چنین گفت
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
اگر برای لحظهای خود را بر سر گور بدترین دشمنانتان در حال شاشیدن تصور کردهاید از پستترین موجود روی این کرهی خاکی هم پستترید، چون دارید به کسی اهانت میکنید که دستش از دنیا کوتاه است، شرم بر شما باد. شما نه معنای زندگی را میفهمید و نه معنای مرگ را.
Jahanshah | ۲ روز قبل
۰ ۴۶
داشتم پاکت سُند را که پر بود می بردم دستشویی خالی کنم که یکباره از خودم پرسیدم: «این چیزی بود که می خواستم بعد از سی سالگی بشم؟ یه آدم شکست خورده ی شَل و پیت که شاش دیگرون رو می ریزه تو دستشویی؟!» جوابش یک «نه» بود، یک «نه ضربدر ۱۰ به توان ۲۰» یک «نه» بلند که بتواند دیوار صوتی را بشکند و تمام آن لحظه های مجبور و اشتباه این سالها را با خاک یکسان کند... لحظه هایی که قرار بود یک وقفه کوتاه باشد تا بعد بتوانم نشان بدهم فقط برای کارگری و فعله گی ساخته نشده ام: یعنی فیلمسازی، نویسنده ای، کسی شوم!
Jahanshah | ۸ روز قبل
۰ ۶۹
به گمانم تصور سیاه از ۶ ماه دوم سال از «الاغ غمگین» آمده است. حداقل ۳ لایه لباس در ششماههی دوم سال میپوشم. انگار خودم نمیتوانم به صورت مستقیم با جهان ارتباط برقرار کنم و باید موانع زیادی بین خود و زندگی بچینم. انگار از زنده بودن دورتر میشوم و دیگر نمیتوانم هوا را لمس کنم. دیگر نمیتوانم اطرافم را بفهمم. شبیه به آب دریاچهای که از سطح شروع به یخزدن کرده است. ضخامت چندسانتیمتری یخ، حائلی شده میان ماهیهای دریاچه و سطح زمین.
Jahanshah | ۱۲ روز قبل
۰ ۶۵
نظرات