در جهان باستان قبل از تولد زرتشت، شیوه ی دفن مردگان کاملا وابسته به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی بوده. آریاییان و ساکنین فلات ایران به دلیل سرمای محیط مردگان خود را بر سر قله ها که به دورش دیواری کشیده بود میگذاشتند تا توسط پرندگان خورده بشه و وجود نور مستقیم تر و قوی تر در قله ها به سرعت پوسیدن جسد کمک میکرد. به این کار اصطلاحا "قله گذاری" میگویند و در تاریخ هم بهش اشاره شده.
سیاست کلی زرتشت در موارد زیادی ادامه ی رسوم و فرهنگ قبل از خودش با انطباق با اصول فکری آیینش بوده. برای مثال آتشکده ها قبل از زرتشت هم وجود داشته ولی فقط محل نگهداری آتش بوده چون افروختن آتش برای همه مقدور نبوده، آتشکده ها ساخته شده بود تا همه در صورت نیاز از آتش آن استفاده کنند و زرتشت آتشکده ها رو محل نیایش کرد.
طبق باور زرتشتیان چهار آخشیک (عنصر) آب، باد، خاک و آتش مقدس و قابل احترام هستند و باید از آلودگی آنها اجتناب کرد. امیدوارم لازم به ذکر نباشه که منظور از "مقدس" پرستیدن آنها نیست، بلکه احترام و احتراز از آلودن آنهاست. به دلیل همین باور و با منطق ِنیالودن خاک با جسد ِمردگان که ناپاک محسوب میشده، مردگان زرتشتی دفن نمیشده اند. بلکه در محل هایی به نام دخمه گذاشته میشده که به نوعی ادامه ی آداب قبل از زرتشت و یا همان قله گذاری ست.
دخمه ها فضای روباز بزرگ و محصوری بوده که در محل های مرتفعی ساخته میشده. در فضای وسط دخمه ها سنگ چین هایی برای زنان، مردان و کودکان گذاشته میشده و بدن مردگان بر روی آن سنگ چین ها و نه بر روی خاک گذاشته میشده تا خوراک پرندگان و حیوانات بشه. و مسئول دخمه بعدا استخوان ها رو در چاه هایی که بیرون دخمه بوده میانداخته. بدن متوفی پس از مرگ شستشو داده میشده و بر روی تخت چوبی قرار داده میشده و توسط فامیل متوفی و موبد تا محل دخمه ها که همگی بدون استثنا بیرون از شهرها بوده اند برده میشده ولی از در دخمه فقط (نسالار)مسئول دخمه حق ورود داشته.
با مهاجرت تعدادی از زرتشتیان به علت فشارها و آزار ها به هند، که امروزه پارسیان هند نامیده میشوند، تحت تاثیر فرهنگ هندیان تغییراتی در ساختار دخمه ها ایجاد میشه. سنگ چین ها را مورب و شیبدار میگذاشتند مثل شعاع های یک دایره و در مرکز دایره چاهی وجود داشت که "استودان" نامیده میشد. استخوان های اجساد بعد از تجزیه ی جسد در استودان ها ریخته و موادی مثل تیزاب بر روی آن ریخته میشد.
دخمه ها از جهت کاربری به سه دسته تقسیم میشدند:
--دخمه های عمومی که همه ی زرتشتیان از آنها استفاده میکردند.
--دخمه های نظامی که در صورت بروز جنگ ساخته میشده تا مردگان در محل جنگ در آنجا گذاشته بشوند.
--دخمه های خصوصی برای آنها که خانواده های متمکن و یا صاحب نامی بوده اند و برای خود دخمه های کوچيکی درست میکردند تا مردگان خانواده در آن گذاشته بشه.
دخمه ها از جهت معماری دو دسته هستند:
-دخمه های با معماری ایرانی که دیواری که دخمه رو محصور میکرده اشکال مختلف دایره، بیضی، چهارگوش و... داشته و در ورودی دخمه همیشه در سمت غرب بوده که به نظر می آید به منظور امکان ِاستفاده ی حداکثر از نور خورشید و حداکثر زمان روشنایی روز برای دفن مردگان بوده.
-دخمه های با سبک هندی که تمامی آنها دایره ای شکل هستند و در ورودی آنها در سمت جنوب قرار دارد. دلیل این کار باور خرافی ست به وجود موجودات شری به نام خرفستر که در وندیداد از آنها نام برده شده. (وندیداد بخشی از اوستا ست که که بعدها به اوستا اضافه شده و پر از اعتقادات خرافی و عجیب و غریبه) بر طبق باور چون خرفستر ها از شمال میآمدند، درهای دخمه ها در جنوب ساخته میشد تا از ورود آنها جلوگیری کند!!
شاید براتون جالب باشه که بدونید در تنها جایی از ایران که شما هر دو شکل معماری دخمه های ایرانی و هندی را میتوانید ببینید، کرمان ست.
با افزایش جمعیت و تغییر فرم زندگی، تغییر شکل تدفین منطقی و لاجرم به نظر می آمد.
ارباب کیخسرو شاهرخ کارهای بسیار زیادی برای ایرانیان و بخصوص زرتشتیان انجام داده. یکی از اون کارها تغییر روش دفن مردگان زرتشتیان از "دخمه گذاری" به تدفین در خاک ست. البته قبل از ایشون هم چند موبد برای اینکار تلاش بسیار کردند ولی جامعه ی مذهبی مخالفت کرد. ولی ارباب کیخسرو شاهرخ از احترام بی نظیر و قدرت بی اندازه ای که بین زرتشتیان داشت استفاده کرد و موفق به این کار شد.
ارباب کیخسرو مدتها به دنبال انجام کاری بود که با انجام آن یاد مادر و همسر اولش رو که هر دو "فیروزه" نام داشتند را زنده نگه داره. و روزی که مشغول شکار در منطقه ای در شرق تهران که "قصر فیروزه" نامیده میشد، بود به فکرش رسید که بخشی از زمین های آن ناحیه ی سبز و خوش آب و هوا را خریداری کند و زرتشتیان را به دفن مردگان تشویق کند و نام منطقه که از قبل قصر فیروزه بود به خواستش برای زنده نگه داشتن نام مادر و همسرش کمک میکرد.
مکاتبات مفصلی بین ارباب کیخسرو و دولت وقت و رضاشاه بر سر خریداری آن زمین ها موجوده و نشون میده که مخالفت های زیادی در این مورد شده و خریداران دیگری هم با مبالغ بیشتر وجود داشته ولی سرانجام با مکاتبات ارباب کیخسرو با دستور مستقیم رضا شاه بخش بزرگی از زمین های قصر فیروزه به انجمن زرتشتیان تهران فروخته میشه. بخش اعظم پول توسط شخص ارباب کیخسرو شاهرخ و از پول شخصی ایشون تامین میشه و بخش کوچکی را هم انجمن زرتشتیان میپرداخت میکنه و به این شکل اولین آرامگاه زرتشتیان ایران در سال ١٣١۶ در ایران ساخته میشه و زرتشتیان تشویق به دفن مردگان خودشون میشن. و اینکار به احترام ارباب کیخسرو در تهران با اقبال عمومی روبرو میشه.
ارباب کیخسرو شاهرخ کرمانی بود و احترام بی نهایتی در کرمان داشت و هنوز هم دارد. به همین دلیل همان سال یک کشاورز زرتشتی به نام رستم سهرابی بخشی از زمین زراعی خودش را که در مسیر دخمه بوده را به آرامگاه زرتشتیان اختصاص میدهد و زرتشتیان شروع به دفن مردگان خود میکنند. مثلا پدر بزرگ من (پدر مادرم) در "آرامگاه سهرابی" دفن شده که من هرگز این پدربزرگم رو ندیدم و قبل از ازدواج مادرم فوت شده. در سال ١٣٢٠ یکی از اربابان زرتشتی که پولدار بوده محل آرامگاه فعلی زرتشتیان کرمان را که بزرگ و خارج از شهر کرمان ست را خریداری میکند (ارباب سروشیان). و زرتشتیان از اون سال مردگان خود را در این آرامگاه دفن میکنند.
به فاصله ی کوتاهی و بعد از کرمان، زرتشتیان یزد هم همین روال رو دنبال میکنند. و البته برای مدت کوتاهی هر دو روش وجود داشته و انتخابی بوده.
ولی امروزه سالیان سال ست که زرتشتیان مردگان خود رو دفن میکنند ولی هنوز هم بنا به باور عدم نیالودن خاک، مردگان پس از شستشو، کفن شدن، و اوستا خواندن توسط موبد، برای دفن بر روی خاک مستقیما گذاشته نمیشوند. بلکه جسد بر روی صفحه ی چوبی یا فلزی گذاشته میشود تا با خاک در تماس نباشد و بعد دورش آجر و گچ و سیمان ریخته میشه. خاک نمیریزند.
و در اولین سالگرد فوت، سنگ قبر گذاشته میشه. مسئول آرامگاه یکی از زرتشتیانه که در این زمینه کمک میکنه و معمولا اکثرا سنگ های قبر یکسان میگذارند و تعدادی هم به خواست خودشون سنگ بهتری و یا نوشته ی متفاوتی میگذراند.
دخمه ها گرچه دیگه استفاده نمیشن هنوز در ایران وجود دارند. بعضی هاشون مثل دخمه ی یزد حفاظت شده هستند و بعضی مثل دخمه های کرمان رها و در حال ویرانی هستند.
#مژگان #زرتشتیان #دخمه #تاریخچه_دفن_مردکان
عکس: آرامگاه زرتشتیان / کرمان
پ.ن. گرچه هر چه در این مورد میدونستم بهتون بگم، باید توجه داشته باشین که اگر علاقمند به داشتن اطلاعات بیشتر و تخصصی تری هستید باید با فرد محقق و مطلع تری در این زمینه صحبت کنین.
ممنون از پست. اطلاعات دست اولی ارائه کرده اید. تشکر
من آرامستان قصر فیروزه زردشتیان و همچشن استودان شهر ری را که نزدیک کارخانه سیمان است دیده ام. واقعا جالبند.
در اینجا یادی هم بکنیم از زنده یاد دکتر پرویز شهریاری استاد نمونه ریاضیات و همیچن انسانی وارسته که عمری در راه تحقق عدالت اجتماعی مبارزه کرد. مزارش در آرامستان قصر فیروزه مورد بازدید همه دوستدارنش هست.
مزار ارباب کیخسرو جمشید هم همچنان گفتید در آن آرامستان هست.
بسیار جالب و آموزنده بود. دستون درد نکنه.
خیلی جالب. مطالب زیادی یاد گرفتم. اگر برای تعمیر و مرمت دخمه های کرمان طرحی هست خبر بدین. یک دنیا ممنون.