فیروزه خطیبی
اولین فیلم ناطق ایرانی "دختر لر" به کارگردانی اردشیر ایرانی و ستاره آن "روح انگیز سامی نژاد "بود که در هند ساخته شد و داستان آن در لرستان اتفاق می افتد. عبدالحسین سپنتا – بازیگر و نویسنده فیلمنامه هم که تحصیلات عالیه اش را در هند تکمیل کرده بود امکانات نمایش آن را در سال 1312 در ایران فراهم آورد و اکران آن با موفقیت مدت ها ادامه پیدا کرد. "
اما ستاره اولین فیلم ناطقی که با عنوان "توفان زندگی" در داخل ایران ساخته شد، زینت مودب بود که روز چهارشنبه 26 جولای در سن 100 سالگی درلس آنجلس درگذشت.
فیلم "توفان زندگی" به کارگردانی علی دریابیگی اولین محصول سینمایی "میترا فیلم" بود که دکتر اسماعیل کوشان در اوایل سال 1325 پس از تحصیل در رشته اقتصاد در آلمان، دوبله دو فیلم به زبان فارسی در ترکیه و خرید وسایل فیلمبرداری از فروشندگان آمریکایی در مصر پایه گذاری کرد و نهایتا در اردیبهشت 1326 تهیه دو فیلم "توفان زندگی" و "زندانی امیر" با شرکت زینت مودب در نقش اول هر دو فیلم آغاز شد.
زینت مودب (خطیبی) هنرمندی چند وجهی بود که درطول چهاردهه فعالیت های هنری در ایران و آمریکا در زمینه های مختلف هنری ، از جمله سینما، تئاتر، صداپیشگی و گویندگی رادیو، علاوه بربازی در چند فیلم سینمایی، از پیشکسوتان دوبلاژ فیلم در ایران محسوب می شد. او بیش از 17 سال در رادیو ایران با نام مستعار "آرزو" در برنامه "فرهنگ مردم" در اجرای ترانه های ریتمیک و فولکلوریکی که از گوشه و کنار کشور جمع آوری می شد همکاری داشت. او از بازیگران نمایشنامه های جدی رادیو و از بازیگران همیشگی نمایش های رادیویی از جمله "ارادتمند، جانی دالر" - یکی از پرشنونده ترین برنامه های رادیویی آن زمان- بود. در زمینه دوبلاژ فیلم در دهه 1340 و دوران طلایی دوبله در ایران، او درنقش های سینمایی و تلویزیونی بجای بازیگران گوناگون از جمله "باربارا ایدن" در سریال "خواب جینی را می بینم" و منشی "پری میسون" در سریال تلویزیونی به همین نام صحبت می کرد.
سال گذشته نقاشی از چهره سینمایی خانم مودب، زینت بخش پوستر نمایشگاه " زنان یاغی و عصیانگر ایرانی" مجموعه ای از نقاشی های سهیلا سخنوری در مرکز باربیکن لندن بود. مجموعه ای بازسازی شده از تصاویر زنان هنرمند معاصر ایران - که اغلب آن ها را بازیگران و خوانندگان پیش از انقلاب اسلامی تشکیل می دادند. انعکاس این نمایشگاه در بخش هنری روزنامه "گاردین" توانست توجه میلیون ها خواننده این نشریه معتبر جهانی را به زنان هنرمند ایران و زنانی که چون زینت مودب بخاطر فعالیت در زمینه های هنری در زمان خود، یاغی و عصیانگر محسوب می شدند جلب کند. آن هم در روزهای اوج جنبش های انقلابی زن، زندگی آزادی و زمانی که زنان و دختران ایران به دنبال هویتی گمشده، با فریاد آزادیخواهی خود، نه تنها ایران و پایه های یک رژیم مستبد را به لرزه درآوردند ، بلکه فصل تازه ای از جنبش های فمینیستی جهان را رقم زدند.
زینت مودب در سال 1301 در لاهیجان در یک خانواده اشرافی به دنیا آمد. پدرش رضاخان مودب السلطنه مظفری، معلم سرخانه "احمد شاه" بود که در زمان رضاشاه به نیابت حکومت رشت منصوب شد. مادرش بی بی خانم،مالک چند شالیزار بود که درآمد آن از معاملات برنج و ابریشم تامین می شد و یکی از دفعاتی که برای عرض حال یا (شکایتی) به رشت رفته بود، نایب حکومت رشت از او خواستگاری و با او ازدواج می کند.
زینت پنج ساله بود که پدرش درگذشت و مادرش که زنی سختگیر، مذهبی و بیش از اندازه محافظه کار بود در ۱۴ سالگی او را بطور غیابی به عقد یکی از بستگان دور خانواده - مهندسی در شرکت نفت - درآورد و به آبادان فرستاد. او سه سال بعد توانست با وجود همه دشواری هایی که برای زنان آن دوران وجود داشت از شوهرش جدا شده و به همراه دخترنوزادش (نسرین) به تهران رفته و در وزارت کشور بعنوان ماشین نویس استخدام شود.
هرچند کار اداری از خانه نشینی که گریبان اکثر زنان و دختران آن دوران را گرفته بود بهتر به نظر می رسید اما روح زینت جوان، به سوی مسیری پرپروازتر و افق های گسترده تر گرایش داشت. کار در یک موسسه دولتی از نظر او چیزی جز وقت گذرانی بیهوده در یک محیط کسالت آور نبود. به همین جهت هم اغلب اوقات بیکاری اش را در "اسکیتینگ رینگ" (زمین اسکیت بازی) تهران یا در سینماهای لاله زار به تماشای فیلم های هالیوود و بازیگران محبوب آن دوران می گذراند.
در همین روزها بود که آقای نظام وفا شاعر و نویسنده معروف آن دوران به او پیشنهاد شرکت در یک فیلم سینمایی را داد و زینت بلافاصله قبول کرد و علیرغم مخالفت های برادرانش با نظام وفا به دیدار دکتر کوشان کارگردان و تهیه کننده سینما رفت که بتازگی از اروپا به ایران بازگشته بود تا استودیوی "میترا فیلم "را برای ساختن محصولات سینمایی ایرانی در داخل کشور پایه گزاری کند.
زینت مودب در سال 1327 علاوه بر بازی دردو فیلم اول استودیوی میترا فیلم ، در همین استودیو به عنوان اولین زن تدوین گر ایران به کار مونتاژ فیلم پرداخت. اما بعد ها با سوخته شدن تنها نسخه های موجود از این دو فیلم در آتش سوزی استودیو "میترا فیلم"، نام این نخستین ستاره زن فیلم های ایرانی هم کم کم به دست فراموشی سپرده شد.
زینت مودب در سال 1328 و زمانی که دکتر اسماعیل کوشان از پرویز خطیبی – نویسنده نمایشنامه ها و پیش پرده های فکاهی - انتقادی موفق در تئاترهای لاله زارآن زمان دعوت کرد تا اولین فیلم کمدی سینمای ایران - "واریته بهاری" - را با شرکت عزت الله انتظامی و ناصر ملک مطیعی نوشته و کارگردانی کند، در استودیوی "میترا فیلم " با خطیبی آشنا شد و پس از ازدواج فعالیت های خودش را محدود به بازی در فیلم های همسرش، گویندگی در رادیو و دوبله فیلم های خارجی کرد.
او در اوایل دهه ۱۳۴۰ به استخدام رادیو ایران درآمد و به مدت ۱۷ سال تا پیش از مهاجرت به آمریکا، با نام مستعار "آرزو" یکی از پرکارترین گویندگان و بازیگران نمایشنامه های رادیویی به شمار می آمد. او نخستین زن گوینده "رادیو دریا" و مجری برنامه "راه شب" رادیو بود و برای اجراهای خوب در برنامه فرهنگ مردم هم موفق به دریافت دو جایزه شد.
زینت خطیبی بعد از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۹۷۴، موقتا دست از کارهای هنری کشید اما بعد از وقوع انقلاب اسلامی به همراه پرویزخطیبی که روزنامه طنز سیاسی "حاجی بابا در تبعید" را منتشر می ساخت، نخستین رادیوی فارسی زبان شهر نیویورک – "رادیو ایران " را در سال 1980 پایه گذاری کردند. این رادیو علاوه بر تفسیر اخبار روز ایران و گفتگو با هنرمندان تبعیدی، از طریق اجرای آثار طنز سیاسی و انتقاد از رژیم نوپای اسلامی یکی از نخستین معترضان علنی به عملکردهای حکومت بود. بعد ها زینت خطیبی که در اجرای آثار ریتمیک تخصص خاصی داشت، با اجرای نمایشنامه ها و انتشار ویدیوهای طنز سیاسی همسرش پرویز خطیبی یک بار دیگر در آمریکا روی صحنه رفت و در مقابل دوربین فیلمبرداری قرار گرفت.
زینت خطیبی به عنوان نمونه بارزی از زنان و مادران شجاع ، مبارز و نیرومند ایرانی، ضمن ایستادگی در مقابل موانع بی شماری که مهاجرت و تبعید به همراه داشت توانست درطول دوران فعالیت های هنری پرویز خطیبی در آمریکا و تا زمان مرگ این نویسنده در اول آگوست 1993، به عنوان صدا پیشه، بازیگر، دستیار کارگردان، طراح صحنه، طراح لباس و خواننده ترانه های ریتمیک فکاهی – سیاسی در اجراهای نمایشنامه های موفقی چون "حاجی مارمولک" و "عروسی ایران خانم " با او همکاری کرده و به عنوان یک هنرمند متعهد با افتخار به زندگی هنری خود ادامه بدهد.
یادشان گرامی. با آوردن شادی، زندگی سخت مردم را قابل تحمل کرند. بر عکس آنها که فقط زجر می دهند.