چنین گفت
نظرات
تازه ترین چنین گفت های Jahanshah
باید یاد میگرفت. سخت بود ولی باید یاد میگرفت که هر حرفی را نزند. از عرب و افغانی و هندی و چینی و روس بد نگوید. به کلاه و مدل موی یهودیها خیره نشود. از کسی درباره حقوق و قیمت وسایلش نپرسد. اگر زنی را با لباس نرسیده به خط کش ناموسش دید، مادر مرده را نبرد قلعه و برگرداند. هر لبخند زنانه و هر لوندی دلنشینی که پس سلام و روزبخیر میآید را «آره» مسلم نگیرد. سخت بود...خیلی سخت!
Jahanshah | ۱۰ روز قبل
۰ ۹۳
به بالای تپهی همجوار شهر میروم و از ارتفاعی ایستاده نزدیک به آسمان صاف آبیاش به خاک نرم و مخملی سرزمین مردماناش نظر میاندازم و شهادت میدهم که کوچه به کوچهباغهای انار شهرشان در شعرِ سهراب ریخته بود و شهادت میدهم که ردِ پای سهراب در خانه به خانهی شهر! و گنج اصلی همان خاکیست که در آن بذر محبت و مهر و برکت میروید…
Jahanshah | ۱۳ روز قبل
۰ ۶۳
آبادان زير شرجي خوابيده بود و هواي شهر مثل هميشه آکنده از بوي گازهاي پالايشگاه. تاکسيهاي مشکي بنز و فيات با گلگيرهاي سفيد در رفت و آمد بودند و بنزهاي صد و هشتاد زير سايه کم جان درختهاي عرعر به انتظار مسافرين خرمشهر. بخار سفيد بيلرهاي بلند پالايشگاه توده ابري ميشد توي دل آسمان که زير شرجي، نرم باز ميشد و کُند راه مي افتاد طرف فرودگاه و اروند رود.
Jahanshah | ۲۰ روز قبل
۰ ۹۰
عارف تصنيف سرا بود، جناب نفيسى. نبود؟