قصه هایی دیگر از مردم معمولی

 

پشت کوهی ها
علیرضا میراسداله

 

نام: عسل
نام خانوادگی:سبلانی
مدرک: لیسانس زبان فرانسه
شغل: نامعلوم

عسل از کودکی و از زمانی که برای اولین بار عکس هایی از پاریس دید عاشق فرانسه شد. او تصمیم گرفت که به هر قیمتی شده برج ایفل و کلیسای نتردام و محله مون مارت و از همه مهمتر شانزه لیزه را از نزدیک ببیند. عسل در مدرسه نمره های خوب گرفت و در کنکور قبول شد و رشته زبان فرانسه رو انتخاب کرد.

او بعد از گرفتن لیسانس زبان فرانسه مدتی کار کرد و پول جمع کرد و در یک دوشنبه شب بهاری به سمت پاریس پرواز کرد.

سه شنبه صبح زود رسید و به محض خروج از فرودگاه بوی تند آمونیاک که از شاش معروف صبحگاهی در پاریس برمی خیزد، دماغش را آزرده کرد. کمی بعد کفشش در مدفوع سگ بزرگی که در پیاده رو قضای حاجت کرده بود فرو رفت و جلوی در مسافرخانه ای که قرار بود در آن ساکن شود کیف پول و پاسپورتش را دزدیدند.

مسافرخانه دار یک فرانسوی بداخلاق بود که به خارجی ها بدجوری به چشم خارجی نگاه می کرد و بدترین اتاق مسافرخانه را به عسل داد.

عسل در باقی ایام اقامتش در پاریس درگیر ادارجات مختلف برای یافتن دزد بازپس گرفتن پاسپورت و باقی مشکلات دیگر بود.

و البته موفق شد در همان ایام سگ دو زدن در شهر پاریس چند عکس یادگاری هم با در و دیوارهای معروف شهر بگیرد که حالا با آنها پز می دهد و غبطه دیگران را بر می انگیزد.


نام: بهران
نام خانوادگی: داخلی
مدرک: لیسانس کامپیوتر
شغل: بی کار

بهران از کودکی اهل برنامه ریزی بود. او برای هر کاری از قبل طرح و نقشه می کشید و دقیقا می دانست که قرار است چه کار کند و به چه چیزهایی برسد. او در نوجوانی روزی نشست و تمام برنامه های زندگی اش را تا روز مرگ نوشت و حتی از برنامه ریزی برای زندگی همسر فرضی و فرزندان نداشته هم دریغ نکرد.

زندگی هم سر ناسازگاری با بهران نداشت و او بعد از اتمام درس و دانشگاه و سربازی سر کار رفت و طبق برنامه در بیست و پنج سالگی زن گرفت و سی ساله که شد خانه خرید و در همان سال صاحب یک جفت دختر کاکل زری هم شد. بهران به قدری طبق برنامه از پیش تعیین شده اش پیش می رفت که دیگر نیازی نداشت به چیزی فکر کند.

اما خب زندگی چنین آدمی طبعا بسیار حوصله سر بر است. او نه تنها حوصله اطرافیان اش را سر می برد بلکه در چهل سالگی حوصله خودش هم از خودش سر رفت و در اقدامی کاملا غیر منتظره خانه اش را آتش زد و خانواده اش را فراری داد. همسایه ها او را به بیمارستان روانی بردند و در آنجا دکترها تشخیص دادند که بهران دقیقا به اندازه کسانی روانی شده که در زندگی به هیچکدام از خواسته های خود نمی رسند و زندگی شان هرگز طبق برنامه پیش نمی رود.

این روزها بهران  در تیمارستان نقش کارگران رستوران را بازی می کند. او در ساعت هایی که او را به تخت خواب نبسته اند، پیش بند می بندد و برای هم بند هایش نوشیدنی می آورد.

 

نام: فتح الله
نام خانوادگی: سپهری
مدرک: دکترای حقوق
شغل: وکیل

فتح الله وکیل آدمها نیست. او از همان روزی که به دانشگاه حقوق رفت هیچ علاقه ای به حل و فصل کردن مشکلات آدمها نداشت چون می دانست که رسیدگی به مشکلات آدمها آب در هاون کوبیدن است و آدمها هیچوقت آدم نمی شوند.

فتح الله لیسانسش را در رشته حقوق حیوانات خانگی گرفت و فوق لیسانسش در رشته حیوانات عظیم الجثه مهربان (مثل فیل و زرافه و کرگدن) بود اما در مقطع دکترا فتح الله ناگهان تغییر جهت داد و تز خود را در آسیب شناسی جوامع سخت پوستان آبزی ارائه داد و با نمره بیست قبول شد.

او اکنون با گروه های بین المللی حمایت از حیوانات همکاری می کند و بزرگنرین افتخار کاری او این است که با پادرمیانی و ارائه راهکارهای اصولی میان گونه ای از ملخ های زرد که با ملخ های قرمز درگیر شده بودند، کار به نسل کشی  و انتقام های تاریخی کشیده بود - صلح برقرار کرد.


نام: میلاد
نام خانوادگی: رهبریان
مدرک: فوق لیسانس خوانندگی
شغل: بی کار

میلاد پیش از اینکه به دنیا بیاید، در شکم مادرش کار خوانندگی را آغاز کرد. مادرش زری پنج ماهه حامله بود که برای اولین بار صدای آواز میلاد را شنید. میلاد از همان داخل تلاش می کرد که صدای اعتراضش را به گوش مردم دنیا برساند و ترانه هایی را که خودش در آن دوران پنج ماهه سکوت و انزوا سروده بود با صدای بلند می خواند.

زری ابتدا نگران شد و رفت سراغ دکتر که سر از کار نوزاد زاده نشده اش در آورد ولی دکتر که مرد جا افتاده و با تجربه ای بود به زری اطمینان داد که جای هیچ گونه نگرانی نیست چون او شاهد مواردی بوده که نوزاد پیش از به دنیا آمدن فیلسوف، معمار، فیلمساز، چریک انقلابی و یا حتی خاخام یهودی شده و این اتفاقی کاملا طبیعی است که برای گروهی از نوزادان می افتد.

زری خوشحال و خندان به خانه برگشت و چهار ماه بعد به جای گوش کردن به هر نوع موسیقی آوازهای میلاد را تحمل کرد.

میلاد بعد از به دنیا آمدن مدت کمی ذوق زده این دنیا شد و دست از خوانندگی کشید ولی خیلی زود دوباره همان تنگی اسارت را حس کرد و بار دیگر به آواز خواندن رو آورد و اینبار حتی به دانشگاه رفت و مدرک گرفت که البته تا امروز که چندان به کارش نیامده است.

 

نام: خرد
نام خانوادگی: شفاهی
مدرک: بالا
شغل: تحریک کننده غیر جنسی 

طبق تحقیقات پزشکی و روانپزشکی بهترین شیوه کار کشیدن از مردم این است که آنها را تحریک کرد. سیستم بدن انسان به گونه ای کار می کند که در حالت تحریک شدگی غیر جنسی با اسم مستعار تی کی گی جی فعالیت سلول های مغز کم می شود و به جای آن باقی سلول های بدن به شدت فعال می شوند. در این صورت مغز در برابر درک واقعیت ماجراها کم توان می شود و فرد برای اثبات خودش هر کاری می کند.

خرد شفاهی یکی از زبده ترین تحریک کننده های غیر جنسی است که بالاترین مدرک دانشگاهی این رشته را دارد. او  سالهاست که  برای شرکت های بزرگ کار می کند و بزرگترین سرمایه داران دنیا برای به خدمت گرفتن او صف می کشند. سیستم کار خرد به این شکل است که معمولا بدون هیچ برنامه از پیش اعلام شده ای وارد یک شرکت یا کارخانه می شود و کارمندان را به خط می کند و طوری با آنها رفتار می کند که به شدت تحریک غیر جنسی می شوند و بعد از رفتن او مثل گاو کار می کنند تا خودشان را به یکدیگر ثابت کنند.

 

نام: فریده
نام خانوادگی: نقطه جو
مدرک: نامعلوم
شغل: کارمند ثبت احوال

فریده اولین و بزرگترین دختر خانواده نقطه جو است. دو خواهر دیگرش لیلا و سمیه از او خیلی زیباتر هستند و هر دو زندگی بهتری از فریده دارند.  فریده از صبح تا شب باید در اداره ثبت احوال بنشیند و به احوال مردم رسیدگی کند در حالیکه لیلا و سمیه هر دو شوهر پولدار کردند و صبح و شبشان را در لباس فروشی ها و رستوران های گران می گذرانند. فریده  همیشه به دوستانش می گوید که راه خواهرانش را نرفته چون هدفش خدمت به خلق و رسیدگی به اوضاع و احوال آنهاست و زندگی در خوردن و پوشیدن و ... خلاصه نمی شود ولی حقیقت این است که او هنوز مرد پولدار مورد نظرش را پیدا نکرده است و تمامی  سیزده دوست پسری که تا امروز داشته همه قال اش گذاشته اند و با دختر های خوشگلی که به جز به خرید کردن و خوردن فکر نمی کنند ازدواج کرده اند >>> ادامه دارد

* پشت کوهی ها: جنگ اول یا جنگ بشکه، جنگ دوم یا جنگ سطل
* پشت کوهی ها: جنگ سوم یا جنگ آزادی
* پشت کوهی ها: مهرداد، ستار، سیامک
*‌ پشت کوهی ها: آهنگ، شکور، فریدون
* پشت کوهی ها: عبدالله، آبی، نامک، بهرام، بهادر، فتح علی
* پشت کوهی ها: آمین، فوقان. مسعود، داراب، ریحانه، فرهاد
* پشت کوهی ها: عسل، بهران، فتح الله، میلاد، خرد،  فریده
* پشت کوهی ها: دقیق، پدرام، علی، نازی، کاظم، دلگیر
* پشت کوهی ها: عید ماهی (قسمت آخر)

برخی از کتاب های علیرضا میراسدالله

-  تشت‌کوبی 
فاتی
سگ ایرانی
ممّد، مردی که مُرد

او را در فیسبوک دنبال کنید