چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Lonely_Atom
مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد .. میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن . سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند
Lonely_Atom | ۹ سال قبل
۰ ۹۲۰
ایران در انتظار چیست؟ چهار سناریوی محتمل در شرایط جنگی!
MajidNaficy | ۳۱ دقیقه قبل
۰ ۴۳
دسته: تعیین نشده
ایسنا: دختران فوتبال ایران بوتان را ۷ تایی کردند (ویدئو)
Faramarz | ۵۹ دقیقه قبل
۰ ۲۰
دسته: تعیین نشده
نظرات