در دهه  1930 و مقارن جنگ داخلی اسپانیاGuerra Civil Española بین جمهوریخواهان و نیروهای سلطنت طلب به فرماندهی ژنرال فرانکو؛

 Waldeck Rochet(1905-1983)یک داوطلب فرانسوی  عضو حزب کمونیست که به نفع جمهوریخواهان اسپانیا می جنگید در سال 1937 در جریان نبرد زخمی  و به کلیسای Sant Pau del Camp در بارسلونا پناه برد. ترکش های خمپاره سلطنت طلبان  بر پای راست و دست چپش  نشسته و عملا ویلچر نشین شده بود. تحت نظارت و پرستاری خواهران تارک دنیا خیلی سریع تر  از آنچه تصور میشد بهبود یافت و برای گذران دوران نقاهت تقاضا کرد در همون دیر مانده و از کتابخانه اش استفاده کند. هنوز سه هفته  سپری نشده در بایگانی کتابخانه یادداشت های منتسب به سن پیتر از حواریون حضرت مسیح (Saint Peter) را پیدا کرد. همه  یاد داشت ها بر روی کاغذهای دست ساز ایتالیائی ساخته شده در کارخانه های فلورانس  و به زبان لاتین باستان نوشته شده بود. روشه بعد از هفته ها تلاش موفق به خواندن یاد داشت ها شد و تازه فهمید چه گنج بزرگی یافته است.

 این ها به گفته امروزی ها ؛ یادداشت های روزانه Diaryحضرت نوح بودند. روشه همه یادداشت ها را در مکان امنی در همان کتابخانه دور از دسترس عموم مخفی کرد. بعد از پایان جنگ و در دهه 1950 ؛ روشه به همان کلیسا بازگشت و شروع به بازنویسی خاطرات به زبان امروزی فرانسه کرد. والدک روشه از سال 1964 تا 1972 دبیرکل حزب کمونیست فرانسه بود و مشغله زیادی داشت. از سال 1972 تا  1983 که درگذشت یازده سال تمام بر روی این نوشته های شخصی کار کرد . موفق به اتمام ترجمه و آماده سازی همه مطالب به زبان امروزی و رایج نگردید اما نزدیک هشتاد درصد متن را ترجمه و به چشم انداز جدیدی  در باره طوفان نوح دست یافت. نکته خیلی عجیب استفاده از  رسانه های فعلی اجتماعی در مکاتبات حضرت نوح با فرشتگان و دفتر  مجریان عملی طوفان بود.

مطلب خیلی مهم که تاکنون در ابهام مانده اصرار حضرت نوح بر خداوند و فرشتگان درگاهش در دادن فرصت دوباره بر ملحدان و گردنکشان بود که اوامر الهی را تبعیت نکرده و بر تبلیغ فساد اصرار میکردند. اکثریت مردم به روابط جنسی خارج از ازدواج رسمی در دفتر شهرداری پرداخته و در خوردن مشروبات الکلی افراط و همجنسگرائی را امری عادی تلقی میکردند. در بخشی از این دست نوشته ها حضرت نوح با عصبانیت از مردان و زنانی نقل میکند که خواهان ازدواج رسمی با همجنسان خود بوده و ثبت ازدواج در دفتر شهرداری و برخورداری از بخشش های مالیاتی آن زمان بودند.

 البته در همون متن خود حضرت نوح اعتراف کرده که اغلب فرزندانش اهل نبوده و همگی آتئیست و دین گریز و در پی فسق و فجور و الکلی و معتاد بودند.  نوح از اینکه فرزندان دلبندش در طوفان آینده غرق بشوند وحشت داشت. اقرار کرده که حتما قصور و کوتاهی از خود وی بوده که نتونسته فرزندانش را خوب تربیت کند. به هر حال معتقد بود طوفان راه حل نیست.

سرانجام بعداز چند جلسه گفتگوی رو در رو که در یکی از  نایت کلاب های آسمان ششم ( مصرف الکل در آسمان هفتم از همون روز اول ممنوع بود اما در آسمان ششم تحت شرایطی ارائه الکل مشکلی نداشت) صورت گرفت. نوح با اکراه پذیرفت که کشتی بزرگی را  آماده  و از هر جاندار جفتی در آن سوار نماید. طبق قرارداد ؛ این شده بود  آورده حضرت نوح.

البته هزینه حمل و نقل جفت ها را دفتر کبریائی قرار شد پرداخت نماید اما تهیه بلیط با دفتر حضرت نوح بود. مبلغ 82 دلار سرانه آلونس هم در قرارداد گنجانده شد که خداوند متعهد به پرداخت گردید. در آخرین لحظه یکی از منشی های نوح که واقعا شبیه جنیفر لوپز بود یواشکی در گوش حضرت نوح نجوا کرد که هنوز قاره آمریکا کشف نشده و معنی دلار در اینجا بی معنی است. به جای هشتاد دلار قرار شد  معادلش خوراکی و نوشیدنی های غیر الکلی و یا  ناس ( نوعی ماده مخدر سبز کم ضرر)تحویل ساکنان شود.

حضرت نوح ساخت کشتی را در زمین فوتبال رها شده ائی شروع کرد. تمسخر روزنامه های زرد شروع شد. شبکه  های تلویزیونی از پیرمردی  میگفتند که با تکیه بر منابع مالی اعلام نشده( روزنامه کانارد آنشنه فرانسوی اعلام کرد که شیوخ خلیج فارسی هزینه ها را متقبل  شده اند). البته بعد ها گفته شد که بیل گیتس و بنیاد استیو جابز هم در پرداخت هزینه های طوفان نوح مشارکت داشتند. اسم دونالد ترامپ هم در  مرحله ائی به وسط کشیده شد اما حضرت نوح فحش رکیکی  به ملانیا داد که  دوربین  فاکس نیوز ضبطش کرد.  همکاری با ترامپ رد شد.

دفتر حضرت نوح برای شروع کار یک گروه تلگرامی از همه حیواناتی که باید برای کشتی دعوت شوند تهیه کرد. برخی از گونه ها که در سرزمین های دور و یا حتی کشف نشده زندگی میکردند عملا به اینترنت دسترسی و یا منابع مالی لازم برای خرید گوشی قابل اعتماد نداشتند. دارکوب قهوئی رئیس اداره روابط عمومی راه حل نهائی final solution از هدهد سلیمان تقاضا کرد که دعوت نامه حیوانات دوردست را حتما برساند تا قبل از طوفان خود را به کشتی برسانند.  روزنامه های زرد به ویژه سان sun بریتانیا   از عنوان انتخاب شده انتقاد کرده و  ادعا کردند سالها بعد  آدلف هیتلر قرار است برای انهدام همه یهودیان اروپا از برنامه  ائی تحت همین عنوان استفاده کند.

سخنگوی NAاختصاری برای Noah Ark  در پاسخ خبرنگاران ادعا کرد که نوح از آینده هیچ اطلاعی ندارد. زبان آلمانیش ضعیف است و اصلا نمیداند معنی endgültige Lösung چیست؟

کارهای ساخت کشتی نوح از برنامه عقب بود. به دلیل اعتصاب کارگران چوب بری در نروژ و فنلاند تخته های سفارشی با تاخیر به دانوب و ولگا رسیدند. قرار بود همه آنها در بندر آستاراخان بار تریلی های اسکانیا شده و رانندگان ترک به محل ساخت کشتی در نزدیکی های کوه آرارات برسانند. به دلیل جنگ اوکراین و غزه همه برنامه ریزی ها به هم خورد.

 با یک شرکت سازنده کشتی وایکینگ ها در لاپلند سوئد قراردادی برای ساخت کشتی در جلگه های کوه آرارات  بسته شد. کارگران مو زرد و سرخ روی  از اسکاندیناوی مثل  مور و ملخ ریختند ظرف سه ماه کشتی ساخته شد. مشکل جدیدی پیش آمد حضرت نوح در واریز قسط سوم و آخر قرارداد به شرکت سازنده به دلیل تحریم های وزرت خارجه آمریکا مشکل پیدا کرد. سخنگوی پنتاگون پروژه کشتی نوح را سرپوشی برای یک اقدام تروریستی که امنیت جهانی را تهدید  میکند ارزیابی کرد. نوح عصبانی شد.  آخرین قسط به شکل نقدی و با اسکناس های یورو در 12 صندوق چوبی  به شرکت سوئدی پرداخت شد. وایکینگ ها صندق ها را روی دوش گذاشته و سرود خوانان تا دریای  بالتیک رفتند.

قرار شد یک گروه QC کنترل کیفیت از بارگاه کبریائی آسمان هفتم در معیت دو فرشته استحکام کشتی را با استانداردهای آلمانی DIN بسنجند. نتیجه بررسی  ها غیر از چند مورد جزئی در مورد توالت و دستشوئی مورد استفاده  حیوانات و استخر بزرگی که داخل کشتی برای حفظ نسل نهنگ قاتل ساخته شده بود مورد قبول قرار گرفت. مهر DIN بر زیر مجوز استفاده از کشتی خورد. نوح ظاهرا خوشحال شد اما دلش خون بود. خیلی دلش میخواست اتمام رسمی کار ساخت کشتی سالها به عقب بیفتد. دلش برای همه پسران بدش تنگ میشد. بارها خودشو لعنت میکرد کاش اصلا از بچه هاش پیش خداوند شکایت نمیکرد. به هر حال ساعت سین برای شروع عملیات تعیین شد.

چون بارها به دلیل دیر رسیدن لاکپشت و برخی حشرات ساعت بسته شدن درهای کشتی تمدید شده بود در آخرین  اطلاعیه روابط عمومی کشتی نوح ساعت   7 و 45 دقیقه که مقارن غروب آفتاب بود آخرین زمان ورود به کشتی اعلام و تاکید شد اگر در دنیای بعد از طوفان از برخی گونه ها خبری نباشد مقصر خودشون هستند.

 وقتی همه درهای ورودی کشتی بسته شدند حضرت نوح لحظات سختی را تا شروع طوفان و بارش  های تند از سر گذراند. به همه اون 600 سالی فکر کرد که در تلاش بود همه قوم خود را به یکتاپرستی دعوت کند اما جز عده ائی معدود به دعوتش توجهی نکرده و حتی تمسخرش کردند. آنها پرستش بت های قدیمی خود به نام های ود ؛  سواع ؛ یغوث ؛ یعوق  و نسر را به  اطاعت از خدای نوح که دیده نمیشد ترجیح دادند. حضرت نوح حتی در مجاب کردن فامیل های نزدیک خود شکست خورد.

سرانجام علیرغم میل باطنی حضرت نوح بارش و طوفان و صاعقه و رعد و برق شروع شد. چهل روز باران بارید و سطح آب  در اطراف کشتی  به گزارش خبرنگار دیلی تلگراف ؛ 15 متر بالا آمد. وقتی باران قطع شد ؛ حدود پنج ماه و یا بهتر بگیم 150 روز طول کشید که سطح آب پائین برود و کف کشتی  در نزدیکی های کوه آرارات به زمین بنشیند.  نوح خیلی خوشحال شد. بوی گند  فضولات حیوانی مخ هر جنبده ائی را به درد میاورد. خیلی از حیوانات  به دلیل برخورداری از تغذیه رایگان در حدود 7 ماه گذشته حاضر به ترک کشتی نبودند. البته برخی مثل میمون ها  در هر حال دست از شیطنت برنداشته و کلاه حضرت نوح را برداشته به هم پرت کرده و هر و کر میکردند.

 والدک روشه فصول پایانی و بعد از اتمام طوفان و اواخر عمر نوح را که حدود 950 سال  زندگی کرد خیلی غمبار میداند. حضرت نوح در یادداشت های عنوان میکند که از اون تعداد افراد صالح و مومنی که وارد کشتی شده بودند از شصت درصدشون بت  های گوناگونی کشف شد.  این یعنی اینکه همه تلاش های نوح بر باد فنا رفته. این آدم هایی که ظاهرا به خدای نوح ایمان آورده بودند در قلب خود بت پرست باقی مانده به معجزه بت ناتوان خود بیشتر از قدرت لایزال خدای حضرت نوح ایمان داشتند.

 حضرت نوح در ده سال آخر عمر دچار یاس فلسفی شده و صفحات غم انگیز موسیقی کلاسیک  را در گرام ساخت آلمان EMT گوش میداده. به  نوشته روشه  حالا مشخص شده که حضرت نوح به Requiem  از موتسارت و همچنین Come , Sweet Deathاز باخ علاقه فراوان داشته و مرتب گوش میداده است.

مومنان جهان به همراه واتیکان در صحت اظهارات والداک روشه تردید کرده و به دلیل کمونیست بودنش ادعا میکنند که هدف وی از جمع آوری و ترجمه و انتشار کتاب خاطرات حضرت نوح توسعه بی بندو باری  و بی دینی در سراسر جهان است. والداک روشه هیچ عکس العملی نشان نمیدهد و به زخم هایی که دوران جنگ داخلی اسپانیا به عنوان یک جمهوریخواه برداشته بر خود میبالد و خود را همسنگر  ارنست همینگوی نویسنده آمریکائی میداند که تقریبا چهار سال مداوم در طول جنگ در اسپانیا حضور داشت و ایده های جمهوری خواهی تبلیغ میکرد.