گمانم سال ۱۹۷۷ بود. مایک کانرز ستاره سریال تلویزیونی مانیکس- که در ایران هم پخش میشد- آمده بود به شوی مرو گریفین.
کانرز، که اسم اصلی اش گرگور اوهانیان بود، از سفر اخیرش به ایران که به دعوت یکی از دربار یها - خدا میداند کدامشان- صورت گرفته بود برای مرو تعریف میکرد.
از شکوه و جلال قصر ها و اسباب و اثاثیه میگفت و در ضمن اشاره ای هم به توالتهای قصر ها داشت و میگفت که این ها در توالت هایشان شلنگ های فلزی دارند خیلی نزدیک به مستراح که از آن آب میریزد. نمیدانم به چه منظور نصب شده اند.
واکنش مرو و دیگر مهمانان به داستان شلنگ با تعجب همراه بود و کسی دلیل وجود آن را نمیتوانست حدس بزند.
آقای کانرز بنده خدا بفکرش هم خطور نمیکرد که ما از این جریان آب برای شستشو استفاده میکنیم.
منصفانه باید گفت که تجسم این عمل برای کسی که ندیده و نکرده حقا باید مشکل باشد، بخصوص روی توالت فرنگی.
بهر حال چه میشود کرد؟ انسان از حال و احوال انسان دیگر غافل است.
باید ترتیب آشنایی ایشان را با آفتابه هم میدادیم تا درست بباغ وارد شوند. ولی متاسفانه مدتهاست که فوت کرده اند.
انسان از حال و احوال انسان دیگر غافل است... بله شهریار جان، بدان که در آمریکای لاتین کاغذ توالت مصرف شده را در سطل آشغال کنار توالت می اندازند. اگر در توالت بیاندازی و سیفون را بکشی امکان دارد گیر کند و ... ظاهر ازدیاد کاغذ و نوار بهداشتی در سیستم فاضلاب مشکل بزرگی است. گفتم که وقتی آمدی کوسکو تعجب نکنی :)
Thanks for the heads up.
از همه بدتر در چین و ماچین است که چمباتمه ای است و هیچ نوع کاغذ وجود ندارد مگر خودت آورده باشی.