیده باشه.
به همین ترتیب، قطعه قطعه نظرها رو گفتن (cherry picking) باعث سهل اعتماد خواهد شد
تاکید یا مشخص کنم که به نظر من اکثر نوشتهها که فرامرز پیدا کرده از دید من انتقاد همراه با فحش و بد و بیرا هست که کار درستی نیست. انتقاد کنیم بدون فحش
مرسی فرامرز خان که وقت گذاشتین و دوباره رجوع کردین، البته که هیچکدام از ما بدون خطا نیستیم و حتی ممکنه اشتباه هم کرده باشیم ولی توهین کردن با ابراز نظر خیلی متفاوته، فکر نکنم جایی طرفداران ایشونو تخریب شخصیتی کرده باشم، ما با هم که مشکل شخصی و خصومت خصوصی نداریم، به کسی انتقاد داریم که در جایگاه یک راهبر یا مسیریاب میخواد سکان کشتی رو دست بگیره. در ادامهی کامنتم نوشتم لطفا به کسانی که به شخص رضا پهلوی وکالت نمیدهند و نقدی دارند انگ وطنفروش نزنید.
راستی فرامرز جان منکه خیلی لیبرالطور از هر دو طرف نقد نوشتم:)
بله نگار من،
شما در تمام مطلب از ضمیر «ما» استفاده کردی ، در نهایت فروتنی و تامل.
منهم هیچ منکر چیزی نشدم، فقط دلیل این پدیده رو از نظر خودم توضیح دادم.
البته من به این مچ کیری های فرامرز دیگه عادت کردم و برام دیگه مهم نیست وقتی میاد یک تک مضراب میزنه و در میره ,
درود بر نگارمن و دیگر میهن دوستان
ما همیشه خودخواه و تکبعدی بودیم، در این یک صد سالِ اخیر ایرانی هیچ وقت عاقلانه و منطقی ـــ به کاری نپرداخته است. تنها روشنفکرِ درست و حسابی ما شادروان صادق خان هدایت بود که آن هم بی روح و سرکِش از آب درآمده و خود را راحت کرد. به هیچ وجهی دیگر فردِ درست و حسابی که ذاتاً خوش کردار و بینشی قوی داشته باشد ـــ نداریم.
اگر بیش از ۹۰ درصدِ ایرانیان به چپ جماعت (مجاهد خلق، توده ای، چریک و...) فحش میدهند ـــ به خاطرِ آن خیانتی است که در سالِ ۵۷ خورشیدی مرتکب شده و مملکتِ عزیز ما را به آخوندها فروختند. عمیقاً بعید میدانم این طیفِ یاجوج و ماجوج مزاج در ایرانِ امروز ـــ به ویژه در میانِ جوانانِ ایرانی جایگاهی داشته باشند. این دسته بد اخلاقانِ سیاسی هیچگاه در ایران بخشیده نخواهند شد. مجازاتِ آن دسته وطن فروشانِ لا کردار ـــ عن قریب است.
بنده با بیش از سی سال فعالیتِ سیاسی مستقیم ـــ دوستانِ زیادی در میانِ احزابِ مختلف دارم. از فاشیستهای اسپانیولی، ایتالیائی گرفته و تا سوسیالیستهای قسم خوردهی فرانسوی و حتی آنارشیستهای یونانی... فحاشی اشکالی ندارد. توهین خانوادگی ایراد دارد. تهمت زدن، پرت و پلا گفتن نا روا است. عدهای نه از سیاست چیزی میدانند و نه از تاریخ؛ مطلبی حالیشان است. این دسته نمیبایست بی گدار به آب زده و در هر بحث و جدلی خود را قاطی کنند. متاسفانه شبکههای مجازی شده خندقِ بَلا! عدهای از طریقِ گمنام بودن ـــ به زور میخواهند عقایدِ پوچ و گندابِ خود را به دیگران بقبولانند که البته به جایی نمیرسند.
در موردِ شاهزاده بگویم که مخالفانِ ایشان (نه مخالفِ سلطنت مثلِ بنده!) فکر میکنند که اگر با شاهزاده اعلام همبستگی کنند ـــ در فردای آزادی ایران ایشان به یکبار خودشان را شاه ایران معرفی خواهد کرد. خیر، اصلا این چنین نیست. مملکت قانون دارد. باید رفراندوم برقرار شده و بیش از اکثریتِ رای دهندگان (یعنی ۶۰%) موافق با سلطنتِ پارلمانی باشند. بعد از این در سنا نیز این رای مردم میبایست به رای گیری دیگر گذاشته شده و باید اکثریتِ آرا را پشتیبانِ خود داشته باشد. یعنی مطابقتِ کامل با قانون اساسی ایرانی. به نظرِ بنده این چنین چیزی در ایران آینده ـــ با وجودِ احزابِ جمهوری خواه و سکولار در ایران آزاد ـــ غیر ممکن است!
سپاس.
نگارمن عزیز ؛ ممنون
حدود پانصذ سال پیش اتفاقی در اروپا روی داد که همه ما به عنوان رنسانس از آن یاد میکنیم. انسان طراز نوینی زاده شد که اصلا در تاریخ بشری سابقه و ردپائی نداشت. این تحولات دو جنبه داشت اولا تغییرات وسیع و اساسی در طرز فکر و جهانبینی. دوم سخت افزارهای جدید که حاصل آن تغییر فکر بودند.
ما و روسها و خیلی های دیگر اصلا متوجه داستان نشدیم. چسبیدیم به سخت افزار. هنوز هم فکر میکنیم پیشرفت یعنی تانک و توپ و کشتی و تلگراف و راه آهن ......پهباد و هوش مصنوعی. درست مثل پطر کبیر و تک تک ما.
ایران زندگی کنیم. خارج باشیم. کره مریخ بریم. همون طرز فکر سخت افزاری داریم. از نظر جهانبینی هیچ تغییری نسبت به 500 سال قبل نکردیم....... خیلی حرف زدم...... خلاصه :
برای انسان طراز نوین و جدید زمان کمیتی پیوسته یا lumped است. اما برای ما ایرانی ها زمان موضوعی discrete و یا جدا از هم هست. برای ما فردائی وجود ندارد. مسیر حیات در دنیا بعد از مرگ ما اصلا برامون مهم نیست. من وقتی با کسی ملاقات میکنم تصورم اینه که بعدا اصلا نخواهمش دید. بهتره الان هر طوری دلم خواست رفتار کنم. ملاقات بعدی وجود ندارد. این طرز تلقی از زمان به من قوت قلب میدهد که هر طوری خواستم بدون اینکه تقاص پس بدهم رفتار کنم.
اون مفهوم دنیا محل گذر است ما را مخیر میکند هر رفتاری داشته باشیم.
از مهمترین دستاوردهای جهانبینی جدید همون گفتگو و دیالوگ است. من تا زمانی که کسی ازم تعریف کند و مجیزم را بگوید قبولش دارم. بعد از شنیدن هر گونه انتقادی سردرد میگیریم. بلافاصله به فکر حذف فیزیکی مخالفان خود می افتیم.
این مقبره عمر خیام از بالا نیست ؟
نگار من عزیز,
عجب شَرَّی به پا شد! شما مطابق معمول اومدید که یک بلاگ پر احساس بنویسید و ما هم یکی یکی از شما تشکر کنیم ولی خب من مچ سوری رو گرفتم و شَرَّی به پا شد دیگه.
عیب نداره, تا بلاگ بعدی!
ا سلام به ردواین عزیز و با پوزش از نگار من عزیز برای یک انحراف کوچیک از بحث اصلی.
ردواین جان، شما به یکی دو مطلب اشاره کردی که لازم دونستم از طرف خودم جواب بدم:
۱- دلیل مخالفت با ایشون، فقط این نیست که ممکنه بعداً حکومت سلطنتی اعلام بشه. به وضوه روشنه که سلطنت طلبها ، بعد از انقلاب، حتما و صد در صد دوباره یک دستک و دنبک از این قبیل راه خواهند انداخت که ما سلطنت مشروطه میخوایم. کسانی که از امروز تاکید بر لقب "شاهزاده" دارند و او را شاهنشاه سیروس رضا دوم پهلوی سوم و این عنوانها خطاب میکنند و از الان باورشون شده که او شاه است، به هیچ عنوان از این موضع پائین نخواهند اومد.
ولی در جواب شما که فرمودید: مملکت قانون داره! باید عرض کنم که در اوائل انقلاب اسلامی که شما در ایران نبودی، جو بسیار دموکرتیک و آزادانه ی در ایران حکمفرما بود. حتی قانون اساسی رو با ایتلاف احزاب مختلف نوشتند .... که بعداً مرتب سلاخی شد. در اون روزها که فکر میکردیم "مملکت قانون داره" هرگز باورمون نمیشد که روزی به اینجا برسیم.
ولی شخصا در این مورد هیچ ترسی ندارم. ملت ایران خیلی آگاه تر و دلیر تر از اونه که اجازه بده یک چنین بلایی سرش بیاد.
۲- چرا این نمایشنامه وکالت به ایشون رو کاری خبط و عبث میدونم:
ایشون در حالیکه با یک چند نفر دیگه یک توییت مشترک زده بود و اعلام همبستگی کرده بود، در ظرف چند روز، بدون اینکه با دیگر اشخاص هماهنگی کنه (به سبک هول حلیم افتاد تو دیگ) یک دفعه کمپین وکالت رو اعلام کرد. این کارش نشان داد که ایشون هرگز یک رهبر دموکراتیک نخواهد بود. چرا؟ چون دیگران رو دور زد و از بالای سر همه رد شد تا برتری خودش رو ثابت کنه. بعد هم میاد با ژستهای تئاتری، به سؤ همه دست همکاری دراز میکنه. بدترین قسمتش اینکه، حتی به سپاه و نیروهای امنیتی که در همین حال حاضر دارند وحشیانه بچههای ما رو میکشند، پیام دوستی و بخشش میده!
۳- مخالفت من (و خیلیهای مثل من ) اینه که ایشون به عنوان یک تک نفر، از ملت ایران وکالت گرفته که بره با ارگانهای بین المللی در پشت درهای بسته مذاکره کنه! شما اسم این رو چی میگذارید؟ چرا نباید یک گروه از نمایندگان اقشار و افکار مختلف جامعه با هم این کار رو میکردند؟ چرا و به چه علت، پهلوی ناگهان تقاضی وکالت میکنه، در عرض سه روز اعلام میکنه که ۳۰۰ هزار تا رای اورده، و خودش هم نظر میده که این تعداد کافیه برای اینکه ایشون وکیل ملت باشه و بلافاصله هم اعلام میکنه که سفرهای دیپلماسی خودش رو آغاز کرده! یعنی اینا جدا ملت رو انقدر خر و ساده تصور کردند؟ ایشون همه کار هاش رو طبق نقشه سلطنت طلبها به طور تک رو انجام میده، ولی در ظاهر کماکان ادعای اتحاد و همکاری با همه نیروها رو ادامه میده. دقیقا مثل این که ادعای شهروند ساده بودن میکنه که هیچ مقامی هم نمیخواد. ببینیم و تعریف کنیم. سالی که نکوست از بهارش پیداست.
۴- بدترین گندی که زد، اعلام سه تا شرطی بود که یکیش اعتقاد به تمامیت ارضی ایران بود. در حالیکه من خودم و میدونم خیلی از دوستان، مخالف جدایی مناطق از ایران عزیزمون هستیم، ولی ایشون به عنوان یک وکیل شهروند، در هیچ مقامی نیست که چنین شرطی برای گرفتن وکالت از مردم بگذاره. این کارش باعث تفرقه بین ملیتهای مختلف و خودش شد. چرا که اونها هراس دارند که در فرادی انقلاب، دوباره همون آش و همون کاسه دوران پهلویها و جمهوری اسلامی باشه. این کارش بشدت نابخرادنه بود و نشان از خامی و بی تجربگی ایشون و همچنین سر سپردگی دربست در قبال سلطنت طلبها داشت.
چه فکر میکنند؟ که ملتی که خیال جدایی از مملکت رو داشته باشه، چون امروز به ایشون وکالت داده، پس دیگه هرگز برای جدایی و آزادی خودش، قیام نخواهد کرد ؟ و اگر یک روزی این ملت چنین درخواستی داشته باشه، در یک جمهوری دموکراتیک، باید این حق رو داشته باشه که از طریق رفراندوم و رای گیری بتونه نظرش رو اعلام کنه. نتیجه، هر چیزی که باشه، دولت باید قبول کنه، نه اینکه به سبک قلدری سلطنت طلبانه، هنوز که هیچ کاره هستی، شرط و شروط بگذاری.
وقتی که گفتم رضا پهلوی دست به خودکشی سیاسی زده، به دلایل فوق هست. ایشون ممکنه با کمک لابیگری و سیاستهای آمریکا که از بقای جمهوری اسلامی ناا امید شده، بتونه به یک مراحلی هم برسه، ولی در نهایت هیچ پشتوانه ی بین ملت ایران نداره به جز همین اراذل اوباشی که در حال حاضر دورش رو گرفتند.
به قول امریکاییها ایشون در حل حاضر ممکنه که یک نبرد رو ببره ولی در مجموع جنگ رو خواهد باخت.
از توجه همتون ممنونم، از اینکه وقت گذاشتین و نوشتین و از دغدغههاتون گفتین. منم مثل همیشه یاد میگیرم. با هیچ ابراز عقیده و نظری هم مشکل ندارم، با نحوهی برخورد و عنوان اون مشکل دارم. قصدم از نوشتن این مطلب هم همین بود، گرچه برای همه ولی خصوصا در مورد کسانی که داعیهداران ادب و فرهنگ و هنرند و در بزنگاههای پیشبینینشده، واکنشهای غیر اخلاقی نشان میدهند.
جناب مرادی عزیز درست فرمودین مقبرهی خیام است
سلام نگار من عزیز ، از درک بالای شما و موضوع خوبی که بهش اشاره کردید و اینکه در کامنت ها دیدگاه های هموطنان مطرح شد که برام جالب هست ، تشکر میکنم سلامت و مانا باشی
سوری جان بنده دلواپسی شما را درک کرده و آن را احساس میکنم.
الان این نیاز احساس میشود که احتیاج به لیدر داریم. خارجیها شاهزاده را میشناسند. هر هفته ایشان را در یکی از کانالهای خبری و یا مطبوعاتِ دیگر میبینیم که مصاحبه میکند. این برای آشنایی خارجیها با قیامِ ایرانیان بسیار خوب و واجب است. در تمامِ این گفتگوها بنده چیزی به عنوانِ اینکه اگر ایران آزاد شود ـــ بنده شاه میشوم؛ ندیده و نشنیدم. شدیدا بعید میدانم ایشان بخواهد شاه شود و یا شاهی را از سوی طرفدارانِ سلطنت طلب (نود درصد مقیمِ خارج از کشور) قبول کند. یعنی پرستیژِ وی به عنوانِ آزادیخواهی از میان رفته و آن همه نامِ نیک که برای خود در میانِ خارجیان به عنوان مردم سالار دست و پا ـــ نابود میشود.
اصلِ کار ایرانیانِ داخلِ کشور هستند. ایشان تعیین خواهند کرد که شیوهی سیاسی آیندهی کشور چه خواهد بود. من به شما اطمینان میدهم که بسیاری از ایرانیان خواستارِ یک جمهوری سادهی ایرانی بوده و پروندهی پادشاهی در ایران بسته است.
مرسی ردواین جان.
همونطور که گفتم شاه شدن رضا پهلوی آخرین دغدغه منه. ملت ایران چنین چیزی رو قبول نخواهند کرد. معمولا و از یک دید منطقی، وقتی یک سیستمی جای خودش رو به یک سیستم جدید داد، دیگه به عقب بر نمیگرده.
البته این یک قانون ماتریالیسم دیالکتیک هست. همه بهش معتقد نیستند. اما من باور دارم. همونطور که هگل گفته : در آب یک رودخانه نمیشه دوبار شنا کرد (منظور اینه که ابی که جریان داره ، تمام مواد و کیفیت آب دائما در حال تغییر و تحوله) پس هیچوقت به کیفیت سابق برنخواهد گشت.
مشکل من رضا پهلوی نیست بلکه مشکل اون لاشخورها دور و برش هستند