در ۳۱ جولای ۲۰۲۵، مجید نفیسی، هنرمند سال ۲۰۲۵ شهر سانتا مونیکا در جنوب ایالت کالفرنیا، در شعبه‌ی پیکو کتابخانه‌ی عمومی این شهر، مراسم شعرخوانی داشت. آن کارمک، شاعر برگزیده سانتا مونیکا، در میان حضار بود و این شعر را برای مجید سرود.

 

در تابستان، برای مجید

سروده‌ی آن کارمَک
ترجمه‌ی فواد روستایی

 

دست‌نوشته و دل‌شکستگی.
برادران از دست داده در گورستان‌ها.
همسر یک سرباز، کودک زاده‌شده در زندان.
تمامی این شعرها، این‌چنین دور از زادگاه، برای بزرگ‌داشتِ دوستانی
که بر خاک افتادند لیک از یادها نرفتند.
تنها شاعران نیمه‌شب
توانِ فهمِ زبانِ تو و حکایت‌های روایت‌شده در اشک‌های شام‌گاهی را دارند.
این پیروزی تو ست.
نجوای نیایش‌ها و کندوهای عسل.
اندوهی که جز به فارسی سخن نمی‌گوید.
افطار به گاه فروافتادن گل‌ها.
آن‌گاه که تو نام قربانیان را بر زبان می‌راندی،
و بر دستی که جان از بستگانت همی‌ستاند نفرین می‌کردی
من آنان را می‌دیدم.
امّا زندگی ادامه دارد.
هنوز برای رازگشایی از اسرار رود
آن‌گاه که «لیدی بیلی» ترانه‌های بلوز می‌خوانَد
فرصت هست.
امشب، گوش‌سپردن به تو برای من موهبتی بود.
اکنون، من هم می‌خواهم پرنده‌ای باشم.

 

On July 31, 2025 Majid Naficy a 2025-Santa-Monica-artist-fellow had a poetry reading in Santa Monica Public Library, Pico Branch. Anne Carmack, the Santa Monica's poet laureate was among the audience and wrote this poem for Majid. 

 

For Majid, In Summer

By Anne Carmack

Handwriting and heartbreak.
Brothers lost to burial grounds.
A Soldiers wife, a baby born in prison.
All of these poems, so far from home, to honor your fallen friends, long gone but not forgotten.
Only poets of the midnight
can understand your language, your stories told through evening tears. Your triumph.
Whispered prayers and honey pots.
A sorrow that only speaks Persian.
Breaking fasts while flowers fall.
I saw the victims as you spoke their names and curse the hand that killed your family.
But here you are.
There is still time to find the secrets of the river while lady Billie sings the blues.
Sir, it was a gift to hear you speak tonight.
I want to become a bird now, too.

July 31, 2025