فراهان
فراهان یکی از شهرستان های استان مرکزی و بخشی از سرزمین تاریخی فراهان بزرگ است که منطقهٔ وسیعی از شمالِ شهر اراک تا مناطقی از شهرستان آشتیان و تفرش را در بر میگرفت و از غرب تا مرز استان همدان نیز میرسید. بیش از دویست روستای کوچک و بزرگ در فراهانِ بزرگ وجود دارد که در دشت فراهان و کوه های اطراف پراکندهاند... برخی گفتهاند فراهان را طهمورث بنا کرد و دارالملک (پایتخت) آن را ساروق (شهر ساروق درمنطقه ی فراهان واقع است: لغت نامه ی دهخدا) کرد برخی نیز گویند فراهان را فراهان پسر همدان بنا کرده است نام یکی از شهرهای بخش مرکزی شهرستان فراهان، فرمهین است. این شهر در شمال شهر اراک و کویر میقان واقع است;
تارنمای ویکیپدیا
منطقه فراهان در گذشته جزء ناحيه ي كوهستاني پهناوري بوده است كه يونانيان آن را مديا (به معني معبر ارتباطي) می خواندند ولي جغرافي نويسان اسلامي آن را جَبَل يا ايالت جِبال يا بلاد جِبال گفته اند... فراهان از دوران پيش از تاريخ و شايد قبل از مهاجرت آريايي ها به ايران داير بوده است. بعضي سفال هاي تپه هاي قديمي روستاهاي كودرز (كوزدر يا كوژدر)، مجد آباد نو، فارسيجان، روستاي محسن آباد (حروران) با احتمال قريب به يقين از روستاهاي قبل از تاريخ مي باشند و نقاشي هاي نئولتيك (حجر جديد) و نقاشي هاي اطراف كوه " لره " كه نمايشگاهي از نقاشي هاي حجر جديد است و بعضي از غارهاي مسكوني منطقه و غار قلعه جوق پيدايش فراهان را همزمان با دوره ی غارنشيني و دوره ی كوچ نشيني بشر مي دانند و متجاوز از ۵۰۰۰ سال حدس زده مي شود:
تارنمای فراهان آنلاین
مردمان فراهان و فرهنگ آنان
در بیشتر مناطق فراهان، مردم به زبان فارسی صحبت می کنند. در روستاها فارسی با لهجه های خاصی وجود دارد. خلجی از دیگر زبان های فراهان است و در تلخاب و خلجستان صحبت میشود. جشن تیرگان (تیر اسم روز اول ماه تیر) از رسوم قدیمی و کهن ایرانیان است که قدمتی برابر با دوران ساسانیان داشته است. جشن تیرگان امروزه با گذشت حدود ۱۶۰۰ سال هنوز در دشت فراهان برگزار میشود. فراهانی ها همه ساله در اولین روز از فصل گرم سال با حضور در محله ای در شهر فرمهین این روز را گرامی داشته جشن می گیرند. مردم دشت فراهان در این روز از گوشه و کنار به منطقه ی زادگاه خود برگشته روز را تا شب در دامان طبیعت میگذرانند وبا طبخ غذاهای محلی مثل دلمه و آش های محلی درکنار اقوام روز خاطره انگیزی را سپری میکنند. در منطقه ی فراهان به این جشن عید کوچک و یا جشن آب پاشان هم میگویند. برگزاری بازی های محلی - پاشیدن آب به همدیگر و برگزاری مجالس پرده خوانی و شبیه خوانی از دیگر رسوم این روز است:
تارنماهای گوناگون
تَفرِش
تَفرِش یکی از شهرهای استان مرکزی در ایران و مرکز شهرستان تفرش است. در دوران ساسانی استان مرکزی عراق نام داشت که بعد از حمله اعراب و تسلط آنان بر ایران این استان پهناور را عراق عجم میخواندند. در دوران بعد از قاجار عراق به اراک تغییر نام پیدا کرده است. تفرش در شمال شرقی اراک واقع و در بین رشته کوه هایی محصور است و اب و هوایی بسیار مطبوع دارد. دیرینگی این شهر به پیش از اسلام میرسد و اغلب نام نخستین آن را «گبرش» میدانند که از «گبر» به معنی زرتشتی میآید. در دوران بعد از ورود اسلام و حاکمیت اعراب و زبان عربی بر ایران تفرش، طبرس نیز گفته شدهاست... محدوده فعلی تفرش جز متصرفات مادها، هخامنشیان و اشکانیان بوده و از دوره ساسانیان قبور حوض گونه زرتشتیان و بعضی قلاع به یاد ماندهاست. در دورهٔ ساسانیان جزئی از حصهٔ قباد بودهاست... قَباد یکم یا کَباد یا کَواذ، بیستمین پادشاه ساسانی بود که دوبار بر تخت پادشاهی ایران نشست، بار نخست میان سالهای ۴۸۸ تا ۴۹۶ و بار دوم ۴۹۹ تا ۵۳۱ (میلادی). وی جانشین بلاش و پسر پیروز یکم بود:
تارنمای ویکیپدیا
آشتیان
آشتیان مرکز شهرستان آشتیان در استان مرکزی است که از متعلقات عراق عجم بوده و مردمان آنجا مدتی بعد از شکست ساسانیان از اعراب نیز آیین زرتشتی داشتهاند لذا نام این شهر تاریخی بنا به روایات تغییر یافته ی لفظ آتشدان است که در گذر تاریخ نام این مکان از آتشدان بر اثر روایدادهای مختلف به، ابرشتیجان، براشتیجان، سیجان، استجان، اشتیجان برگردانده شده است... این شهرستان از شمال به تفرش و قم و از جنوب به اراک و محلات محدود می گردد:
تارنمای ویکیپدیا
آریایی ها در منطقه ی فراهان و تفرش و آشتیان
با ورود آریاییها که بین قرن های سیزدهم و نهم پیش از میلاد از شرق ایران به غرب ایران مهاجرت می کنند، سرزمین ایران چهره دیگری به خود گرفته و طی چند قرن شکوفایی، تمدنی بزرگ را به ارمغان آورده است. مادها که شعبهای از آریاییها بودند، پس از مهاجرت به ایران درقسمت غرب و مرکز ایران سکنی گزیدند و پس از مدتی هگمتانه یا همدان فعلی را به عنوان پایتخت و مرکز خویش برگزیدند. لازم به ذکر است که مادها تا مدتها فاقد هماهنگی و اتحاد بوده و به صورت پراکنده و مستقل زندگی می کردند... مادها در ۶۷۴ پ.م. به رهبری خشثریته بر آشوریان مهاجم پیروز می شوند و پادشاهی مستقل ماد را تاسیس می کنند. از آن پس این سرزمین چندین بار دیگر مورد حمله آشوریان و سکاها قرار می گیرد و تصرف می شود. تا اینکه در ۶۲۵ پ.م. هُوَخشَتَره رهبری مادها را بر عهده گرفته و ماد را از سلطه سکاها آزاد می کند. هُوَخشَتَره در ۶۱۴ پ.م. شهر آشور را تسخیر و با شکست کامل آشوریان در ۶۰۵ پ.م. سرزمین آشور را بین خود و بابلیان تقسیم می کند.این سه ایالت، که کانون انقلاب مردم ماد سفلی بوده به طور دقیق و یقین در محدوه ی وسیع از کزاز و چرا و فراهان و منطقه ی وفس و بزچلو و خنجین تا آشتیان و تفرش و قسمت هایی از ساوه و به طور کلی محدوده رود زرینه یا قره چای می باشد:
تارنمای خبری تحلیلی جهاد پرس
جنبش مزدکیان و منطقه فراهان
مزدک از پیام آوران عدالت و برابری و از پیامبران ایران باستان است. وی به برابری و عدالت معتقد بوده است و نسبت به دید گاه های زردتشتی که به صورت رسمی مورد حمایت ساسا نیان بوده انتقاداتی داشته و در نهایت انرا رد می کند و به قباد پادشاه اصلاح طللب ساسانی دستور می دهد که تمام اتشکده ها و مراکز تبلیغی زردتشتی را تعطیل نماید بجز سه اتشکده ای که قدیمی بوده است واز زمان خود زردتشت دایر بوده اندکه یکی از انها اتشکده آذز گشسب فردقان در منطقه کودزر فعلی در فراهان در دوره ساسانی بوده که ۴۴ پارچه روستا های فراهان امروزی را شامل می شده است .
چنین بنظر می رسد که اوج توجه ساسانیان به منطقه کوزدر (کودزر فراهان) در زمان قباد پادشاه ساسانی بوده است... در ابتدای سلطنت وی با مشکلات اقتصادی فراوانی روبرو شد فقر و فلاکت مردم مزید بر علت بود، اما قیام مزدک و اقبال عمومی به وی و دیدگاه های او باعث شد تا قباد دست به اصلاحاتی در زمینه های اجتماعی و اقتصادی بزند که در شاهنامه فردوسی اشاره ای هرچند مختصر به انها شده است:
بر او شد هر آنکس که درویش بود - وگر نانش از کوشش خویش بود/ اگر دادگر باشی ای شهریار/-در انبار گندم نیاید بکار
و قباد انبارهای گندم را بر روی مردم باز کرد همراهی وی با جنبش مزدکیان باعث خلع وی از سلطنت و زندانی شدن وی گردید او با فرار از زندان به هیاطله پناهنده شد و در صدد بدست آوردن تاج و تخت شد اما قبل از به قدرت رسیدن وی فرزندش خسرو اول (انوشیروان) تدارک آرام کردن مزدکیان را بر عهده گرفت وی توانست ۲۰ هزار طرفدار مزدک را در یک روز قتل عام کند. بنظر می رسد آتشکده ی آذرگشسب فردقان که در تواریخ باستانی به آن با نام فردجان یا مزدجان اشاره است قبل از ماد ها نیز دایر بوده است در آن زمان فراهان و کودزر و مشک آباد سه منطقه ی مهم در محدوده فراهان و اراک امروزی بوده و احتمالاً آتشکده ی آذرگشسب در نزدیک قصر قباد و تحت نظر وی بوده است:
تارنمای فراهان آنلاین
یادآوری: آتشکده ی آذرگشسب فراهان را نباید با آتشکده ی آذرگشسب آذربایجان اشتباه گرفت. برای آگاهی در زمینه ی آتشکده ی آذرگشسب آذربایجان نگاه کنید به نوشتاری از دکتر داریوش (حسین) بختیاری در
تارنمای ایران بوم
خاموشی آتشکده ی آذر گشسب و سقوط چهارده کنگره از کاخ مداین در زمان ساسانیان
در زمان ساسانیان دو حادثه عجیب (خاموش شدن آتشکده ی آذر گشسب و سقوط چهارده کنگره از کاخ مداین) در ایران رخ داد. در آن زمان پادشاه ایران از موبدان زرتشتی خواست تا این دو واقعه مهم را تعبیر کنند.همه آشفته از تعبیر عاجز ماندند. شاید هم جرات بیان تعبیر را نداشتند. سرانجام حکیمی دور از ترس بعد از مدت ها شروع به تعبیر کرد و گفت؛خاموشی آتشکده نشان از پایان عمر دولت ساسانیان است و به زودی حکومت ساسانیان از هم می پاشد. اما فروریختن۱۴کنگره از کاخ مداین، نشان از آن دارد که سرزمین ایران چهارده قرن دربدبختی و تیره روزی بسر خواهد برد و فرهنگ اصیل ایرانی واژگون و وارونه خواهد شد، مردمان به جز عزاداری وگریه به کاری نخواهند پرداخت و درستکاری کمتر از همیشه خواهد بود و زنان و مردان به جای عشق اصیل آریایی به شهوت و خیانت و آزار یکدیگر خواهند پرداخت. از حکیم پرسیدند: این تیره روزی چه زمانی در ایران به پایان خواهد رسید، حکیم پاسخ داد:وقتی۱۴قرن به پایان برسد،نسلی درایران زمین رستاخیز خواهد کرد که با تاریخ ی گذشته خود آشتی و فروهر را زنده خواهند کرد و به فرهنگ آریایی خود باز خواهندگشت. این نوشته در لوحی سنگی در موزه ی لوور فرانسه موجود است:
تارنمای ویسگون
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
Interesting and very informative. Thanks
The best part
"اما فروریختن۱۴ کنگره از کاخ مداین، نشان از آن دارد که سرزمین ایران چهارده قرن دربدبختی و تیره روزی بسر خواهد برد و فرهنگ اصیل ایرانی واژگون و وارونه خواهد شد، مردمان به جز عزاداری وگریه به کاری نخواهند پرداخت و درستکاری کمتر از همیشه خواهد بود و زنان و مردان به جای عشق اصیل آریایی به شهوت و خیانت و آزار یکدیگر خواهند پرداخت. از حکیم پرسیدند: این تیره روزی چه زمانی در ایران به پایان خواهد رسید، حکیم پاسخ داد:وقتی۱۴قرن به پایان برسد،نسلی درایران زمین رستاخیز خواهد کرد که با تاریخ ی گذشته خود آشتی و فروهر را زنده خواهند کرد و به فرهنگ آریایی خود باز خواهندگشت. این نوشته در لوحی سنگی در موزه ی لوور فرانسه موجود است".
Dear SokhananeMozoon Thank you for the quote. Please take a look at this too
ایران کنونی جرثومهایست اهریمنی از قهر و دروغ سیاسی، از تفتین و فساد اجتماعی، از بیقانونی و بیحقوقی و بیاخلاقی، یکسره سر برکشیده از قعر استبداد شیعی که لایهای نه چندان نازک از آن تازه سنگ اصلاحاش را هم به سینه میزند: به شکرانهٔ آنکه توانستهاند در سلطهٔ درونزاد اسلام، مردمی را که تازه پنجاه سال بود داشتند طعم مدنیت ملی را پس از هزار چهارصد سال باز از نو میچشیدند و کم کم به آن خو میگرفتند با خیانت و توطئهای بیسابقه در تاریخ این سرزمین به تمهید و ابتکار حرفهییترین صنف انگل و برخورداری از درایت و حمایت ما روشنفکران سیاباز به گرداب امت درغلتانند.ملت نام مردم شهرنشینیست که زمانی دراز به نیروی یگانگی سرزمینی و آمیزشِ درونقومی آن در بستری از عادات و رسوم و تصورات دیرپا و پایهیی پیکری ماهوی مییابد و بدینگونه خود را در این هیئت از دیگری بازمیشناسد. دولت نام سیاسی-اجتماعی چنین پیکریست. ایران از زمان هخامنشیان چنین پیکری بوده و تا پایان دورهٔ ساسانیان دولتی مرکزی داشته و در این همبستگی قومی، ملی و سیاسی هزار و دویست سال پایدار مانده است. حتی اسکندر پس از حمله به ایران و شکست آن کوشیده بوده رسوم و عادات درباری و نظام سیاسی ایران را برای حکومت خود در یونان نیز جاری سازد و بکار برد و این موجب رویگردانی سرداران یونانی از او شده بوده است که فرمانبرداری از یک فرمانروا را نه میشناختند و نه میپذیرفتند. آنچه اطلاق ملت را به مردم ایران باستان موجه میکند یگانگی نژادی، دین و دولت ایرانی بوده است. به اعتباری ایرانیان باستان به عللی که ذکر و توضیح شدند، در جهان کهن از یونانیان «ملتتر» بودهاند که میان دولتشهرهای کوچک و بزرگشان پس از پیروزی بر ایران منازعه بر سر سلطهطلبی در مقابل استقلال امری عادیتر بوده است تا اتحاد و اتفاق. نمونهٔ شاخص و برجستهٔ آن جنگهای سی سالهٔ پلوپونزی (۴۳۱−۴۰۱) که توکیدیدس تاریخشناس آن را به «جنگ جهانی» یونانیان با خودشان تشبیه کرده است.
http://www.iroon.com/irtn/blog/10054/
جناب دکتر سعادت نوری، مثل همیشه مقاله ی بسیار جالب و آموزنده ای بود. در مورد رجال نامدار منطقه ی "تفرش، فراهان، آشتیان" می خواستم پیشنهاد کنم که نام " باقر کاظمی: مهذبّ ا لدوله" را که هم از رجال دوران رضا شاه پهلوی و هم از یاران نزدیک و از حامیان مصدّق در ملّی کردن صنعت نفت ایران بود به لیست نامداران خود بیفزایید.
با مهر و سپاس فراوان از همه ی راهنمایی ها و راه گشایی های همیشگی شما
Dears Shakila, SM, and FI Thank you for your visits and your notes
Dear MahSha
Done. Thank you for your very kind words and your very excellent reminder