سمیرا زرگری و خطوط قرمز
نگارمن
پنج سال پیش نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران بدون اجازه شوهرش و با مجوز دادستانی رفت گواتمالا.خیلیام عالی! خیلیام بهجا و درست.
ولی وقتی این خبرِ مبارک رو خوندم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که وقتی یک زن برای اعادهی حقوق اولیهش مجبوره پلههای دادگستری رو بالا و پایین بره یعنی اون زندگی زناشویی خالی از هر معرفتی شده.
یعنی در پس این تشویقها و کفزدنها، داستانِ غمانگیز قهرمانیست که وقتی برگرده احتمالا هیچ آغوش گرمی براش باز نیست! احتمالا تازه باید برای حقوقهای بعدیش، برای داشتن پسرش و برای بقیهی زندگیش بجنگه.
نیلوفر این شانس رو داشته که به هر دلیلی، تا خروج از کشور، مورد حمایت دادستان این شهر باشه ولو اینکه بهای سنگینی برای این شانس پرداخته باشه.
و امروز بعد از پنج سال خوندم سمیرا زرگری سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین ایران به دلیل ممنوعالخروج شدن از سوی همسرش از همراهی تیم به رقابتهای جهانی اسکی در ایتالیا باز موند.
خیلیام خوشحال شدم که این موضوع رسانهای شد چون توی این مملکت هر روز هزاران مورد خشونت رفتاری و زبانی به بهانهی آبروداری در خفا میمونه و این فقط یک طرف ماجرا رو زورگوتر میکنه.
هر شهروندی با هر میزان تحصیلات و سنی باید از حقوق اولیه خودش آگاهی داشته باشه و باید بدونه خطوط قرمزِ مخاطب تا کجاست و رسانهها بزرگترین نقش رو دارن.
و اما نقش فردی شما وظیفهی بزرگتریست، شما مسئول حراست از علائق خود و دیگری هستین، شما موظف هستین به سلائق هم احترام بذارین، ناگهان با خودتون خداحافظی نکنین.
همون خودِ واقعی باشین و مطمئن بشین اون کسی رو که انتخاب میکنین رفیقِ راهتون باشه، وگرنه یا راهتونو باید عوض کنین یا بالاخره با نفسی تنگ، همراهتونو یهجایی از این راه جا بذارین و بقیهشو تنهایی برین. اینو بدونین که حتی برخورداری از حمایتِ یک قانون سفت و محکم هیچ گرهای رو از مشکلات عاطفی یک زن باز نمیکنه,
قانونِ نانوشتهای رو توی زندگیهاتون بذارین که تا آخرش هر دو نفر بهش پایبند باشین. قانون رفاقت، رفیق باشین.
خاک بر سرِ آن یارو کنند که این چنین بد رفتاری با همسرش را پیشهی کارِ خودش کرده است، آن نامرد کتک میخواهد بی همه چیز نالوطی.
به هر حال بنده (به همراه عدهای دیگر اسکی بازان) به نامه فدراسیون جهانی اسکی FIS (در سوئیس) نوشته و مسئولانِ مربوطه را از این جریان با خبر کردیم، حتی با وکلای فدراسیون نیز صحبت شد که اگر ایشان پناهنده شوند (به یک کشوری آمده تا وکلا ترتیبِ بقیه کارها را بدهند) ـــ مقاماتِ سیاسی آن کشور هر چه سریع تر کارِ ایشان را راه اندازند.
متاسفانه به نظرم اینا هیچکدوم راهحلهای ریشهای نیست و موردیست و نگاه خود ما باید به مقولهی زندگی زناشویی تغییر کنه! از این دست خشونتها بسیار
سمیرا زرگری در صفحه اینستاگرام خویش نوشته: "روزها، ماهها و سالهاست که شغل من از طرف شوهرم مسخره میشود. شوهری که آمریکا به دنیا آمده و در ایران هم بزرگ نشده است. دلایل دیگر ممنوع الخروجی را هم خواهم گفت."
زرگری همچنین خطاب به مسئولان نوشته است که:"فقط به حمایت مسئولان محترم نیاز دارم چون سالهاست برای پرچم کشورم زحمت کشیدهام و عاشق کشورم هستم."
بله جناب فرامرز خوندم، و جدن جای تاسف که ما هنوز در تربیت فرزندانمون کاستیهای زیادی داریم و خیلی چیزها رو بهشون یاد ندادیم، خیلی هم ربطی به مکان و محل تولد نداره
نگارمنِ عزیز، اصلِ پیدایشِ این مشکل از کجاست؟ وقتی که خودِ خانمهای ایرانی از تربیتِ پسرانِ خود به نحوِ صحیح عاجز هستند ـــ پس چه انتظاری باقی میماند!
این افراد (حیفَم میآید از کلمهای مَرد استفاده کنم، اینها فقط نَر هستند و بس) فاقد دانستههای درست در زمینه ازدواج و به خصوص زناشویی (حتی ببینید چقدر بدبختیم که وقتی کلمهای زناشویی را در دنیای مجازی جستجو میکنیم ـــ بلافاصله و فقط مترادفِ آن «آمیزش جنسی یا سِکس» به میان آمده و نه دیگر چیزی، انگاری زن گرفتن معنای دیگر ندارد) هستند، برای این لا مروتها زناشویی یعنی صاحبِ زن باشی و هر غلطی خواستی ـــ انجام دهی بی آنکه بازخواست شوی، آیا اشتباه میکنم؟ نسلهای جدید که سوپر افتضاح هستند، صد رحمت به والدین اما که پدرم هنوز مادرم را با پسوندِ خانم جان صدا کرده و هیچ وقت در این همه سال ندیدم به ایشان تعدی کند.
به هر حال چه چیزی در ایرانِ ما درست کار کرده که حالا رابطهی زن و مردَش درست باشد، مملکت به نحوِ کاملی ویران شده و بی در و پیکر مانده است، اجتماعِ لجن گرفتهی امروزی ایران قادر نیست لایروبی روانکاوی کرده و مردِ درست رفتار تحویل دهد، آن چند تایی نیز که از گندابِ پدر سالاری بیخود سالم به بیرون جستند ـــ یا سر از خارج درآورده و به دنبالِ زنِ فرنگی میروند، یا آنها نیز به دامِ کثیفِ بد اخلاقی دیگر نامردان افتاده و اینها نیز به حقِ زن اعتنایی نخواهند کرد.
اگر غیر از این است ـــ لطفا با مدرک غیر آن را ثابت کنید.
بله شراب جان عزیز درست میگین ما در تربیت مشکل داریم و در نگرش. البته باهاتون در مورد نسلها موافق نیستم در همهی نسلها همه جور رفتار دیدیم. خیلی از جوونهای امروزی هم رسم همزیستی رو بخوبی بلدن، خیلیها از نسل قبل از ما هم بلد نبودن! من اصولا با خطکشی خیلی موافق نیستم. درسته که در یک جامعهی سالم افراد سالمتری هم رشد میکنن ولی پایبندی به اصول اخلاقی و یادگیری الفبای رفتاری بیشتر از هر چیز به ظرفیت تربیتی و فرهنگی خونواده نیاز داره! اون منجلابی که ازش صحبت میکنین تعمیم ندیم به همهی آحاد جامعهی کنونی ایران! تعداد آدمهای خوب ما هنوز خیلی خیلی بیشتر از آدمهای بد ماست! اینو به عنوان کسی میگم که هر گونه تجربهای رو در این جامعه داشتم و با مردم از نزدیک زندگی میکنم! اصولنم خیلی واقعبینم و در رویا زندگی نمیکنم