اندکی پس از انتخاب «ژیسکار دستن» به ریاستجمهوری، شاه و شهبانو در اواخر بهار سال ۱۹۷۴ (پنج سال پیش از وقوع انقلاب) سفر رسمی «پرشکوهی» به پاریس داشتند که در جریان آن، موافقتنامههایی در زمینه همکاری اتمی به امضا رسید و به سرمایهگذاری ایران در شرکت غنیسازی اورانیوم اورولیف منجر شد.
چند ماه بعد که شاه و همسرش برای ورزشهای زمستانی به سوئیس رفته بودند، رییسجمهور فرانسه که به همین منظور آنجا بود، به دیدار شاه رفت. آقای نهاوندی مینویسد که این امری استثنایی بود که نشان از ابراز احترام ژیسکاردستن به شاه داشت، اما رییسجمهور فرانسه برای دیدار با شاه ایران چند دقیقهای مجبور به انتظار شده بود، آن هم بهدلیلی که «ویلیام شوکراس»، نویسنده کتاب آخرین سفر شاه، علت آن را «ورق بازی شاه با دوستانش» خوانده است.
نویسنده از قول اردشیر زاهدی همراه همیشگی شاه این موضوع را رد کرده و نوشته که شاه مبادی آدابتر و به تشریفات مقیدتر این بود که چنین رفتاری داشته باشد.
در پانوشت همین بخش، توضیحی نوشته شده که نشان میدهد چند هفته پیش از درگذشت شاه در قاهره خود نویسنده دراینباره از شاه سوال کرده است. «ماجرا را بیاساس دانست و گفت که ژیسکار را در حد توجه به این مسائل، کوچک نمیداند» و از قول شاه ادامه میدهد که «اگر هم منتظر ماند، برای آن بود که زودتر از موقع رسید.»
اما ماجرا در همین جا ختم نمیشود. یک سال پساز این، رییسجمهور فرانسه به اتفاق همسرش و هیئتی بزرگ برای دیدار رسمی عازم ایران شد.
«در تهران از او با رعایت کامل همه تشریفاتی که برای روسای ممالک مقرر و معمول بود پذیرایی به عمل آمد. یکی از دختران رییسجمهور فرانسه به اتفاق نامزد آیندهاش، در شمار همراهان بود. گویا هنگامی که هرمز قریب، رئیس کل تشریفات شاهنشاهی برای ترتیب محل استقرار مدعوین مختلف بر سر میز شام رسمی به افتخار رییسجمهور فرانسه با متصدیان فرانسوی تشریفات به گفتوگو پرداخت، آنها از او خواستند که نهتنها دختر رییسجمهور، بلکه نامزد آینده او را در بالای میز شام، همردیف شاهدختها و شاهپورها و مقامهای عالی دو کشور قرار دهند.»
کتاب در ادامه چنین روایت میکند که هرمز قریب، رئیس کل تشریفات دربار ایران از اجابت این خواست سر باز زد و پس از اصرار مامور تشریفات فرانسوی، «مرتکب اشتباهی شد و گفت که مراتب را به عرض شاه خواهد رساند.»
به نوشته نهاوندی، گویا شاه از این پرسش رئیس تشریفات دربار برآشفته میشود و میگوید که این کار به او ارتباطی ندارد، «وظیفه خودتان را انجام دهید و مقررات تشریفات را اجرا کنید»، در نتیجه هرمز قریب از قبول «درخواست بیجای فرانسویها» امتناع میکند و میگوید که «اعلیحضرت اجازه نفرموند که در تشریفات، انحرافی حاصل شود.»
این موضوع تشریفاتی و به ظاهر ساده، پیامدی سنگین بر روابط شخصی شاه و ژیسکار دستن داشت.
«نتیجه اینکه بر سر میز شام که صدو سی نفر در آن حضور داشتند، نامزد آینده دختر رییسجمهور فرانسه در انتهای میز، یعنی در جای خودش نشسته بود»
در پایان مراسم رییسجمهور فرانسه عازم محل اقامتش در کاخ گلستان تهران شد. ژیسکار دستن در گفتوگو با همسرش، محل نامزد دخترشان را نامناسب و هدایا را در شان خود نمیداند و شاه را «تازهبهدوران رسیده» میخواند.
به نوشته نهاوندی، کاخ گلستان هم مانند اقامتگاههای مشابه در همه کشورها، مجهز به دستگاههای شنود بود، بنابراین سخنان ژیسکاردستن بامداد روز بعد به اطلاع شاه رسید. سالها بعد رییسجمهور فرانسه در خاطراتش به گفتوگوهایی که در کاخ گلستان با همسرش داشته اشارههایی کرده و محیط و میزبانی را به تئاتر، و مهمانان را به بازیگران تشبیه کرده و همهچیز را دلخراش میخواند.
هوشنگ نهاوندی در این بخش مینویسد که «این مذاکرات شبانه میتواند دلیلی باشد برای آنکه ماجرای گفتوگوهای ژیسکار دستن به یک حادثه سیاسی تبدیل شده بود و او نیز بعد از آن آگاه شده و خواسته آن را به نحوی ذکر کرده باشد یا توجیه کند.»
نویسنده در ادامه از دلخوری شاه و دربار از رفتار رییسجمهور فرانسه مینویسد و نکته جالبی را میگوید که برای درک بخشی از روح جاری در ارتباط با دربار ایران و مقامهای عالی فرانسه شنیدنی است.
به نوشته نهاوندی، پس از این ماجرا، از پسوند دستن که عنوان اشرافیای بود که عمو رییسجمهور وقت فرانسه طبق قوانین فرانسه خریداری کرده بود، در محیط دربار ایران استفاده نمیشد و شاه او را فردی میخواند که تبار اشرافی ندارد و اگر خودش تازه به دوران رسیده بود، ژیسکار «تازه به دوران رسیدهتر بود.»
هوشنگ نهاوندی دلخوری رییسجمهور فرانسه را از نحوه پذیراییاش در ایران و ناراحتی شاه از رفتار ژیسکار دستن که برادر شاه هم آن را «متکبرانه و آمیخته به تحقیر» خوانده بود، بر سرد شدن روابط دو کشور موثر میداند ومینویسد که «این سردی روابط دو رییس مملکت بر رفتار دولت فرانسه به هنگام ورود خمینی به این کشور تاثیر گذاشت و در کنفرانس گوادلوپ، ژیسکار دستن بیش از همتایان دیگرش با محمدرضا پهلوی ضدیت نشان داد.»
نظرات