مطمئناً واضح است که در سه گزینۀ اول منظور از "موجودات رنده" "موجودات زنده" است.

Evolution by natural selection is a rudimentary theory of life, still a patchwork of proven and unproven statements.  Unfortunately academic politics has slowed progress in Evolutionary Theory. I remember not too long ago the term "junk DNA" being used for the more than 98% of our genome that doesn't code for protein. The image of the genome as mostly a junk pile with few useful codes fit in well with the naive natural selection process that Darwin originally proposed. Turns out we discovered functions for some non-coding DNA, and still don't know if the rest is really without function. This, together with the discovery of gene mixing between separate species via viruses and more understanding of the complexities of epigenetics makes me think evolution by natural selection is on its way to becoming a "better than nothing" scientific speculation. A place holder for a theory with more explanatory and predictive power.

AriSiletz,

In phrasing the survery, I avoided using terms like "Darwinian" and "natural selection", since I was taking a more general view of evolution.  Natural selection is a particular (Darwinian) mechanism of evoultion that no doubt exists.  But life may evolve through other biochemical or environmental mechanisms, some of which you mentioned.  One purpose of the survey options was to contrast various biochemical and evironmental explanations for the diversity of life against whatever other possibilities (deity/intelligent design) people may fathom.

Noted that your phrasing includes evolution by other possible physical mechanisms. Your survey question however provided an opportunity for a "crypto-creastionist" to chime in.

شاید بیجا نباشد که نمونه هایی از دیدگاههای منطبق بر گزینه های بالا را بیاوریم.

گزینۀ اول شامل دیدگاه اکثریت قریب به اتفاق زیست شناسان (بیولوژیستها) و دانشمندان علوم تجربی است که توضیح کامل تنوع موجودات زنده، منجمله انسان، را در شرایط محیط ریست و فاکتورهای ژنتیک و بیوشیمی حیات می دانند. این دیدگاه شامل نگرش داروینی بوده، هر چند که جامعتر از آن است.

گزینۀ دوم شامل دیدگاههایی است که استدلالهای گزینۀ اول را کم و بیش قبول می کنند اما هدایت آنرا به صورتی از جانب پروردگاری می دانند، مثل دیدگاه کلیسای کاتولیک فعلی (هر چند که دقیقاً مطمئن نیستم کلیسای کاتولیک چگونه نقش خدا را در این زمینه ترسیم می کند).

گزینۀ سوم شامل اشخاصی است که انسان را بر خلاف موجودات دیگر دارای روحی جدا از جسم می دانند و می گویند که انسان با روحش نمی تواند با موجودات دیگر اجداد مشترکی داشته باشد.  توضیحات گزینۀ اول را فقط در مورد بقیۀ موجودات می پذیرند اما برای انسان منشاء دیگری قائل هستند.  این گزینه می تواند شامل دیدگاههایی نیز باشد که ماهیت انسان (حتی اگر صحبت از روح نکنند) را به قدری با موجودات دیگر متفاوت می بینند که معتقدند اجداد مشترک بین بشر و سایر موجودات قابل باور نیست.

گزینۀ چهارم شامل کسانی است که دیدگاه گزینۀ اول را به کل و یا نزدیک به کل رد کرده و مثلاً به آفرینش توسط خالق یا طراحی هوشمند (intelligent design) و یا دیدگاههایی شبیه اینها به عنوان عامل اصلی وجود و تنوع حیات معتقد هستند.

تا آنجا که دیده ام اکثر دیدگاهها در این چهار گزینه می گنجند.  اما گزینۀ ششم برای نگرشهای متفاوت از این چهارتا است.