قصه هایی دیگر از مردم معمولی

 

پشت کوهی ها
علیرضا میراسداله

 

جنگ سوم یا جنگ آزادی

با روی کار آمدن سطل به سر ها استفاده از بشکه به کلی ممنوع شد و همه چیز حتی بنزین و الکل را هم با سطل جابه جا می کردند.

سطلیون هم سلسله تشکیل دادند و نام سلسله خود را ماهوتیان گذاشتند و سر سلسله آنها زابل، برادر کوچک ماهوت شد که خودش را ماهوت دوم نامید.

ماهوت دوم چهار ساله بودکه سطل گذاری کرد یعنی زیباترین سطلی حلبی شهر را بر سرش گذاشتند و دسته سیمی اش را زیر گردنش محکم کردند که وقتی می دود سطل از سرش نیفتد.

ماهوتیان قانونی وضع کردند که می گفت شخص نمی  تواند چیزی را بپرستد که درونش را نمی بیند وبنابراین سطل بهترین موجود برای پرستیدن است چون تا ته دلش پیداست.

در میان سطل ها هم سطلی که دهانه گشاد داشته باشد به مراتب بهتر از سطلی است که دهانه اش تنگ باشد. 

آنها همچنین از ماهوت دوم درخواست کردند که آیین نامه ای بنویسد که مردم باید ها و نباید ها را بشناسند.

ماهوت دوم، با الهام از برادر شهیدش،  اولین آیین نامه ماهوتیان را در ده بند نوشت که به این ترتیب بود:

سطل را دوست بدارید.

همدیگر را گاز بگیرید و بزنید.

شکلات همدیگر را کش بروید و قایم کنید.

بستنی را به پرده بمالید و انکار کنید.

تا می توانید جیغ بکشید و از رو نروید.

زود نخوابید و تا خانواده تان را خواب نکردید به تخت نروید.

با حیوانات دوستی کنید ولی اگر دلتان خواست آزارشان هم بدهید.

با کبریت بازی کنید و هر جا را که خواستید آتش بزنید.

هر جا که خواستید جیش کنید.

فیلمهایی که برای گروه سنی شما نیست را تماشا کنید.

دور و بری های ماهوت این آیین نامه را روی منشوری گلی نوشتند و در میدان شهر به نمایش گذاشتند تا همه بدانند که اصول اخلاقی ماهوتیان چیست.

البته آنها یک کتاب بزرگ هم درباره چگونگی پرستش سطل به زبان کودکی پنج ساله نوشتند و ادعا کردند که انعکاس دهنده عقاید ماهوت اول است و اسمش را سطل کبیر گذاشتند.

هر پشت کوهی موظف بود یک نسخه از سطل کبیر را در تاقچه خانه اش داشته باشد و روزی چند صفحه از آن را با صدای بلند بخواند. که البته چون کتاب به شیوه کودکان نوشته شده بود آهنگ و موسیقی چندانی نداشت و هنگام خواندن توسط بزرگسالان کمی مسخره به نظر  می رسید. با این حال پشت کوهی ها چون از ظلم و ستم جعفریان خلاص شده بودند چنان با اشتیاق نوشته جات سطل کبیر را می خواندند که این روند کم کم عادی شد و کسی ایرادی در آن نمی دید.

خب با چنین دستور العمل و چنین کتابی به نظر نمی رسید که سلسله ماهوتیان حتی به ماهوت سوم برسد و خیلی زود مضمحل می شود ولی این سلسله هفتصد سال برقرار بود و در زمان ماهوت سی وهفتم منقرض شد. آن هم نه به خاطر نارضایتی مردم، بلکه به خاطر این که با اختراع هواپیما عده ای از پشت کوهی ها به دیگر نقاط دنیا سفر کردند و متوجه شدند که سیستم های حکومتی تغییر کرده و چیزی به اسم دموکراسی جایش را گرفته آنها در بازگشت به پشت کوه به عنوان سوغات دموکراسی آوردند و چون ماهوت سی و هفتم تازه هفت ساله بود و چیز زیادی از حکومت داری نمی دانست دستور داد که انتخابات ریاست جمهوری در پشت کوه برپا شود.

رئیس جمهور انتخابی مردم هم در اولین اقدام ضمن احترام به گذشته خاندان ماهوت و زابل و همینطور کتاب مقدس سطل کبیر سلسله ماهوتیان را منحل اعلام کرد.

این اقدام جنگ دیگری را به همراه داشت که به جنگ آزادی معروف شد و در نهایت به قتل عام هر ماهوتی و ماهوتی زاده کشید.

اما بلافاصله بعد از پیروزی رئیس جمهور پشت کوه که بانی جنگ آزادی بود برای حفاظت از این آزادی به دست آمده خودش را رئیس جمهور مادام العمر پشت کوه کرد و برای اینکه پشت کوه دیگر هیچ وقت  اسیر سلسله های زورگوی سطل پرست و بشکه پرست نشود به همه اطرافیانش سپرد که بعد از خودش پسرش و بعد از او نوه و نتیجه اش باید رییس جمهور پشت کوه بشوند.

به این ترتیب پشت کوه به دنیای مدرن پیوست و مردمش شدند مثل همه مردم دیگر و اکنون هفت سالی از به قدرت رسیدن رییس جمهور هفتم، ندیده رییس جمهور اول می گذرد و پشت کوه در امن و امان است >>> ادامه دارد

* پشت کوهی ها: جنگ اول یا جنگ بشکه، جنگ دوم یا جنگ سطل
* پشت کوهی ها: جنگ سوم یا جنگ آزادی
* پشت کوهی ها: مهرداد، ستار، سیامک
*‌ پشت کوهی ها: آهنگ، شکور، فریدون
* پشت کوهی ها: عبدالله، آبی، نامک، بهرام، بهادر، فتح علی
* پشت کوهی ها: آمین، فوقان. مسعود، داراب، ریحانه، فرهاد
* پشت کوهی ها: عسل، بهران، فتح الله، میلاد، خرد،  فریده
* پشت کوهی ها: دقیق، پدرام، علی، نازی، کاظم، دلگیر
* پشت کوهی ها: عید ماهی (قسمت آخر)

برخی از کتاب های علیرضا میراسدالله

-  تشت‌کوبی 
فاتی
سگ ایرانی
ممّد، مردی که مُرد

او را در فیسبوک دنبال کنید