مسابقه انشای ایرون
پنج کشته مهر کوه
نوشته ابراهیم خدادوست
خدمت جناب آقای بغدادی
معاون محترم اداره میراث فرهنگی استان خراسان جنوبی
باسلام و احترام
بازگشت به مذاکره تلفنی هفته گذشته، در خصوص مشکل پیش آمده درباره قبرهای گردنه بیبی خان گازار، همانطور که امر فرمودید گزارشی تهیه و جهت اطلاع و اقدام مقتضی به پیوست تقدیم محضر حضرتعالی میشود.
همانگونه که مستحضرید این مجموعه در مال روی روستای گازار به مزار پشت سیاه کوه است. از امامزاده پای کوه که به سمت مزار بروید بعد از سه کیلومتر توی خم مالرو تراشیده شده است. در این مجموعه پنج قبر وجود دارد. قدیمیترین قبر، قبری است به فاصله نیم متر از کف مالرو گردنه بیبی خان، سنگی است یک و بیست در یک و هفتاد. در وسط، قسمت بالا، پرهیب خدای مهر را میشود دید. به اندازه بیست سانت. با همان حلقه که به دست راست گرفته و در نقشهای دیگر هخامنشی و البته ساسانی هست.
قبرها را توی دل کوه درآوردهاند. قبرها دخمهای است با دو متر درازا، یک و نیم متر پهنا و یک متر بلندا. در وسط قسمت پایین سنگ، نقش کلاغی نقر شده است. کلاغ پیک خدای مهر است. در دو حاشیه سنگ نخلیهایی است سایه گستر بر نوشتهای به خط میخی. کتیبه 6 ردیفِ از بالا به پایین دارد و در هر ردیف 8 هجا. در کنار کلاغ شمشیری و سپری افتاده است بر پای نخل که میرساند متوفی باید نظامی باشد. نوشته سنگ تقریباً سالم است. بجز در ردیف دوم هجای پنجم و ردیف چهارم هجای آخر که کرمخوردگی سنگ باعث ریزیش بخشی به قائده دو در دو شده است. از سنگ عکس تهیه شد و به همراه عکسهای قبر دوم که به زبان پهلوی است برای کارشناسان دانشگاه فرستاده شد. سه ترجمه باز پس فرستاده شد که تقریباً هر سه یکسانند. بجز چند حرف جزیی که معنا را مخدوش نمیکند. بر سنگ نوشته است: اینجاست آرامگاه(ویچ= سرا، منزل ؟)سرباز دلیر ایران. هرمزد هوشنگ. که در وقت تازش سکندر گجستک به پا خواست و ایستاد چون البرز(کوهی بلند) در برابر آنان. این چنین گوید موبد موبدان که اگر ایران برجاست و در این جنگ پیروز گشت، از اوست و از خون او که ریخت در این سرا، در البرز(کوه بلند) مهر.
با توجه به متن میتوان چنین پنداشت که این کوه را کوه مهر یا مهر کوه گفتهاند. اما این که در شرق ایران، کسی راه بر سپاه اسکندر ببندد کمی بعید به نظر میرسد.
سنگ دوم به فاصله نیم متری سنگ اول است. به همان ارتفاع. در این سنگ نیز به مانند سنگ اول در بالا و قسمت وسط سنگ نگارهای است. اینبار از هرمزد که تاج شاهی به یزدگرد سوم میبخشد. نقش در ابعاد سی و پنج در بیست نقر شده است. در دو سو همان دو نخل است. در پایین و بجای کلاغ و شمشیر و سپر، چلیپایی شکسته نقش زدهاند. سنگ از جنس آهگ سفید است با رگههای سبز که کار خواندن را مشکل میکند. کتبیه وسط در وسط سنگ است و به خط یونانی و پهلوی، و عجیب آنکه متن یونانی در بالای کتیبه است و از نظر حجم چیزی در حدود دو برابر خط پهلوی است. این متن نیز به همراه متن سنگ قبر اول توسط کارشناسان دانشگاه ترجمه شد. در متن پهلوی آمده است. شراب ریزید به یاد او که در اینجا خفته است. به یاد بقراط بهمن. فرزند ایران. که در وقت تازش تازیان یک تنه ایستاد بر برابر آنان که هستی نیک هرمزد را به آشفتگی خواستار شده بودند. و هرمزد پیروزی او را داد. او سه روز از عقب تازیان روان بود یک تنه، تا پیروز گشت و ایران بدین دلیری نگاه داشت.
در متن پهلوی نوشته شده است. فرزند ایران، بقراط بهمن در دخمه(گور) خفته است. او که به یک تن، راه بر تازیان بست و شکوه ایران نگاه داشت.
از غرایب این نوشته هم اینکه سنگ در شرق ایران است و جنگها در غرب رخ داده است. بعید است این هر دو در غرب کشته شده باشند و کالبدشان این همه راه به شرق آورده شده باشد. شراب ریختن بر گور مرده نیز بعید است از ایرانیان باشد. بیشتر به مشربهای دیونیزوسی یونان مانند است.
سنگ ترکی نیز دارد که بخشی از نوشته پهلوی را مخدوش کرده است.
سنگ سوم نیز به کیفیت آن دو دیگر است. البته این بار از هرمزد مهر و یا کلاغ خبری نیست. در بالای سنگ به خط ثلث نوشتهاند لاالله الاالله. و اسما متبرک پروردگار را دور به دور به خط شکسته نقر کردهاند. متنی به زبان عربی نیز حجاری شده است بر سنگ. گرچه چند جای اثر به علت کیفیت پایین سنگ ریخته است اما در مجموع متن قابل فهم است. در این متن نوشتهاند: و چون مغولان بر ما یورش آوردند و در نشابور از کشته پشته ساختند و شهر بسوختند به تمامی، و ما را بیم برداشت که ایران کُنام پلنگان و شیران شود. خدا او را برانگیخت. او را. جعفر بن محمد ترزوزی را که این شهر و کشور ایمن سازد و به نیروی الهی معجزتی بگرداند و این سیل بنیان کن مغول را باز پس زند. و او به ید قادر آن مطلق، آن جابر و رحیم، ایستاد و خدا جل و الاجلال او را پیروز گرداند بر آن کافران و این مرز و بوم نگاه داشت. باشد که خداوند در بهشت همپای محمد بن عبدالله برای او روزی مقرر کند.
سنگ بعد همتراز آن سه دیگر است. اینبار با نقش میناتوری که باید رستم باشد. با چشمهای مورب مغولی. انگار دارد اکوان دیو را میکشد. این نقش در بالا و به جانب چپ سنگ است و به جانب راست به خط فارسی نوشتهاند: او است اینجا. او که بر (ناخوانا) تاخت. و این مرز و بوم را از لوث وجود منحوسشان زدود. فرزند ایران، ایران زاده و آزاده. تموچین آی لاق، آن شاهزاده بلند همت که نام ایران زنده کرده است به دلاوری. و اوست شکننده پشت دشمنان و اوست پیروز هر میدان. او که در مصاف صد (ناخوانا) دو پا سفت کرده بر کُرده اسب، سیف ذوالفقار در دست، راه برآنان بست و ایران نجات بخشید از ذلتی که عنقریب آمده بود تا دامان این دیار بلاید.
این سنگ بسیار ساده است. جز همان نقش و این متن چیزی بر آن نقر نشده است.
مغاک پنجم خالی است. اما با خبر شدیم گویا قرار است یکی از شهدای جنگ تحمیلی را که به تازگی کشف شده است را در مقبره پنجم دفن کنند. سنگ دهانه قبر را آوردهاند. نقش دو کبوتر سفید را بر دوسوی سنگ نقر زدهاند. در وسط عبارت شهیدان زندهاند و نزد خدا روز میخورند را به خط نستعلیق آوردهاند. در میانه سنگ هم در سه خط نوشتهاند شهید راه حق، آتابای ابراهیم، کسی که جان فدا کرد تا سرزمینمان ایران زنده بماند.
جناب آقای بغدادی، این گزارش به همراه تصاویر دخمهها تقدیم میشود تا شاید شما بتوانید جلوی دفن این شهید بزرگوار که الحق اگر نبود ما پیروز جنگ نبودیم، را بگیرد. میدانید رفت و آمد به این مقابر باستانی ضربه خواهد زد. ای کاش حداقل این شهید بزرگوار را در امامزاده ابتدایی کوه دفن میکردند. اقدام عاجل شما در این خصوص میتواند نجات بخش باشد.
مسئول اداره میراث گازار
ابراهیم ساری بای
با تشکر ازگزارش و توجه شما به میراث فرهنگی وملی، ایکاش عکسهایی را که تهیه کرده اید بتوانید با خوانندگان به اشتراک بگذارید
مهرداد عزیز، این یک نامه تخیلی است برای مسابقه انشا.
راستش ، من عمیقاً آن را نخوانده ام ، فقط توضیحات هر گور را دیدم و از خودم پرسیدم عکسها کجا هستند؟