بی‌بی‌سی: نیکی محجوب
 

سی و چهارمین سالگرد انقلاب ایران درحالی می‌گذرد که گروهی از جوانان بر این باورند که این انقلاب بر خلاف آنچه پدر و مادر‌های آنها تلاش کردند، انتظارات آنها را برآورده نکرد. در عین حال گروه دیگری معتقدند انقلاب بهترین امکان را برای زندگی آنها به همراه آورده است.

دختری که در دهه ۶۰ در تهران متولد شده می‌گوید: "خوشی زیر دل مامان و باباها زد، والا برای چی باید انقلاب می‌کردند، مملکت ما اون موقع خوش نام بود، بدون ویزا همه جا می‌رفتیم، اما الان تا می فهمند ایرانی هستیم سریع موضع می‌گیرند، هیچ جا نمی‌تونیم برویم. حتی توی کشوری هم که به دنیا آمدیم غریبیم. توی خیابان یک جور رفتار می‌کنیم، تو مدرسه یک جور، توی خانه هم یک جور دیگر."

بیش از سه دهه از انقلاب می‌گذرد، انقلابی که نظام سلطنتی را در ایران به پایان رساند و جایگزین آن حکومتی شد با سه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.

جوان ۳۰ ساله‌ای با اشاره به اینکه ممکن است مشکلاتی هم در ایران باشد، می‌گوید: " ایران بعد از انقلاب سربلند شد. قبل از اون خیلی از روستاها بدون آب و برق بودند، جاده نداشتیم اما الان اکثر روستاها برق کشی شده، آب قابل خوردن دارند، جاده سازی شده، هیچ کس اینها را نمی‌خواهد ببیند و تمام وقت انتقاد می‌کنند."

رضا جوان ایرانی دیگری نیز می‎گوید: "در خانواده انقلابی و پدر پیرو شریعتی از دبستان با ایدئولوژی مبارزه بزرگ شدم و جنگ. به همین دلیل از من آدمی ساخته شده که به درد زمانه ی خودم نمی خورم. یعنی نوع نگاهم نگاه دهه ۵۰ ست و خاستگاهم با خاستگاه زندگی مدرن امروز هم خون نیست."

او همچنین می‎‌گوید پس از ایجاد اختلاف‌ها و اعتراض آقای منتظری و سرکوب او و بعد ماجرای انتخابات سبب شد "عقیده و آرمان و مذهب در بیشتر خانواده‌های مذهبی از بین برود."

در دوران انقلاب بسیاری از جوانان از هر قشر و با هر مقداری از سطح تحصیلات برای تغییر و شروعی جدید دست در دست هم دادند و تلاشی نو آغاز کردند.

آیت الله خمینی که از منتقدان سیاست‌های شاه بود، در دوران تبعید در پاریس فعالیت جدی خود را آغاز کرد و بارها در خصوص آزادی زنان، آزادی احزاب و مذاهب و آزادی بیان سخن گفت. به اعتقاد بسیاری این رهبر مذهبی سخنانش روشنفکرانه بود و در زمانی که فعالیت احزاب در ایران ممنوع بود و بسیاری از مخالفان سلطنت پهلوی در زندان بودند، یک رهبر مذهبی در تبعید سخن از آزادی می‌کرد و تلاش برای ایرانی آزاد و پیشرفته.

آیت الله خمینی در یکی از سخنرانی‌هایش در پاریس در خصوص وضعیت احزاب گفت: "در جامعه ای که به فکر استمرار آن هستیم مارکسیستها در بیان مطلب خود آزاد خواهند بود، زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. هر کس آزاد است اظهار عقیده کند، ولی برای توطئه آزاد نیست."

این رهبر مذهبی همچنین گفته بود: "در حکومت اسلامی، همه افراد دارای آزادی در هر گونه عقیده هستند و لیکن آزادی خرابکاری را ندارند."

اما در تابستان ۱۳۶۷ به دنبال دستور آیت الله خمینی بسیاری از زندانیان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی اعدام شدند.

براساس فرمان رهبر وقت ایران "از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند."

فرزندان برخی از این زندانیان سیاسی که وارد سومین دهه زندگی خود شده‌اند، خاطرات کودکی متفاوتی دارند.

در ‌۱۳۶۰ پوشش اسلامی در ادارات دولتی اجباری شد و یک سال بعد، همه زنان موظف به پوشش حجاب شدند

یکی از آنها می‌گوید: "پس از ساعت‌ها معطلی در نزدیکی شهربازی، در سرما و گرما مینی‌بوسهای بنز آبی که پنجره‌های آن نرده داشت و عموما صندلی‌هاش خراب بود، خانواده‌ها را سوار می‌کردند، بعد به سمت اوین می‌رفتیم. اکثر خانواده‎‌ها سعی می‌کردند با تمام بدخلقی‌ها روحیه خود را حفظ کنند. در تابستانی که من کلاس پنجم را تمام کردم، ملاقات با پدرم قطع شد و یک روز به مادرم زنگ زدند که با خودت لباس بیار، مادرم به سرعت لباس‌های بابا را اتو کرد، گذاشت داخل یک کیسه و رفت. اما وقتی برگشت رنگش عین گچ دیوار بود، هیچ نگفت. پدرم را اعدام کرده‌ بودند و از مادرم پول تیرها را نیز گرفتند."

آیت الله خمینی در مصاحبه‌های مختلف در پاریس گفت: "زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن به دانشگاه و ادارات و مجلس جلوگیری نمی‌شود. زن باید در مقـدرات اساسـى مملکت دخالت کند. شما همان گـونه که در نهضت‌ها نقش اساسى داشته اید و سهیم بوده اید، هم اکنون هـم باز باید در پیروزى سهیـم باشید و فـراموش نکنیـد که هـر مـوقع اقتضا کند, نهضت کنید و قیام کنید."

اما به فاصله دو سال از گذشت انقلاب، در فروردین سال ۱۳۶۰ در پی انقلاب فرهنگی ایران، به فرمان آیت‌الله خمینی دانشگاه‌ها بسته شد و به دنبال آن برخی از اساتید و دانشجویان از دانشگاه‌ها اخراج شدند. همچنین دانشگاه‌ها از هواداران سازمان‌های چپ و بهاییان پاکسازی شدند. در همین سال حجاب نیز اجباری شد، ابتدا در دی‌ماه سال ۱۳۶۰ در ادارات دولتی و مدتی بعد نیز مجلس بقیهٔ زنان را موظف به پوشش حجاب کرد.

یک دانشجو ایرانی که در حال حاضر برای ادامه تحصیل در خارج از ایران به سر می‌برد می‌گوید: محیط دانشگاه، محیط آموزشی است اما در ایران همه چیز نگاه جنسی دارد. این که دختر و پسر جدا باشند، سر کلاس هم نروند، با هم در محیط دانشگاه حرف نزنند. تمام دانشگاه پر بود از شعار حجاب مصونیت است نه محدودیت، اما در عوض آنقدری که من در دانشگاه مورد نگاه‌های آزاردهنده قرار گرفتم در محیط دانشگاهی این طرف با این مسئله مواجه نشدم.

اما دانشجوی دیگری نظر متفاوتی دارد و می‌گوید: "تنها دلیلی که توانستم خانواده‌ام را برای حضور در دانشگاه راضی کنم، کلاس‌های جدا در دانشگاه بود."

او معتقد است که فرهنگ مردم در ایران سنتی است و "نباید فکر کرد همه یک طور فکر می‌کنند، اگر شرایط دانشگاه‌ها شکل دیگری داشت من باید بعد از تمام شدن تحصیلات متوسطه ازدواج می‌کردم."

سه دهه از انقلاب ایران می‌گذرد و برخی از کودکانی که بعد از انقلاب متولد شدند و در حال حاضر دوران جوانی را طی می‌کنند همچنان از خانواده‌هایشان درباره دلایل انقلاب می‌پرسند.