سال هاست که افتخار همکاری با یکی از مجلّات فارسی زبان داخل آمریکا را دارم . در درازنای این سال ها همیشه سردبیر آن مجلّه را فردی دقیق (تا حدّ متّه به خشخاش گذاشتن) ، حرفه ای، باورمند به حقّ التألیف ، جستجوگر و آگاه یافته ام.
هنگامی که چشمم در آخرین شماره ی آن مجلّه به نوشتهی سردبیر مجلّه افتاد که می گوید: « آیا می دانید اصطلاح «مثنوی هفتاد من » ازکجا آمده است؟ دوستی از فرانسه این معضل را برایم حلّ کرد» افتاد، آه از نهادم بر آمد که سرانجام ایشان هم با تمام مراقبت ومواظبت ها درتلهی اطّلاعات نادرست دنیای مجازی افتاده اند. ایشان ادامه می دهند که شعر مولانا چنین است: «من اگر با من نباشم می شوم تنهاترین / کیست بامن گر شوم من باشد از ما ماترین و الخ (۱)» در کلّ این شعر، هفتاد بار کلمهی « من» تکرار شده است.
امّا داستان ضرب المثل «مثنوی هفتاد من» چیست؟ آیا به راستی این اصطلاح از ۷۰ بار تکرار شدن کلمهی « من» در مثنوی مولوی برگرفته شده؟ یا برگرفته از جای دیگری است؟
این غزل به غلط منتسب به مولانا را قبلا هم از دوستی از طریق ایمیل دریافت کرده بودم و چون به مناسبت تحصیلاتم بااشعار مولانا سروکار و آشنائی دارم، به نظرم بعید و دور از شیوه و سبک کار مولانا آمد. در نتیجه به منبع گوگل رجوع کردم و بلافاصله جوابی در تأیید حدس خود که شعر از مولانا نیست گرفتم. گوگل گفت که این شعر از ناصر فیض - شاعر و طنز پرداز معاصرایرانی - است در کتاب او بنام « اُملت دسته دار». (۲)
پس ازین جستجو و بررسی ، به سراغ کتاب مثنوی معنوی (۳) به اهتمام دوست و هم دوره ای گرامی و ارجمندم دردانشکده ادبیّات دانشگاه تهران ، دکتر محمّد استعلامی، رفتم تا ببینم که ایشان درباره ی اصطلاح «مثنوی هفتاد من» چه می گویند و نظرشان چیست. آن چه که در آن کتاب یافتم بر حیرت و تعجّبم افزود. دکتر استعلامی - در جلد ۳ ص ۲۰۳ بیت ۴۴۴۵ - این بیت را بدین گونه آورده اند : « مثنوی هشتاد تا کاغذ شود.» باید اذعان کنم که این نکته برای خود من هم تازه و جالب بود.
پس ازین خوانش جدید به سایت «گنجور» مراجعه کردم. آن جا هم دیدم که این مصرع به همان صورتی که دکتر استعلامی آورده اند ، آمده، یعنی « مثنوی هشتاد تا کاغذ شود». در قسمت پرسش و پاسخ « گنجور» خواننده ای سؤال کرده بود که در بیت : « گر نویسم شرح این بی حدّ شود / مثنوی هشتاد تا کاغذ شود» ، چگونه می توان گفت که در مصرع اوّل «حدّ» با «کاغذ» در مصراع دوّم قافیه شده است؟ در جواب این سؤال -که از قضا درست هم به نظر می رسد - چنین آمده بود که در لهجه های غلیظ نواحی شمال و مرکزی خراسان مانند مشهدی یا سبزواری در بسیاری از موارد دال و ذال را مشابه تلفّظ می کنند. به عنوان مثال به جای « گنبد» می گویند «گنبذ» ، یا به جای «خدمت» می گویند «خذمت»…… ودر تأیید گفته ی بالا این ابیات مثال آورده شده بود:
آنان که به پارسی سخن می رانند
در معرض دال ، ذال را ننشانند
ماقبل وی ار «ساکن» و جز «وای» بود
دال است وگرنه ذال معجم خوانند
در همان بخش و در زیر همان بیت، خوانندهی دیگری گفته بود که در مثنوی معنوی به تصحیح رینولد نیکلسون (۴) هم ، مصرع مورد بحث به صورت، «مثنوی هشتاد من کاغذ» آمده است. (۵)
این روز ها من برای تکمیل جستجوهای در دست خود ، قبل از انتشار آن، سری هم به هوش مصنوعی می زنم که واقعأ هربار هم از بار قبل شگفت زده تر می شوم. در این مورد هم ابتدا سری به «بارد» (۶) هوش مصنوعی گوگل و سپس به چت جی پی تی (۷) زدم که نتیجه را در زیر ملاحظه خواهید کرد.
نقل از «بارد»:
سؤال من از بارد : منظور مولانا در این بیت چیست «گر نویسم شرح این بی حد شود / مثنوی هفتاد من کاغذ شود»؟
جواب بارد: « مولانا در این بیت، بااستفاده از بیانی کنایهآمیز، می گوید که اگر بخواهد شرح این عشق بی حدّ و حصر را بنویسد، باید هفتاد من کاغذ را صرف کند. این بیان، بیانگر ناتوانی زبان در بیان حقیقت لایتناهی و نامحدود عشق خالق است.»
وامّا افاضات چت جی پی تی:
«واقعیّت این است که این بیت در نسخههای مختلف از مثنوی با اعداد مختلفی ذکر شده است. در برخی نسخهها از « مثنوی هفتاد» و در دیگری از « مثنوی هشتاد» یاد شده است. امّا اصل مفهوم بیت این است که شرح معنای بی حدّ الهی به قدری بزرگ و گسترده است که حتّی یک اثر بزرگ مانند مثنوی نیز برای شرح آن کافی نیست. بنابراین اعداد مورد استفاده در بیت ممکن است در انواع مختلف بیان شود.»
نتیجه گیری:
۱- هیچ شکّ و شبهه ای درین که شعر « من اگر بی ما شوم……» از مولانا نیست، وجود ندارد به چند دلیل : نخست ، این که این شعر در کتاب های مولانا یافت می نشود. دُدیگر، این که شاعرِ آن مشخّص شده است. سدیگر، سبک و سیاق شعر با کارهای مولانا همخوانی ندارد. سرانجام، این که دلیل « مثنوی هفتاد من» در این است که کلمه ی « من» هفتاد بار در آن شعر بکاررفته است ، بالکلّ بی پایه و اساس است.
۲- مصرع مورد نظر در مثنوی مولانا به چند صورت زیر آمده است:
مثنوی هفتاد من
مثنوی هشتاد من
مثنوی هشتاد تا کاغذ
۳- من بشخصه، شعر « من اگر بی ما شوم…» را در کتاب « اُملت دسته دار» با چشمان خود ندیده ام ولی در دنیای مجازی این شعر همه جا زیر نام ناصر فیض آمده است.
۴- امروزه در ردّ یا قبول آن چه که در دنیای مجازی می آید، باید بسیار محتاط و نازکاندیش بود.
مهوش شاهق
۶ ژانویه ۲۰۲۴
۱- اینک تمامی شعر آقای ناصر فیض:
مثنوی هفتاد "من"
مَن(۱) اگر با مَن(٢) نباشم میشَوَم تنهاترین
کیست با مَن(٣) گر شَوَم مَن(۴) باشد از مَن(۵) ماترین
مَن(۶) نمیدانم کیاَم مَن(٧) لیک یک مَن(٨) در مَن(٩) است
آن که تکلیف مَنَ(١۰) اَش با مَن(١١) مَنِ(١٢) مَن(١٣) روشن است
مَن(١۴) اگر از مَن(١۵) بپرسم ای مَن(١۶) ای همزاد مَن(١٧)
ای مَنِ(١٨) غمگین مَن(١٩) در لحظههای شاد مَن(٢۰)
هرچه از مَن(٢١) یا مَنِ(٢٢) مَن(٢٣) در مَنِ(٢۴) مَن(٢۵) دیدهای
مثل مَن(٢۶) وقتی که با مَن(٢٧) میشوی، خندیدهای
هیچ کس با مَن(٢٨) چنان مَن(٢٩) مردم آزاری نکرد
این مَنِ(٣۰) مَن(٣١) هم نشست و مثل مَن(٣٢) کاری نکرد
ای مَنِ(٣٣) با مَن(٣۴) که بی مَن(٣۵) مَن(٣۶) تر از مَن(٣٧) میشوی
هرچه هم مَن(٣٨) مَن(٣٩)کنی، حاشا شوی چون مَن(۴۰) قوی
مَن(۴١) مَنِ(۴٢) مَن(۴٣) مَن(۴۴) مَنِ(۴۵) بیرنگ و بیتأثیر نیست
هیچ کس با مَن(۴۶) مَنِ(۴۷) مَن(۴۸) مثل مَن(۴۹) درگیر نیست
کیست این مَن(۵۰)؟ این مَنِ(۵۱) با مَن(۵۲) زِ مَن(۵۳) بیگانهتر
این مَنِ(۵۴) مَن(۵۵) مَن(۵۶) کُنِ از مَن(۵۷) کمی دیوانهتر ؟
زیر بارانِ مَن(۵۸) از مَن(۵۹) پُر شدن دشوار نیست
ورنه مَن(۶۰) مَن (۶۱) کردنِ مَن(۶۲) از مَنِ(۶۳) مَن(۶۴) عار نیست
راستی . . . این قدر مَن(۶۵) را از کجا آوردهام !!؟
بعد هر مَن(۶۶) بار دیگر مَن(۶۷) چرا آوردهام !!؟
در دهانِ مَن(۶۸) نمیدانم چه شد، افتاد مَن(۶۹)
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من(۷۰)
۲- ناصر فیض ( متولّد ۱۳۳۸- ) شاعر طنز پرداز معاصر ایرانی است. او در قالب های مختلف شعر می سراید و در آن ها اززبان معیاری محاوره ای استفاده می کند. موضوعات شعر او هم سیاسی و اجتماعی است. از کتاب های مهمّ او می توان از «فیض بوک» و «اُملت دسته دار » نام برد.
۳ - مثنوی معنوی ، به کوشش دکتر محمّد استعلامی. تهران: سخن، ۱۳۷۹.
۴- Reynold Nicholson
۵- ganjoor.net
۶ - Google Bard
خیلی ممنون استفاده بردم. سوالی دارم: منظور مولانا از «مثنوی هشتاد تا کاغذ» چیست؟ هشتاد عدد کاغذ یا هشتاد ورق کاغذِ تا شده؟
ممنون از شما، جهانشاه عزیز. راستش من از سوال شما خیلی سر در نیاوردم. بطور کلی، منظور از دو وجهی که شما تذکر دادی همان معنی بسیار و مقدار زیاد دارد.
ممنون، مهم نیست. فقط کنجکاو شدم که آیا منظور مولانای گرامی کاغذ تا شده است که در اینصورت میشود «مثنوی ۱۶۰ صفحه»!