پیک نت:
وقتی مجلس كمی گرم و دوستانه شد. محمدرضا كمی اين پا و آن پا كرد و گفت: " آيا دولت اتحاد شوروی وعالی جناب استالين با سلطنت من مخالف هستند؟!"
استالين گفت: دولت شوروی به واسطه مسلك خود حامی ملتهای تحت استعمار و سلطه امپرياليستها است و بطوركلی با حكومتهای فردی مخالف است اما در امور داخلی آنها دخالت نمی كند و اميدواراست خود مردم اين كشورها حقوق از دست رفته خود را استيفاء نمايند!"
بعد چون متوجه شد كه محمدرضا ازاين پاسخ اوقانع نشده است گفت: امپرياليستها تا روزی كه يك قطره نفت در ايران و خاورميانه موجود است اين منطقه را رها نخواهند كرد و اتحاد شوروی قصد ندارد با امپرياليستها وارد جنگ شود. بنابر اين با حكومت شاه جوان هم مبارزه نخواهد كرد.
ما معنای اين حرف را خوب نفهميديم و فكركرديم كه استالين ما را به عدم مداخله شوروی در امور ايران مطمئن كرده است، اما بعدا مرحوم قوام السلطنه به ما گفت استالين خيلی صريح شاه جوان را عامل امپرياليستها معرفی كرده و در واقع به ما صراحتا توهين كرده است. منظور از امپرياليستها در سخن استالين آمريكا، انگليس و كشورهای اروپایی بودند
برو به آدرس
ممکنست که امپریالیست ها شاه را بیرون کردند, ولی کمونیست ها داشتند تمام مملکت را می بلعیدند!
10-15 سال از عمر ما، و هم سن های من، تحت سلطه امپریالیست ها گذشت.
2-3 سالی هم تحت سلطه اسلامیون.
30 سالی هم هست که دوباره آمده ایم مهمانی، نزد امپریالست کبری.
شیرین ترین زمان، اما مالِ همان 10-15 سال اول بود!
حیف ...سعادت زندگی زیر سیستم استالینیستی نصیبمان نشد!
"ما خيلی تعجب كرديم كه ديلماج سفارت روس، سفير روسيه در تهران و چند نفری كه همراه استالين بودند در حضور او آب میخوردند، راحت میخنديدند و پايشان را روی پايشان میانداختند و يا سيگار میكشيدند.
آنها درخطاب قراردادن استالين هم هيچ عبارت محترمانهای به كار نمی بردند و فقط به او میگفتند: "رفيق استالين!" و اين برای ما عجيب بود كه روسها اينهمه نسبت به رهبر خودشان بیادب باشند. يك ميرزای ادارات ما بيشتر ازاستالين كبكبه و دبدبه داشت"