آسو:
بهروز اخلاقی
زمستان ۱۴۰۳، یعنی ۹ سال پس از مرگ ابوالحسن نجفی، مترجم و زبانشناس و ادیب برجستهی ایرانی، مستندی دربارهی او دستبهدست شد با عنوان «وزن کلمات» با ایهامی هوشمندانه، که هم به دغدغهی نجفی برای یافتن مناسبترین معادل کلمات در متن ترجمه اشاره داشت و هم به پژوهشهای گستردهی او در زمینهی وزن عروضی شعر فارسی. فیلم را پسر نجفی، شِبلی، چند سالی پیش از مرگ او ساخته و حالا، پس از گذشت بیش از یک دهه، با انتشار آزادانهی آن موافقت کرده است. شمّهای از آنچه «وزن کلمات» را از بسیاری مستندهای مشابه دربارهی مشاهیر متمایز میکند در این نوشتار آمده است.
***
ابوالحسن نجفی، اگر نگوییم بدترین، بهحتم یکی از بدترین گزینههایی بود که کارگردانی بخواهد نقش اصلی فیلم مستندش را به او اختصاص بدهد. مردی گریزان از دوربین عکاسی و فیلمبرداری، گریزان از رسانه و مصاحبه، گریزان از گفتوگو دربارهی چیزی جز مسائل حرفهای و زبانی، گریزان از راه دادن دیگران به حریم خصوصیاش، چگونه ممکن بود تن به آن دهد که ساعتها جلو دوربین کارگردانی سمج بنشیند و ستارهی اول فیلمی دربارهی زندگی خودش بشود؟ بعید مینماید کسی جز پسرش، شِبلی، میتوانست چنین درخواستی از او بکند و پاسخ مثبت بگیرد.
از مستندی دربارهی ابوالحسن نجفی چه انتظاری میتوان داشت؟ قاعدتاً، پیش از هر چیز، آشنایی با وجوه مختلف و گستردهی فعالیتهای ادبی و فرهنگی او که دایرهی وسیعی را در برمیگرفت: از ترجمه تا وزن شعر، از زبانشناسی تا ادبیات تطبیقی، از جُنگ اصفهان تا فرهنگستان زبان و ادب فارسی. این وجوه را عمدتاً در بخشهایی از فیلم میبینیم که به گفتوگو با دوستان و همکاران او اختصاص دارد: منوچهر بدیعی، ضیاء موحد، عبدالحسین آذرنگ، یونس تراکمه، حسین معصومی همدانی، عباس میلانی، بهمن فرمانآرا، فرزانه طاهری و امید طبیبزاده، نُه متخصص فرهنگ ایران. از خلال این گفتوگوهاست که جایگاه ابوالحسن نجفی در ادب و فرهنگ ایران مشخص میشود، از مهمترین آثار و کارهایش سخن به میان میآید و ابتداییترین توقع مخاطب فیلم برآورده میشود: آشنایی اولیه با شخصیتی برجسته برای نوورودان به عرصهی فرهنگ و مرور دانستهها برای اهل این وادی.
برو به آدرس
نظرات