در بیست و دوم اسفند هشتاد و شش، مریم فیروز در ۹۵ سالگی در تهران درگذشت. یکسال پیش از مرگ ویدیو ضمیمه تهیه گردیده و بتازگی بی بی سی آنرا پخش کرد.

مریم فیروز همسر نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب خائن توده بود. تماشا کردن این ویدیو برای علاقمندان به هنر تحریف تاریخ جالب خواهد بود.

نکات قابل بحث زیادی وجود دارد، بارزترین آنها، "مریم خانوم" که از نزدیک شاهد جنایات رژیم، منجمله قتل عام سال شصت و هفت بوده، در مورد خمینی میگوید:

"شما در مورد امام خمینی چی میگید؟

[مریم خانوم] من فوق العاده بهش علاقه دارم و احترام. این سلطنته که الان تقشم درآمده، همه جا گفتن دست نشاندۀ انگلیس را از بین برد. چرا ما اینقدر کوچیک میبینیم؟

یه قدم که خودمون ور میداریم انگار که دماونده، اما اون که این کار را کرد، سلطنت رو ریشه کن کرد گفته هاشو بخونید، وقتی در پاریس بود، در پاریس هم که بود، ما بهش ارتباط داشتیم. و یکی از آقایون گفته بود کیا [کیانوری] چون خودش آخوندزاده است به آخوندا علاقه داره، ایرج اسکندری [گفته بود] ..."

سئوال:

آیا سلطنت در ایران ریشه کن شده یا عمامه جای تاج را گرفته؟

آیا ایندست چشم پوشی از واقعیات راه به دهی خواهد برد؟

 

بالا نوشته ای است که چهار سال و یکماه پیش تقدیم شد. شوربختانه درخت تنومند دروغگویی که میوۀ آن سمی است چنان ریشه دوانده که باید بصورت مداوم با حقیقت انکار ناپذیر و مستند به جانش افتاد تا بخشکد.

اینکه فاشیست های اسلامیست "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و ایران ویران کُن، لابیگران آنان مانند نایاک،  با همدستی حزب خائن توده، چپولان کاپوچینو نوش و دیگر از ایندست شیفته جات "اصلاح" و تداوم فاشیسم از دروغگویی بی محابا شرمی ندارند همه بخاطر شیوع گستردۀ اعتیاد به قبول پذیری دروغ بین ایرانیان میباشد.

آزادی و آبادی ایران بدون ترک این اعتیاد بدخیم و سم زدایی از آن امکان پذیر نبوده، نیست و نخواهد بود.

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است که رهایی میبخشد"

 

تبریک 

پ.ن. فردا اول ماه می و روز کارگر است. نازنینان حزب خائن توده و چپولان کاپوچینو نوشی که یک روز کارگری نکرده و سنگ آنان را به سینه میزده و میزنند هنوز مست و نشئه همدستی در سرنگونی دوران خوش استبداد پهلوی هستند.

نه اینکه در آنزمان وضع کارگران خوب بوده، ولی، بنا بر اسناد و شواهد انکار ناپذیر تاریخی، از اوضاع کنونی به مراتب بهتر و بسوی بهتر شدن میرفته حقیقتی است که نازنیان انکار میکنند.