به گمانمِ فیلمِ زندگی خصوصی ـ اولینِ فیلمِ نیمه لختی بود که در سنِ کم در سینما دیدم، تعجبی نداشت، آپاراتچی سینما آستارا من را شناخته و همیشه با چند تا از دوستان در آنجا ولو بودیم، آن زمان هم نمی‌‌دانم در غذا‌ها چه می‌‌ریختند که پسر و دختر از ۱۰ و یا ۱۱ سالگی یک خروار ریش و پشم درآورده و کسی‌ حدس نمی زد در واقع ما چند سالِمان است، به خصوص دختر‌ها که مجبور بودند قالی کرمانِ دست و صورتِ خود را ـ با لباس و آرایش رفو کنند.
 
فیلمِ زندگی خصوصی که در اصل ساختِ فرانسه در سالِ ۱۹۶۲ میلادی بود ـ در واقع چندان چنگی به دل نزده و بازی بریژیت باردو و مارچلو ماستوریانی خام و سطحی بود، گفته می شد که فیلم یک نوع بیوگرافی ـ باردو را نشان داده و سعی‌ کرده بود وقایعِ مهمِ زندگی‌ وی را به تصویر بکشَد.
 
بریژیت باردو از لحاظِ زیبائی بیر کیلو الماس بود، ولی‌ از نظرِ سینمایی ـ شکوفائی خاصی‌ نداشته و بازارِ آن زمان را نتوانسته بود از دستانِ مرمرینِ هنرپیشه‌های زنِ ایتالیا مثلِ سوفیا لورن، جینا لولو بریجیدا و... درآورد، با این حال شاید فیلمِ و خداوند زن را آفریدِ او تا اندکی توانست جایگاهِ سینمایی معمولی به او دهد، شاید مثلِ مونیکا بلوچی امروزه، فقط فرقَش این است که بلوچی ده‌ها برابر از باردوی آن زمان ـ برای عکاسی و نقش‌های دستِ چندمِ سینمایی پول دریافت می‌‌کند، ولی‌ در باطن ـ هر دو هنرپیشه ی سینمایی واقعی‌ نبوده و تنها از چهره‌های زیبا برخوردار هستند.
 
اما از لحاظِ دیگری ـ حضورِ بریژیت و وجودش برای سینما و کلاً جامعه ی آن دوران ضروری محسوب شد، صحنه ی رقصِ وی در فیلمِ و خداوند زن را آفرید (ساخته ی روژه وادیم) ـ مثل بمبی بود که در فضای سرد و خشک سینمای آن دوران منفجر شده و بریژیت به یک سمبلِ زن آزاد و سکسی در دو دهه ی ۵۰ و ۶۰ میلادی ـ تبدیل شد.
 
بریژیت باردو از سال ۱۹۷۳ میلادی ـ پس از کناره‌گیری از صنعت سینما به انجمن‌های دفاع از حقوق حیوانات پیوسته و به یکی از سرشناس‌ترین فعالان حقوق حیوانات تبدیل شده است، بریژیت حالا مبدل به یک انتقاد گرِ اجتماعی ــ سیاسی مبدل شده و در مسائلِ مهاجرت، اختلاط نژادی، حقوق همجنسگرایان و مسلمانان ساکت ننشسته ـ نظرات و عقایدش را به راحتی‌ مطرح می‌‌کند، مثلِ وقتی که در نامه‌ای به نیکلا سارکوزی (وزیر کشور وقت فرانسه) نوشته بود که از حضور و تأثیر مسلمانان در کشورش خسته شده‌ و آن‌ها را باعثِ ویرانی فرانسه می‌داند، او گفته بود که فرانسه را کسانی اِشغال کرده‌اند که گوسفندان را قتل‌عام کرده ـ علیه همجنس‌گرایان کتاب منتشر کرده و مهاجرتِ غیرقانونی و بیکاری را رواج می‌دهند.
 
بریژیت بابتِ این حرفها شکایاتِ زیادی دریافت کرده و قاضی او را به اتهام توهین به مسلمانان ـ جریمه کرد.
 
قصد دارم فیلم را دوباره ببینم، با همان آپاراتِ قدیمی‌ و نسخه سینمای که آن را در حراج خریدم، به یادِ آن دوران، آن دلشوره‌ها، آن پِچ پچ های پسرانه، صورت‌های متعجب اما کنجکاو، احساسِ عجیبی‌ که از دیدنِ یک زنِ نیمه لخت می‌‌کردی و در آن تاریکی سینما ـ باز هم خجالت کشیده و اطراف را خوب می‌‌دیدی که مبادا کسی‌ تو را نَپاییده و راپورتِ تماشای فیلمِ این چنینی را به اهلِ منزل ندهد.
 
روز‌های خوشِ گذشته دیگر باز نمی‌‌گردند، هم من و هم بریژیت ـ هر دو پیر شده اما مطمئناً قلباً همچنان جوان مانده و دیگر بزرگ نشدیم، مهم دل است، مهمتر ـ احساس است.
 
نرماندی، فرانسه، اکتبر ۲۰۲۰ میلادی.