حتی کتاب نخوان‌های بزرگِ دنیا ـــ صدقه سرِ سینما یک و یا چندی اثر از استیون ادوین کینگ می‌‌شناسند. استیون کینگ الحق که سلطانِ وحشت در عصرِ مدرنِ ادبیاتِ وحشت است. کینگ کلیشه‌های همیشگی سبکِ وحشت را کنار گذاشته ـــ از عناصر و موضوعات جدیدی برای ایجاد وحشت استفاده ‌کرده که پیش از او در نویسنده‌ی دیگری شاهد آن‌ها نبوده‌ایم.

خون‌آشام‌ها، قاتلان روان‌پریش، ارواح، حس ششم، جنگ بیولوژیکی، سگ‌های هار و اتومبیل کینه‌توز.. تنها نمونه‌هایی از مفاهیمی هستند که استیون کینگ با بهره‌گیری از آن‌ها، خوانندگان خود را از ترس ـــ به لرزه انداخته است. اما نبوغ او در طرح‌‌ریزی نیرومند، خلق جزئیات واقع‌گرایانه و توانایی‌ بی‌نظیرش در درگیر کردن خواننده ـــ شگفت انگیز است.

در آثارِ استیون کینگ دو نوع شرور به وضوح مشخص شده است:

انسانها، یعنی افراد عادی که به دلایلی به شر تمایل دارند.

موجودات فراطبیعی (پدیده‌های فرضی که تابع قوانینِ طبیعت نیستند) و جاودانی که شاید پیش از ظهور بشریت وجود داشته و هنوز موجودیت دارند.

در این نوشته به تعدادی از بهترین شخصیت های شرورها در آثارِ استیون کینگ پرداخته و سعی کردم تنها یک نگاهِ ادبیاتی بدانها داشته باشم.

آنی ویلکس در کتابِ بدبختی: زنی شیرین، معصوم و تقریباً کودک رفتار. آنی بعد از این که شلدون (نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش) را در یک حادثه تصادف پیدا می‌کند ـــ او را گروگان می‌گیرد. هدف آنی این است که شلدون را به نوشتن رمانی وا دارد که شخصیت اصلی‌اش ـــ به زندگی او برمی‌گردد. او چگونه شلدون را به این کار وا می‌دارد؟ با شکنجه، شکنجه و شکنجه‌های بیشتر. روان‌پریشی، جنون و خون، آنی‌ کاملا ریشه در درونِ دنیای واقعی‌ ما دارد. رشدِ شرارتِ او پایان ناپذیر است.

گیج کرید در کتابِ گورستان (غبرستان به جای قبرستان صحیح است) حیوانات خانگی: آیا گیج کوچولو یک شرور است؟ شاید نه به سبکِ کلاسیکِ ادبیاتِ وحشت که ما بدان عادت داریم اما ظهورِ دوباره‌ی او پس از کشته شدنِ غم انگیز توسط یک کامیون و سپس دفن در آن غبرستان حیوان خانگی نفرین شده ـــ ویرانگر است. استیون کینگ همیشه از قلمروی سرخپوستان دفاع کرده است!

جک تورنس در کتابِ درخشش: جک تورنس، یک الکلی بهبود یافته، سرایدار جدید یک هتل قدیمی است. این هتل گذشته‌ی تاریکی (قلمروی سرخ پوستان؟!) دارد که به زودی خود را نشان داده و کلید آن ممکن است در دنی تورنس، پسر جوانی که دارای درخشش است ـــ نهفته باشد: او توانایی روانی برای خواندن ذهن و دیدن چیزهایی را داشته که دیگران نمی‌توانند. برای بسیاری؛ جک تورنس قربانی پدیده های موجودات فراطبیعی هتل است، او عروسک خیمه شب بازی ارواحِ آنجاست. همه گونه ناراحتی‌ روانی‌ در این شخصیت پدیدار می‌‌شود. اما به یاد داشته باشید که جک تورنس مدت ها قبل از اینکه عقل خود را از دست داده و خانواده‌اش را با تبر در راهروهای شوم آن ساختمان تعقیب کند، دست پسرِ کوچکش را شکسته بود!

کرت بارلو در کتابِ لوط سالم: از اولین کتابهای سبکِ ادبیاتِ وحشت که به انگلیسی خواندم. کرت بارلو در واقع یک خون‌آشام نوعِ یک است، تغییراتِ هورمونی و رفتاری او کاملا نشان دهنده‌ی آشنائی کینگ با دنیای واقعی‌ روان پریشان است. شرارت در خون‌آشام حرارتی جذاب داشته و اختلالاتِ ژنتیکی وی ـــ یک جور افسردگی را در میانِ جملاتِ داستان به ما نشان می‌‌دهد.

جرج استارک در کتابِ نیمه‌ی شوم یا نیمه‌ی تاریک: اولین بار این کتاب را با کِشِشی خاص خواندم، داستان این رمان در مورد یکی از نویسندگان سبکِ وحشت است. این نویسنده سعی داشته یکی از شخصیت‌های داستان‌هایش به نام استارک را از قصه‌هایش خارج کند، روایت‌های ترسناک رمان‌های قدیمی خود را پشت سر گذاشته و زندگی جدیدی را شروع کند. مسئله این است که نویسنده نمی‌تواند بدون درگیری و یک جنگ خشن ـــ این کار را انجام دهد؛ زیرا استارک پا به دنیای حقیقی گذاشته ـــ با تهدید نویسنده و خانواده‌اش، از او می‌خواهد از این کار منصرف شود. خود اسطوره‌ای (+ هُویت‌پَریشی، اختلال تجزیه هویت) جنون‌آمیز و آدمکش، بدون فیلتر یا پشیمانی: تِکانِشگری (تصمیماتِ عجولانه گرفتن، عدم دوراندیشی. ناتوانی در پیش‌بینی پیامدهای مثبت یا منفی یک عمل و عدم پشتکار از علاماتِ این شخصیت است) خالص. جستجوی دائمی و غیر ارادی احساسات مختلف جدید یا هیجان‌انگیز است که شرارت را به بلوغ می‌‌رساند.

رز اوهارا در کتابِ دکتر اسلیپ: دنی تورنس که همچنان با کابوس‌های دوران کودکی خود درگیر است، دختر بچه‌ای را ملاقات می‌کند که قدرت‌هایی شبیه او داشته و دنی باید بین کمک کردن به خودش و این دختر ـــ یک مسیر را انتخاب کند. رز رهبر گونه ای از خون‌آشام ها است که از بخارِ ساطع شده توسط افرادی که درخشنده هستند ـــ تغذیه می کنند. گره واقعی را رز نشان می‌‌دهد، حتی میزانِ شرارتِ دنی تورنس با کمکِ وی جان می‌‌گیرد. روح پدرش ـــ جک، هنوز در ویرانه های هتل زندانی است!

آندره لینوژ در کتابِ طوفان قرن: بیش از ۴۰۰۰ سال سن داشته و در جستجوی شاگردی جوان ـــ برای انتقال دانش باستانی خود است. او از هیچ نوع ندامت یا عواطف انسانی رنج نمی برد. اما ذاتِ شرورش نشان دهنده‌ی حرکات و رفتارِ روان پریشی است که یاد گرفته مشکلاتِ ضمیرِ بیمارش را چگونه پنهان کند.

رندال فلگ در کتابِ ایستادگی: حول محور ماورا طبیعی، مذهب و نبرد آخرالزمانی بین خیر و شر.. رندال فلگ تنها یک شرور، یک بدکار، یک بدکردار، یک خبیث و یک سنگدلِ دیگر نیست، بلکه الگوی همه‌ی تبهکاران است. شاید بهترین شرورِ استیون کینگ در نوعی اختصاصی. او اهداف پلید را دنبال می کند، مانند بازسازی تمدنی به شکل و شباهتِ خود. هر کس با او مخالفت کند، به زیبایی مصلوب می شود. راندال فلاگ حیله گر، دستکاری کننده، زمزمه‌هایی را در گوش خوانده که حیرت انگیز است،او از طریقِ حیله گری، تبدیل شدن به یک عامل فداکار شر را به ما پیشنهاد می کند. بی نظیر!

پنی وایز. در کتابِ آن: یکی از بهترین کتاب‌های استفن کینگ ـــ با شخصیت‌های کودک است. سالها قبل جرات چندانی برای به پایان بردنِ این کتاب تا به آخر را نداشتم. معترف هستم که علیرغمِ علاقه به سبکِ ادبیاتِ وحشت از ابتدای کتاب خوانی در ایران (احتمالا هشت نُه ساله بودم) ـــ این نوشته‌ی کینگ عمیقا روی من اثر کرد، کتاب را در چهل سالگی بالاخره به پایان برده و در کنارش یک پاورقی ۱۱ صفحه‌ای برای یک مجله فرانسوی ـــ نوشتم. واقعا آن چیست؟ دلقک پِن وایز که در نهایت مسئول کابوس‌های بی‌شماری است و می‌تواند تقریباً به هر چیز وحشتناکی که در سراسر جهان راه می‌رود یا می‌خزد ـــ تبدیل کند، او یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های شرورِ استیون کینگ است. شخصیتی که در ساختِ ترس و هراس ـــ خلاقیتی بسیار عمیق داشته و همین باعثِ پیچیدگی‌ نوشته‌ی کینگ می‌‌شود. کینگ بوسیله پنی وایز ـــ ماهیتِ ترس را به ما انتقال داده و هیجانِ کتاب آنقدر بالا است که تحملَش برای هر فردی ـــ امکان ندارد.

کریمسون کینگ در کتابِ بی‌خوابی: در این کتاب، کینگ به غیرممکن‌ها دست می‌یابد. او یکی از بدترین چیزهای زندگی را بی‌خوابی دانسته و کتاب بی‌خوابی را نیز بر همین اساس می‌نویسد. دوره‌ای دردناک که همه‌ی ما آن را در زندگی‌ واقعی‌ ـــ خود تجربه کردیم. توهماتِ ناشی از کمبود خواب  حتی ممکن است توام با حرکت اندامها باشد. خوابِ شبانه را جدی بگیرید. کریمسون کینگ برای من؛ بهترین شرور استیون کینگ است. او مجموعه‌ای تمامِ از شرورها و شرارت‌ها است، آنچنان که حد و قاعده‌ای برای او وجود ندارد. او موجود جاودانه ای است که همه موجودات شومِ جهان، انسان و ماوراء طبیعی، به او پاسخ داده و ستایش می کنند. حتی بسیار شبیه آن چیزی که خودِ کینگ آن را انجام می‌‌دهد، یعنی‌ در خلقتِ شَّر و شرارت!

هلسینکی، فنلاند، بهار ۲۰۲۵ میلادی.