دوستان دست قلم!
بد نیست یه چالش دسته جمعی راه بندازیم به اسم «با هم نویسی»
پیشنهادش رو به جهانشاه دادم و آقای محجوب بانمک ما بگی نگی قبول کرد. البته فکر می کنه ممکنه نتونیم با هماهنگی و نظم جلو ببریم داستان رو ولی من با خوندن داستان های مختلف توی این سایت از دست خانم و آقایون خوش ذوق٬ میخوام یه شانسی به کلیکامون بدم.
به این شکل که برای ماه اول و اول ماه٬ خودم اولین قسمت یه داستان رو شروع می کنم٬ و از همون هفته اول به بعد٬ هرکس دلش خواست می تونه شروع کنه به ادامه. قانون هم داریم البته! اسم شخصیت اصلی رو عوض نکنیم ولی شخصیت های فرعی رو تا دلمون بخواد واسه داستانمون بسازیم...یعنی هرچه دلتون خواستا! فقط از روند اصلی و خط اصلی داستان خارج نشیم. هر کس فقط می تونه هفته ای یه داستان توی این «با هم نویسی» آپلود کنه. تصمیم با خودمونه که داستان رو تا کجا ادامه بدیم. می تونیم ۴ قسمتی واسه هر ماه بنویسیم و تمومش کنیم.
من فقط استارت داستان اول رو می زنم. آخر هر ماه٬ قسمت ها رو می خونیم و نفر بعدی که داستان بعدی رو می تونه شروع کنه رو بر اساس «رأی» بقیه و نظرات ریز «اینجانبه!» اعلام می کنیم.
این خانم یا آقای برنده داستان بعدی رو شروع می کنه و در آخر ماه هم خودش اعلام می کنه کی داستان بعدی رو می تونه شروع کنه.
قانون داریم: جدی گرفتن داستان. تنها در صورتی که تم طنز باشه می تونیم طنازی و مزه بازی کنیم. اما تم اصلی رو داستان اول تعیین می کنه.
قانون داریم: هر کس یه داستان هر هفته
قانون داریم: انتخاب بر اساس رفاقت و من بمیرم و تو بمیری و رأی منو پس بده و منصفانه نیست و من نیستم و فلانی چرت نوشته و من بهتر نوشتم٬ نخواهد بود. کامنت ها زیر داستان ها با احترام و به دور از پرخاش و «صرفن و فقط» درباره داستان خواهد بود نه اعتقادات نویسنده یا پیشینه ش.
قانون داریم: هر داستان نباید زیر ۴ پاراگراف معنادار باشه.
واسه مجموعه داستان هم آخرش اسم میذاریم بر اساس رأی همه.
خلاصه که اینطوری هم یه نظمی به داستان نویسی حرفه ای دادیم٬ هم متوجه میشیم چطور میشه در عین تفاوت به وحدت رسید. تو بگو یه تمرین کوچولو از دموکراسی و تولرانس حتی!
نظر بدید لطفن تا ببینیم میشه پیش برد یا در حد فانتزی باقی می مونه.
همین دیگه...
دستتون قلم!
فکر خوبیه، با قوانین عادلانه. بزن بریم.
" هر داستان نباید زیر ۴ پاراگراف معنادار باشه" یعنی چه؟ کمی توضیح
با توجه باینکه روش نگارش ها بسیار متفاوت است بسیار جالب خواهد بود.
مسعوده جان یعنی مثلن یه پاراگراف و دوتا نباشه...داستان رو به یه جایی برسونه بعد بره قسمت بعد. معمولن برای داستان متوسطی که خیلی هم کوناه نیست٬ هر قسمت بیشتر از ۴ پاراگرافه تا خوب بتونه اتفاقات و شخصیت ها رو پرورش بده.
به بیان دیگه از اصول نگارش داستان یکم برخوردار باشه. ما دنبال خاطره نویسی نیستیم. داریم چیزی رو می نویسیم که قراره زاده و پرورده بشه در تخیل خودمون. البته اینکه از زندگی واقعیمون هم چاشنی توش بزنیم نباید فراری باشیم ولی به شخصی نویسی زیاد نرسه.
امیدوارم تونسته باشم توضیحش بدم. مرسی که پرسیدی
دخترها گاز میگیرن و چنگ میندازند ... باهاشون بازی نمی کنیم!
آنان که «گاز» را به کامنت بوسه می کنند
آیا شود که در این ره سوسه کم کنند؟
:)
هدف نوشتن دسته جمعیه بدون حاشیه و لوس بازی و جر زنی.
هرکه دارد هوس رقص و ادا بسملا!!
حدود ۱۰ سال پیش، که "ورژن" اول این سایت شلوغ بود (ایرانیان دات کام) نازی کاویانی همین بازی رو شروع کرد. خیلی هم گرم شد و با مزه، و چند ماهی دوام آورد.
حالا این سایت سایه کم رنگ و سرد اون گذشته گرم و پر هیجان است. اون موقع، هر نوشته خوبی به راحتی چند هزار خواننده داشت. پر از بحث و جدل و مناظره بود.
امیدوارم که این کار شما هم بگیره و این سایت دوباره حال بیاد. ولی از من دیگه حالی نمونده. اگر هم چرت و پرتی مینویسم، در واقع "پلاگی" و پیکانی به سمت نوشتههای ۱۰ سال پیشم است.
"باغ بیبرگی، که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سر به گردون سای اینک خفته در آغوش سرد خاک میگوید!"
لینک اون ابتکار نازی خانم رو اینجا کپی میکنم.
https://iranian.com/2010/08/20/%d8%af%d8%b9%d9%88%d8%aa-%d8%a8%d9%87-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87%db%8c/
چه جالب٬ شازده عزیز٬ نمی دونستم. شاید بهتر بود و باشه که اول چند نفر رو به چالش دعوت کنم تا منتظر باشیم کسی بیاد بنویسه. مثلن خود من خیلی ها رو توی این سایت بیشتر از بخش کامنت ها میشناسم تا نوشته هاشون. میدونم که پیش تر نوشته ها داشتند در سایت ایرانیان. ولی به هرحال استارت رو می زنیم تا ببینیم کیا مشتاق هستن.
مرسی واسه لینک.
To youth, energy and collaboration ...
https://www.youtube.com/watch?v=WcWA1LoeWU4
مرسی ونوس عزیز که کلنگ این کار را زدی. با تاخیر میخوانم ولی خیلی خوشحالم. هم فال است و هم تماشا. مشتاقانه منتظزم تا ببینم چی نوشتی و چه چالشی را پایهریزی کردی. بیشک مثل همیشه عالی است.
در گروهی انگلیسی کاری شبیه به این را انجام دادیم که خیلی هم جالب بود. خوب است ببینم طعم ایرانیش این چالش چگونه است.
حتما داستان را می خوانم و در این چالش شرکت خواهم کرد.
xxx
قربانت شهیره جان.
مشتاقانه منتظر خواندن هستم.