80 سال قبل در سحرگاه روز یکشنبه 16 آذر سال 1320 ناوگان اقیانوس آرام امپراطوری ژاپن به پایگاه اصلی نیروی دریائی آمریکا در پرل هاربور هاوائی حمله و تقریبا همه توان نظامی ایالات متحده در این منطقه را نابود کرد. در تشریح این حمله فیلم ها؛ کتب و تحقیقات زیادی انجام شده اند. منظور بررسی این حمله نیست. آمریکا از همین تاریخ رسما وارد جنگ جهانی دوم شد. حدود 4 سال بعد در 2 سپتامبر سال 1945 قرارداد تسلیم بدون قید و شرط ژاپن به ژنرال مک آرتور در عرشه ناو میسوری امضاء و جنگ اقیانوس آرام رسما پایان یافت.
نکته خیلی مهم این است که با وجود تلفات انسانی سنگینی که به طرفین وارد و برای اولین بار در تاریخ بشری دو بمب اتمی بر شهرهای ژاپن انداخته شد ؛ با این حال همکاری های توکیو ؛ ژاپن در زمینه های مختلف اقتصادی ؛ نظامی ؛ ... امنیتی از همون فردای ختم جنگ شروع گردید.
این وضعیت تقریبا در تمام جهان عمومیت دارد. خوانندگان این سطور که در کشورهای آسیائی و آفریقائی که قبلا برای مدتهای طولانی مستعمره بریتانیا بودند مسافرت داشته اند ؛ میدانند که اغلب مردم میراث های دوران استعمار به ویژه آثار معماری را خیلی عزیز میدارند. هندوستان برای مدت 300 تحت سیطره بریتانیا بود با اینحال ملکه انگلیس در اولین سفر رسمی خود به هند با استقبال گرم مردم و دولت وقت روبرو شد......... خلاصه اینکه مردم دنیا کینه ائی نیستند. آنها هر لحظه آماده اند شروع جدیدی را در روابط خود با دیگر کشورها تجربه کنند.
.... وضعیت ایران در این خصوص واقعا متفاوت است. ما اصلا حاضر به فراموشی روابط و سوء تفاهمات گذشته نیستیم و اصلا نمی خواهیم شروع جدیدی را داشته باشیم. احتمالا این موضوع ریشه در اخلاق شخصی ما دارد. اغلب در زندگی شخصی خود هم کینه ها و سوء تفاهمات قدیمی را از یاد نمیبریم. به همه ابتکارات آشتی جواب مناسب نمیدهیم و رد میکنیم.
سر وینستون چرچیل به دلیل خصلت های محافظه کارانه خود تلاش های فراوانی برای شکست حکومت نوپای کمونیستی در شوروی به کار برد. در 22 ژوئن سال 1941 هیتلر با وجود امضای قرارداد عدم تعرض با استالین به شوروی حمله کرد. با وجود آنکه لندن و مسکو روابط پر تنشی تا آن روز با هم داشتند اما در برابر هیتلر با هم متحد شدند. این اتحاد حکم عقل بود. هر دو دشمن مشترکی داشتند. این اتحاد تا ماه می سال 1945 و پایان رسمی جنگ جهانی دوم ادامه داشت.
غرض از آوردن این فاکت ها توضیح این نکته است که رفتار های شخصی و ملی ما با همه ملل جهان فرق دارد. یا رفتار ما نرماله و بقیه راهشون اشتباهه و یا همه دنیا راهبرد صحیحی دارند و ما داریم خطا میرویم.
حاضر نیستیم بر پایه واقعیت های موجود فعلی روابط خود را تنظیم کنیم.همواره اسیر گذشته ها هستیم. ویلی برانت صدراعظم سابق آلمان آن قدر سعه صدر داشت که آلمان شرقی را به رسمیت شناخت. این کار شجاعت زیادی می خواست. اما تشخیص داد که این اقدام شجاعانه در بلند مدت به نفع کشورش هست.
ما ایرانی ها اصلا چنین شجاعتی نداریم. همیشه اسیر اتفاقات تاریخی هستیم. هم در روابط شخصی و هم ارتباطات ملی. فرصت های زیادی برای تجدید روابط واشنگتن تهران در 43 سال گذشته بر باد رفت. انگار خصوصیات اخلاقی ما در همه جهان ویژه خودمونه. با همه ملت ها متفاوتیم.منظور دقیق من اینه که انگار این اخلاق عدم سازش در وجود همه ما نهادینه شده.
یادم رفت روابط گرم واشنگتن و هانوی را مثال بزنم. دو کشور حدود 10 سال در جنگی طولانی درگیر بودند که هنوز اجساد خیلی از کشته شدگان پیدا نشده اند اما در حال حاضر روابط گرمی دارند. آمریکا و ویتنام زمینه های مناسبی یافته اند که همکاری دوکشور به نفع هر دوست. آنها خاطرات تلخ گذشته را تو یخچال گذاشته اند و به تاریخدان ها سپرده اند. مردم عادی دو کشور و نسل جدید احساس خوبی به هم دارند. ما ایرانی ها کلا از این کارها بلد نیستیم. به نظر من همیشه در گذشته زندگی میکنیم و سوء ظن شدیدی به هم داریم.
رابطه آمریکا و ژاپن یک رابطه بسیار پیچیده ای است که من آنرا در زمانی که هر ماه از کالیفرنیا برای کار به توکیو میرفتم به تدریج به آن پی بردم. یکی از نکات جالب این رابطه امضای تسلیم نامه در عرشه ناو "میزوری" توسط دولت ژاپن و نه هیرو هیتو, امپراتور ژاپن بود. مک آرتور نمیخواست که هیرو هیتو را در مقابل چشمان ژاپنی ها و جهان کوچک کند و اصرار به حضور او در عرشه ناو نکرد. ولی چند هفته بعد از او خواست که به محل اقامت او بیاید و با هم عکسی بگیرند. در این عکس, مک آرتور دست به کمر زده و ادای احترامی به هیرو هیتو نمیکند و بعد هم مک آرتور در سمت راست میایستد که در فرهنگ ژاپنی آنرا جایگاه مرد و قدرت میدانند و سمت چپ جای زن و فرد ضعیف تر.
ممنون فرامرز
زندگی موفق یعنی اینکه اولویت ها را مشخص کنی و از اهداف کوچک و کم اهمیت در برابر اهداف بزرگ صرف نظر کنی. درست مثل فهرست خرید. همیشه مقدار پولی که در اختیار داریم کفاف لیست بلند بالای خرید را نمیدهد فعلا باید کالاهای مهم را بخریم.
امپراطور ژاپن در این عکس با همه اون تحقیرهای احتمالی فداکاری کرد و پایه های محکمی برای روابط آینده دوکشور ریخت. البته این حرکت مک آرتور هم خیلی بد نبود. امپراطور را از اون منظر الهی پائین کشید و قابل دسترس ساخت.
دقیقا ما همین نکته را متوجه نمیشیم. فرض کن اگر امپراطور ژاپن ایرانی بود میگفت قبل از ملاقات با مک آرتور ؛ ترومن باید به خاطر بمباران هسته ائی ژاپن ؛ معذرت خواهی رسمی انجام دهد.
ما در روابط خود با دیگران متوجه این اولویت بندی ها نیستیم. تقریبا همه دنیا این فرمول را رعایت میکنندو غیر از ما ایرانی ها
فرامرز:
« مک آرتور در سمت راست میایستد که در فرهنگ ژاپنی آنرا جایگاه مرد و قدرت میدانند و سمت چپ جای زن و فرد ضعیف تر.»
در فرهنگ نظامی آمریکا هم ، هنگام قدم زدن دو افسر، افسر ارشد در سمت راست راه میرود.
(در هر عکسی که از دو مرد گرفته میشود، در ژاپن، چگونه تعیین میکنند که چه کسی کجا بایستد؟)
اینجا بهرحال مک آرتور فرمانده لشگر غالب بوده و امپراطور ژاپن فرمانده لشکر مغلوب.
از این گرم تر- و شاید معقول تر - دیگر نمیشد از کسی انتظار داشت رفتار کند.
قبل از اینکه این عکس از ملاقات گرفته شود زنرال مک ارتور با امپراطور دست داده بود.دولت امپراطوری زاپن تنها شرط تسلیم را حفظ احترام و جایگاه امپراطور اعلام کرده بود که اوسط هاری ترومن رییس جمهور وقت امریکا پذیرفته شده بود.