چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
به گمانم تصور سیاه از ۶ ماه دوم سال از «الاغ غمگین» آمده است. حداقل ۳ لایه لباس در ششماههی دوم سال میپوشم. انگار خودم نمیتوانم به صورت مستقیم با جهان ارتباط برقرار کنم و باید موانع زیادی بین خود و زندگی بچینم. انگار از زنده بودن دورتر میشوم و دیگر نمیتوانم هوا را لمس کنم. دیگر نمیتوانم اطرافم را بفهمم. شبیه به آب دریاچهای که از سطح شروع به یخزدن کرده است. ضخامت چندسانتیمتری یخ، حائلی شده میان ماهیهای دریاچه و سطح زمین.
Jahanshah | ۲۳ ساعت قبل
۰ ۳۶
این کارخونه، صاحبش یه بابایی یهودی بوده، یه قُدوشیم نامی. این خود به خدایش خیلی آدم خوبی بوده، یعنی ده مقابل یه مسلمون حروم و حلال حالیش بوده. میگفتن به کارگرا می رسیده: بن میداده، کسی هم می خواسته بیاد سخت گیری نمی کرد... خلاصه از اینا نبوده که فقط می خان پولشون زیاد بشه، این خدابیامرز اصلا لذت می برده خوشش می اومده که چل تا خونوار، پنجاه تا خونوار از پرتوی این کار نون می خوردن، جهیزیه می گرفتن دختر و پسراشونُ سر و سامون میدادن. حالا انقلاب که شد این شیخا جاکشا قدوشُ گرفتن سر هیچی اعدامش کردن.
Jahanshah | ۶ روز قبل
۰ ۶۷
اگر این قانون تنها با تکیه بر قوای قهریه، اطاعت و سرسپردگی از انسانهای تحت امر را مطالبه میکرد، آنگاه نمونهای از یک فرمان ظالمانه، خشن و خودکامانه بود. اما وقتی طراحانِ آن، قلم را مجبور به نگارش دستوراتی در جهتِ وادار کردنِ همگانی برای همکاری با قوای قهریه میکنند، افقی فراتر از اطاعت محض را هدف گرفتهاند.
Jahanshah | ۲۱ روز قبل
۰ ۹۷
نظرات