ژینوس صارمیان
انگار هرچه سن بالاتر میرود، همه چیز سادهتر میشود. مثل سفره هفتسین امسالم که باوجود وسواس فراوان و جستوجوی چندین فروشگاه برای پیدا کردن سنبل، در نهایت سادهتر از هر سال چیده شد.
تحویل سال برای من پنج صبح بود. تنها کنار سفره نشستم، مبادا اولین لحظات سال نو را در خواب از دست بدهم و بقول مادربزرگم بقیه سال را در خواب بگذرانم. در همان سکوت سحرگاهی، به مهمترین آرزوهای زندگیام فکر کردم و دیدم که هیچ چیز برایم ارزشمندتر از سلامتی و فرصت دیدار دوباره عزیزانم نیست.
پس این آرزو را با شما که در این سالها همراهم بودهاید، شریک میشوم: سال نو بر شما مبارک! امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و لحظاتی ناب در کنار عزیزانتان داشته باشید. چراکه بدون سلامتی، هیچ داشتهای لذتبخش نیست، و بدون حضور عزیزان، هیچ سعادتی کامل نمیشود.
از دیدن این سفره هفت سین واقعا دلم سوخت و غمگین شدم؛ از گل سنبل زرد, پژمرده و سرافکنده, تا سکه های یک سنتی (penny) رنگ و رو رفته, تا تخم مرغ های رنگین پلاستیکی و یکدونه سیب تک و تنها در پیاله ای کوچک, آینه پلاستیکی دستشویی و ساعت شماطه دار!
البته حتما هدف, ابراز همدردری با کسانی است که با تورم قیمت مواد غذایی در آمریکا شرایط اقتصادی مشکلی دارن و یا با دلار ۱۰۰ هزار تومانی در ایران شب عید خوبی ندارن.
امیدوارم که در سال آینده علاوه بر سلامتی و حضور عزیزان, گل سنبل تان شاداب و سر بلند, سکه های هفت سین تان نیم پهلوی, دیس کریستال سیب تان مملو از سیب, و در کنار تخم مرغ های گرانقیمت, تخم ماهی خاویار (ازون برون یا سوروگا) باشد!
هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز
سفرهی هفت سینِ خیالی من به جای قرآن و حافظ ـ سری کتابهای داستایوسکی را دارد!