سعدی:
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
شوربختانه در ۳۵ سال گذشته سیاست ترویج و تشویق نوکر صفتی در کنار تقدس انتقام گیری، درندهخویی و آدمکشی روزانه (اعدام) به امری عادی تبدیل شده است.
در این فضای مسموم؛ کم نیستند آنانی که در تجلیل از مسببین این فاجعۀ ملی هنر نمایی میکنند. الهام چرخنده یکی از این سست عنصران است که از هول هرچه با قر و قمبیل و لفظ قلم تر پاچه خاری کردن از رهبر زن ستیز، غیر منتخب، مادام العمر و قدر قدرت فاشیست های "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن به تپه تپه می افتند:
حافظ:
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
خوشبختانه در همین فضای سمی آدمکش سالاری؛ ایرانیان پاک نهادی هم هستند که شرافت جان را حفظ میکنند:
"جوانی که به اتهام قتل دوست هجده ساله اش "مهران یوسفی مقدم" قرار بود روز چهارشنبه اعدام شود، با بخشش خانواده مقتول از پای چوبه دار به زندگی بازگشت.
رضا یوسفی مقدم، پدر مهران یوسفی گفت:
"من آدمکش نیستم. به هیچ عنوان راضی به قتل کسی نمیشوم، اگر زندان بماند حرفی ندارم، اما با اعدام موافق نیستم. جوان من که رفت، گذاشتم جوان دیگری زنده بماند."
این خانواده بدون دریافت "دیه"، قاتل فرزند خود را مورد بخشش قرار داده اند."
دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.
"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"
تبریک
سوال بنده اینه: اگه به رضا جونتون تبریک میگفت، بازم با قر و قمبلش اشکالات داشتین؟......بعدشم.........موضوع اعدام و اینجور چیزام، یه مبحث دقیق و کارشناسانه هستش که نباید و نشاید با تبلیغات، خلطش کرد..............
اشاره به قر و قمبل مال تیتر اول این بلاگ بودش که حالا ویرایش شده..........
از کسی که اسمش چرخنده باشه چه انتظاری داری؟ الهام چرخی از هر طرف باد آمد از همان طرف می چرخد. اگر توده ایها توانسته بودند کشور را به روسیه بفروشند حالا این چرخی هم یک چکش به گردنش آویزان کرده بود و یک داس هم کرده بود توی موهایش. چرخی بودن شرط اول پاچه خواری است.