طرف یه پاش چلاق بوده، یه چشمش هم کور. میره حج. زمان سنگ زدن به شیطان، ابلیس ظاهر میشه و ازش می پرسه: "چشمت چی شده؟" میگه: "خدا داده، مادرزاد کور بودم." دوباره می پرسه: "پات چرا فلج شده؟" میگه: "حکمت خداونده." شیطون عصبانی می شه میگه: " مادر قحبه، پس چرا به من سنگ میزنی؟!!!"