بلاگ
نظرات
تازه ترین بلاگ های ahang1001
کاربر مورد نظر در سیستم موجود نمی باشد
ahang1001 | ۳ سال قبل
۹ ۸۴۲
کلاس آشپزی، سفره نذری
ahang1001 | ۳ سال قبل
۱۷ ۸۷۰
سخنرانی حسنعلی منصور نخست وزیر در اجتماع بازرگانان در ۱۳۴۳، پنج ماه قبل از ترور
Viroon | ۵۰ دقیقه قبل
۰ ۳۵
دسته: تعیین نشده
سخنرانی مسیح علینژاد در مراسم سالروز فروپاشی دیوار برلین
Viroon | ۵۸ دقیقه قبل
۰ ۲۲
دسته: تعیین نشده
اون قدیم ها تصمیمات و معرفی های مادر و خواهر و خاله های هر جوان عزبی تاثیرات تعیین کننده در تعیین همسر آینده اش داشت. این سفره ها محل مناسبی برای دید زدن و ارزیابی دختران دم بخت توسط زنان جا افتاده و خبره و از طرفی محل برای نمایش انواع مهارت های دخترانه در تهیه شله زرد و آش و عدش پلو و کشمش پلو و پختن کلوچه های محلی بود و معمولا اوج این موفقیت ها زمانی بود که مادر فولا زره اندکی از شله زرد را مثلا می چشید و در سکوت بعد آن می پرسید : اینو کی پخته ؟ یعد سکوت دوم پیش میومد که همه منتظر اظهار نظرش میمانند. دستش درد نکنه. اجرش با امام. مثل بردن گولدن گلوب بود که اسکار را تضمین میکرد. بد نیست. پزنده را امیدوار نگه میداشت. سکوت مطلق. یعنی بی نتیجه. اما یک اظهار نظر منفی مثل : شیرینش کمه. یعنی فاجعه. بهتره دختر مورد نظر بره شانسشو تو صنایع دستی امتحان کنه.
ممنون از پست
ولی من آجیلاشو خیلی دوست داشتم:)
مامان من فقط نخودچی و کشمش میاورد میگفت بخور بلکه ذهنت باز بشه ، ولی نخ سبزش را نمیداد واثری نداشت واسه همین چهارتا تجدید کم کمش بود :)
من وقتی هشت سالم بود پدر و مادرم میخواستن یک مسافرت "مادام - موسیویی" بدون بچه بکنن و ماها رو برای یک ماه فرستادن مشهد پهلوی عمه ی بابام. اونجا دو تا تجربه مهم زندگیمو کسب کردم؛ یکی رفتن به حموم زنونه و دیگری روضه سفره ابوالفضل با آخوند هیز و چشم چرون و شکمو! مرسی.
یا ابوالفضل!
شیرین خانم جون، با این همه توضیح و تفصیل، تقریبا روزه منو باطل کردید!
فرا رسیدن ماه مبارک "رم از آن" را بر همه مسلمین جهان تبریک و تسلیت عرض میکنم.
آقای مرادی گرامی
ارزیابی دختران دم بخت توسط زنان جا افتاده و خبره
این رو خوب اومدین...
نگارمن
خوب نامی برای خودتون انتخاب کردین ها...یه جورایی آستین سرخوده...یعنی دیگه نیازی نیست که ...گرامی...یا عزیز...بهش اضافه کنیم.
بهر حال...آجیلا مال شما...
فرامرز خوب
نگفتی کدوم یکی از اون دو تا تجربه ها بیشتر چسبید...
میم نون جان
نخودچی کشمش که سفره نذری نمیشه
...عجب مامانی...
شازده جونم
فکر نکنم روزه برای شما واجب باشه
به همون افطار قناعت کنید.
نگار من Negare man اسم روستاییست در شاهرود، بخش بزرگی از خاطرات من و شیطنتها و زندگی رو فهمیدن در تابستونهای اونجا اتفاق افتاد
هنوزم تا میریم شاهرود اول میریم اونجا، باغ و دشت و صحرا و مسیری به دهی بنام قطار زرشک که کیلومتر در کیلومتر بوتههای زرشک وحشیست
بعدن به مرور شد نکارمن Nekarman
ممنون خانم نگارمن از خاطرات شاهرود
تابستان پارسال رفته بودم شاهرود. در اطرافش می گشتم اون مزارع وسیع آفتابگردان را دیدم. سعادت دیدار لاله های واژگون را که راننده تعریف میکرد در بهار از خاک در میاند نداشتم............. بگزریم. تو راه تابلوی روستائی بود به نام " سو داغلن" خیلی تعجب کردم. سو داغلن به ترکی یعنی جائی که آب پاشیده میشه. همراهم که بومی بود توضیح داد که اینجا سمت جاجرم و به سمت خراسان روستاهای اذری زبان دارند.
بسطام و خرقان هم خیلی زیبا هستند با مردمی خوش اخلاق.
مرسی آز شما آقای مرادی
خوشحالم دشت آفتابگردون منطقهی کالپوش رو دیدین، اردیبهشت همون روستا غرق در شقایق است. شهر شاهرود جاذبهای نداره ولی محصور در طبیعتی بینظیر است. درست میفرمائین بعد از میامی به سمت گرمهجاجرم و بیارجمند بعضی نواحی گویش آذری دارند
آهنگ عزیز مامان بی تقصیره از سفره های جنوب شهر بیشتر از نخود چی کشمش در نمیاد چون کارگر و کارمندبیشتر نیستند ولی بازاری ها احتمالا سفرهای چرب و چیلی پهن میکنند ، هم امامش راضیه هم گریه کنش راضی تر ، خدا قبول کنه بلندتری هم میگن ، فکر کنم خدای سفره هم قبول میکنه
شیرین خانم عزیز. من اینجا یه ذره گیرپاژ کردم چون سفره های اول و دوم را با طنز جلو رفتی اما سومی را یه (ع) هم گذاشتی پشت اسم و انگار جدی شد. بهرحال در سفره ابوالفضل گذاشتن یه مشک آب (سمبولیک) هم ضرری نداره.
اقامتگاه بوم گردی باغ گیلاس در دهکدهی نارمکان شهرستان شاهرود
بختیار گرامی
خوب شد یادم انداختی چون برای حضرت رقیه یادم رفت (ع) بزارم
یه عین طلبش